Mehrbod نوشته: برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند[٦], خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
البته این بیشتر به
عشق و باور به نیمهیِ گمشده و اینها مربوط میشود.
یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
undead_knight نوشته: یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
درورد
.. دقیقن همین تو ذهنم بود یه چیزی تو مایه های فیلم
Stoker
undead_knight نوشته: یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
در فربود که هر دستگاهی را میشود گول زد و پیچاند و آزادسازی همچو کسی همچنان یک ریسکی دربر دارد.
جُدایِ آن نه نمیشود, سخن تو دربارهیِ - در - همیشه + نمیشود اندیشبرانگیز بود و باید گفت در فرهود در
پُرسمان بزهکاری ما - در - را + میکنیم, زیرا نائین اینجا همان negative reinforcement است که تا اندازهای مایهیِ بازدارندگی رفتار میشود.
سخن تو در اینجا باریک بود که این بازدارندگی بتنهایی بسنده نبوده و ریشهاین نیست. همانندی دیگر یاختههایِ پیکر
هستند که میدانیم پراسنجهایِ بیرونی مایهیِ پیدایش یاختههایِ چنگارین (سرطانی) میشوند, ولی پیکر زنده اینجا با فرستادن
نشالهایِ نائین/negative فرمان کشتن این دسته از یاختهها را میدهد که این تا اندازهای راهگشای است, ولی راهکار دیرنده
نیست و اگر زمان بسنده دهیم و هیچ کنشگر دیگری هم مایهیِ مرگ جاندار نشود, همین چنگار وی را سرانجام از پاخواهد درآورد —> ناکارآمدی رویکرد.
پس اینجا باید به بزهکار یک - داد و گوشمالاند اش, ولی این گوشمالی باید فرهنگیده و فراخور باشد, نه کورسازی و دست و پا بُری.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: در فربود که هر دستگاهی را میشود گول زد و پیچاند و آزادسازی همچو کسی همچنان یک ریسکی دربر دارد.
جُدایِ آن نه نمیشود, سخن تو دربارهیِ - در - همیشه + نمیشود اندیشبرانگیز بود و باید گفت در فرهود در
پُرسمان بزهکاری ما - در - را + میکنیم, زیرا نائین اینجا همان negative reinforcement است که تا اندازهای مایهیِ بازدارندگی رفتار میشود.
سخن تو در اینجا باریک بود که این بازدارندگی بتنهایی بسنده نبوده و ریشهاین نیست. همانندی دیگر یاختههایِ پیکر
هستند که میدانیم پراسنجهایِ بیرونی مایهیِ پیدایش یاختههایِ چنگارین (سرطانی) میشوند, ولی پیکر زنده اینجا با فرستادن
نشالهایِ نائین/negative فرمان کشتن این دسته از یاختهها را میدهد که این تا اندازهای راهگشای است, ولی راهکار دیرنده
نیست و اگر زمان بسنده دهیم و هیچ کنشگر دیگری هم مایهیِ مرگ جاندار نشود, همین چنگار وی را سرانجام از پاخواهد درآورد —> ناکارآمدی رویکرد.
پس اینجا باید به بزهکار یک - داد و گوشمالاند اش, ولی این گوشمالی باید فرهنگیده و فراخور باشد, نه کورسازی و دست و پا بُری.
پارسیگر
البته هدف من "فرض" مطلق بودن قدرت دستگاه و غیرقابل گول زدنش بود،یعنی یک آزمایش کاملا فرضی.
حالا فرض دیگه ای که میخوام اضافه کنم اینه که جامعه فکر کنه که ما این شخص رو مجازات کردیم،یعنی اثر "بازدارندگی" مجازات روی جامعه هم وجود داره.
حالا از اونجایی که ما کاملا مطمئن هستید هم اثر بازدارندگی وجود داره و هم شخص دیگه چنین کاری رو تکرار نمیکنه،باز هم باید مجازاتش کنیم؟
البته من فکر میکنم وجود این دستگاه خودش یه مجازاته،چون بخشی از آزادی فرد رو میگیره.
undead_knight نوشته: البته هدف من "فرض" مطلق بودن قدرت دستگاه و غیرقابل گول زدنش بود،یعنی یک آزمایش کاملا فرضی.
حالا فرض دیگه ای که میخوام اضافه کنم اینه که جامعه فکر کنه که ما این شخص رو مجازات کردیم،یعنی اثر "بازدارندگی" مجازات روی جامعه هم وجود داره.
حالا از اونجایی که ما کاملا مطمئن هستید هم اثر بازدارندگی وجود داره و هم شخص دیگه چنین کاری رو تکرار نمیکنه،باز هم باید مجازاتش کنیم؟
البته من فکر میکنم وجود این دستگاه خودش یه مجازاته،چون بخشی از آزادی فرد رو میگیره.
آری «آزادی خواست» را میگیرد.
من چون نمونه فربودین نیست چندان با آن کنار نمیتوانم بیایم, ولی به دید خام من بازدارندگی تنها بخشی از پرسمان است, چیزهایِ دیگری هم باید باشند ...
Mehrbod نوشته: آری «آزادی خواست» را میگیرد.
من چون نمونه فربودین نیست چندان با آن کنار نمیتوانم بیایم, ولی به دید خام من بازدارندگی تنها بخشی از پرسمان است, چیزهایِ دیگری هم باید باشند ...
به هر حال به نظرت آیا به جز این باز هم باید مجازات دیگه ای بشه!؟
هرچند من هم بیشتر این رو از جهت نابود سازی امکان رخ دادن جرم توسط همون شخص گفتم نه مجازات(ولی خب مجازات از کار در اومد)
من فکر میکنم مقاومت در برابر این ایده از اونجا میاد که یک میل ناخوداگاه به انتقام گیری در ما هست مگرنه چرا باید شخص رو چنین حالتی مجازات مضاعف بکنیم؟
undead_knight نوشته: -چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
اینجا حق چیزی هست که از جانب جامعه تعیین شده و واکنش در برابر عمل مجرم شبیه به یک ضد حمله است.این حق یعنی واکنش! که شدید ترین نوع ( و شاید نخستین گزینه)این واکنش مجازات هست.
بله مجازات در ذات و نفس خودش شر مطلقه که از طرف جامعه انتخاب شده.
من اینجا به دنبال چرایی و فلسفه ی مجازات نیستم.صد البته اگر سطح یک جامعه به حدی برسه که گزینه ی مجازات از بین بره بهتر خواهد بود ولی جایی که ما الان هستیم تنها میتونیم در مورد سطح مجازات و تخفیف و شدتش صحبت کنیم.
undead_knight نوشته: -آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
رواج هر جرم در هر فرهنگ و جامعه ای متفاوته.چیزی مثل دزدی و یا قتل یا از این دست جرائم که در هر جامعه ای با هر میزان سطح فرهنگ و شرایط سیاسی و اقتصادی رواج داره ولی یکسری جرائم مختص جوامعی خاصه که ممکنه در جایی دیگه به ندرت پیش بیاد.
اینجا موازی با بهبود و اصلاح فرهنگی نیاز هست به یک نظارت و قانون علیه بروز و شیوعش.اسید پاشی مختص جامعه ای مثل جامعه ی ماست و مