kourosh_bikhoda نوشته: بالاخره دارید دو چیزو با هم مقایسه میکنید. اگر فرض کنیم که فلسفه مجازات مجرم، تلافی عملش باشه (که در همین یه مورد هم شک و تردید هست)، به نظر شما چند سال زندانی شدن میتونه جبران مافات باشه؟
چرا فرض کنیم؟مجازات یعنی تاوان عمل که متناسب با جرم در نظر گرفته میشه.
خوب جرمی مثل اسید پاشی که قابل جبران نیست ولی به هر حال باید به نوعی جلوی جرم های مشابه رو گرفت یا نه!
فردی که اسید پاشی میکنه تنها میخواد از ادامه ی زندگی معمول طرفش ممانعت کنه.خوب زندان 20 ساله آیا نمی ارزه که به هدفش برسه؟من فکر نمیکنم پشتش ندامتی نهفته باشه یا حتی ارعابی.یکسری وحشی گری هایی مثل اسید پاشی گاها مجازات شدید طلب میکنه
sonixax نوشته: کسی که فردی رو اعدام میکنه ده ها برابر کارش غیر اخلاقی تر از کسیه که در نتیجه خشم ناگهانی ، اتفاق ، تصادف ، دعوا و چیزهایی شبیه اینها مرتکب قتل شده. چون اولی در نتیجه ی عدم تسلط بر خود مرتکب چنین جنایتی شده و دومی در نهایت خونسردی این کار رو کرده. خیلی فرق هست بین این دو نفر با هم. شاید اولی مجرم باشد ولی دومی قطعن یک جانیست.
فرض کنیم که اعدام توسط شخص صورت نگیره.چه میدونم یعنی کسی یا کسانی مستقیما دست به قتل عمد نزنن!
من با نفس اعدام مخالفم نه به خاطر اینکه نا اخلاقیه.اگر واقعا کسی مستحق مرگ و نیستی باشه دیگه اخلاق اینجا به چه کار میاد.با اعدام مخالفم چون فکر میکنم فایده نداره.یعنی در این مواقع زندان که یک تنبیه مستمر و طولانیه بیشتر از تنبیه آنی و لحظه ای جواب میده.البته در قبال مرگ نه جرمی مثل اسید پاشی!
sonixax نوشته: با مجازاتِ سنگین مجرم تنها اتفاقی که میوفته به یک سری انسان بی گناهِ دیگه (خانواده طرف) آسیبهای روانی و حتا اقتصادی شدید میرسونیم و این سوای بها و هزینه ی سنگینی به نام ترویج خشونت در جامعه هستش که رفته رفته نتیجه اش میشه ایرانِ امروز با مردمانی عجیب و غریب! که به جای کمک کردن به شخصی که جانش در خطره یا مشکلی براش پیش اومده موبایلهاشون رو در میارند و فیلم میگیرند و سوت میزنند و تخمه میشکنند و بعد میذارند روی فیس بوک و یوتیوب که لایک جمع کنند!
با مجازات سبک هم فکر نمیکنید مجرمان بالقوه! از انجام کارشون باکی نداشته باشن؟
به هر سو نمیشه از ابزار ارعابی مجازات چشم پوشی کرد.
ولی خوب این حرف که با مجازات های اینچنین افراد دیگه ای که دخالت نداشتن هم تحت تاثیر این مجازات قرار میگیرن موافقم.خوب اینهم علتش اینه که غالبا در چنین جرم هایی در قانون نفس جرم مد نظر قرار میگیره و نه مجرم.
از این بابت هست که خشونت توی ایران نسبتا بالاست...
iranbanoo نوشته: چرا فرض کنیم؟مجازات یعنی تاوان عمل که متناسب با جرم در نظر گرفته میشه.
خوب جرمی مثل اسید پاشی که قابل جبران نیست ولی به هر حال باید به نوعی جلوی جرم های مشابه رو گرفت یا نه!
نا امید شدم ازت
برای درک بهتر قضیه فرض کنید کسی تجاوز کرده باشه. طبق تئوری شما باید رای دادگاه این باشه بهش تجاوز بشه.
iranbanoo نوشته: فردی که اسید پاشی میکنه تنها میخواد از ادامه ی زندگی معمول طرفش ممانعت کنه.خوب زندان 20 ساله آیا نمی ارزه که به هدفش برسه؟من فکر نمیکنم پشتش ندامتی نهفته باشه یا حتی ارعابی.یکسری وحشی گری هایی مثل اسید پاشی گاها مجازات شدید طلب میکنه
من نگفتم 20 سال میرزه یا نه. من فقط از شما پرسیدم که چند سال براش کافیه به نظر شما؟
من با مجازات مرگ در زمان صلح برای جرایمی مثل قتل مخالف هستم ، ولی در زمان جنگ از ترور دشمن نیز حمایت میکنم.
iranbanoo نوشته: فرض کنیم که اعدام توسط شخص صورت نگیره.چه میدونم یعنی کسی یا کسانی مستقیما دست به قتل عمد نزنن!
من با نفس اعدام مخالفم نه به خاطر اینکه نا اخلاقیه.اگر واقعا کسی مستحق مرگ و نیستی باشه دیگه اخلاق اینجا به چه کار میاد.با اعدام مخالفم چون فکر میکنم فایده نداره.یعنی در این مواقع زندان که یک تنبیه مستمر و طولانیه بیشتر از تنبیه آنی و لحظه ای جواب میده.البته در قبال مرگ نه جرمی مثل اسید پاشی!
اعدام یعنی ترویج خشونت و ترویج خشونت به هر حال غیر اخلاقیه!
iranbanoo نوشته: با مجازات سبک هم فکر نمیکنید مجرمان بالقوه! از انجام کارشون باکی نداشته باشن؟
خیر
undead_knight نوشته: "چشم در برابر چشم تمام جهان را کور خواهد کرد"
-گاندی
توی دفاع از مجازات های خشن همیشه یکی از استدلال ها اینه"خودتون رو جای طرف بزارید..."،این سفسطه توسل به احساسات هست.
اگر به خانوادتون تجاوز کرده باشه، اگر کشته باشه اونها رو ، اگر شکنجش کرده باشه و... حب شاید شما بخواید همین بلا رو نه فقط سر خودش یا حتی خانوادش،بلکه سر دوستان و آشنایانش هم بیارید!
باید دقت کرد هدف از مجازات "انتقام" نیست حتی "خنک شدن دل" قربانی نیست، هدف اینه که نشون داده بشه جرم بدون پاسخ نمیمونه و خطر احتمالی شخص دفع بشه که آسیب بیشتری به جامعه نزنه.
ما در مقام قربانی موقع جرم حق "دفاع" داریم ولی پس از رخ دادنش فقط حق "جبران خسارت" داریم(هرچند در بسیاری از مواقع قابل جبران نیست).به همین خاطره که اگر شما یک محکوم به اعدام رو بکشید،حتی اگر از خانواده مقتول باشید باز هم شما رو مجازات میکنند!
قربانی حق انتقام یا مجازات نداره،این حق فقط به سیستم قضایی تعلق داره.
وقتی به کسی آسیب روانی یا جسمی یا مالی زده میشه، مجازات اون آسیب رو "نابود" یا "درمان" یا "undo" نمیکنه،تنها آسیب مالی رو میشه جبران کرد که البته باز هم همچنان فشار روانی که به شخص در اون موقع اومده جبران نشدنیه.
بنابراین مجازات کردن هیچ دلیل منطقی نداره جز "پیشگیری" هم از رخ دادن دوباره جرم و هم اینکه افراد بدونند جرم بی پاسخ نمیمونه.
در این موارد هم البته آمارها نشون میده که مجازات های خشن تاثیر خاصی روی جرائم خشن ندارند.سرچ کن.
چند مسئله
اول اینکه به هر صورت سیستم قضایی به نوعی از طرف قربانی نماینده ی مجازات مجرمه.جامعه حق داره در برابر مجرم کیفر متناسب با جرمش رو اعمال کنه و تو این بین نقش دولت و سیستم قضایی مشخصه و باید بدون هیچ تسامحی این کار رو انجام بده(مگر در برابر جرم علیه حاکمیت)
بعد هم اینکه مجازات شدید مجازات خشن نیست.مثلا تو همین لینکی که آنارشی آورد مثلا قاضی حکم داده که دماغ و گوش طرف رو ببرند!! این یک حکم غیر عقلانیه و من هیچ دفاعی از این نوع ندارم.
مسئله دیگه موضوع حقه.حق قربانی که این اطمینان رو حاصل کنه که نسبت به خسارتی که بهش وارد شده هیچ تسامح و عفوی صورت نگرفته و حق مجرم که مجازات و
کیفر که حق مجرم هست.
حق قربانی نه به نیت انتقام جویی بلکه از این بابت که خسارتی که دیده نادیده انگاشته نشده و اعتماد و نمایندگی ای که به سیستم قضایی و دولت داده پوچ نبوده و همتراز با هزینه ای که داده مجرم رو بازخواست میکنه.
چرا من کمی که فکر می کنم شاید از لحاظ روانی بتونه قربانی رو تسلی بده مجازاتی که به مجرم اعمال میشه.
ولی خوب هدف اصلی از مجازات مسلما این نیست.
هدف اصلی از مجازات ارعاب-بازدارندگی- ناتوان سازی مجرم هست.در کل مجازات باید فایده ای داشته باشه و این باید با در نظر گرفتن
ماهیت جرم ها در نظر گرفته بشه.
یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
kourosh_bikhoda نوشته: نا امید شدم ازت
برای درک بهتر قضیه فرض کنید کسی تجاوز کرده باشه. طبق تئوری شما باید رای دادگاه این باشه بهش تجاوز بشه.
kourosh_bikhoda نوشته: من نگفتم 20 سال میرزه یا نه. من فقط از شما پرسیدم که چند سال براش کافیه به نظر شما؟
من از مقابله به مثل حرفی نزدم کورش جان!
ضمن اینکه من قاضی نیستم که در مورد طول مدت زندان مجرم قضاوت کنم.نظر من اینه که مجازات نباید ضابطه مند باشه.یعنی مجرم و انگیزه و شرایط بروز جرم هم باید در نظر گرفته بشه .شاید یک مجرم در طول 20 سال زندان (زندان= تنبیه هر روزه ,مستمر و طولانی ) تاوان کارش رو ببینه و شاید بعد از 20 سال که آزاد شد دوباره این خطا رو انجام بده.
من در مورد جرم های خاص مثل اسید پاشی که نیتی کینه توزانه پشتش هست نظرم به شدت هر چه تمام تره.
iranbanoo نوشته: چند مسئله
اول اینکه به هر صورت سیستم قضایی به نوعی از طرف قربانی نماینده ی مجازات مجرمه.جامعه حق داره در برابر مجرم کیفر متناسب با جرمش رو اعمال کنه و تو این بین نقش دولت و سیستم قضایی مشخصه و باید بدون هیچ تسامحی این کار رو انجام بده(مگر در برابر جرم علیه حاکمیت)
بعد هم اینکه مجازات شدید مجازات خشن نیست.مثلا تو همین لینکی که آنارشی آورد مثلا قاضی حکم داده که دماغ و گوش طرف رو ببرند!! این یک حکم غیر عقلانیه و من هیچ دفاعی از این نوع ندارم.
مسئله دیگه موضوع حقه.حق قربانی که این اطمینان رو حاصل کنه که نسبت به خسارتی که بهش وارد شده هیچ تسامح و عفوی صورت نگرفته و حق مجرم که مجازات و کیفر که حق مجرم هست.
حق قربانی نه به نیت انتقام جویی بلکه از این بابت که خسارتی که دیده نادیده انگاشته نشده و اعتماد و نمایندگی ای که به سیستم قضایی و دولت داده پوچ نبوده و همتراز با هزینه ای که داده مجرم رو بازخواست میکنه.
چرا من کمی که فکر می کنم شاید از لحاظ روانی بتونه قربانی رو تسلی بده مجازاتی که به مجرم اعمال میشه.
ولی خوب هدف اصلی از مجازات مسلما این نیست.
هدف اصلی از مجازات ارعاب-بازدارندگی- ناتوان سازی مجرم هست.در کل مجازات باید فایده ای داشته باشه و این باید با در نظر گرفتن ماهیت جرم ها در نظر گرفته بشه.
یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
1-چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
3-آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
نکته:حس روانی مورد نظر اصلا نمیتونه مبنای مجازات باشه،چون شاید یه نفر از زندان رفتن مجرم حس خوبی پیدا نکنه،یا حتی از اعدامش،دلش بخواد خانوادش هم مجازات بشند!یا اینکه اصلا از مجازات شدن مجرم خوشحال نشه و اینطور بزاریم مجرم آزاد بگرده! همونطور که گفتم توسل به احساسات مغلطه آمیزه.
iranbanoo نوشته: یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
چرا انگلیس 'عزیز'؟
اینکه یک زمانی در انگلیس برای دزدی میکشتند نمیگوید بسته به زمانه و پریستارها سختگیری خوب است.
تنها نگرش درست در همچین زمانهایی نگرش ریشهاین است, باید دید همچو رفتارهای تبهکارانهای از کجا سرچشمه میگیرند و
از ریشه خُشکانداد اشان, نه اینکه همانجور که آرَش بزیبایی همانندید, مزدائیکوار - را با - بخواهیم + کرده باشیم.
برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند, خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
پارسیگر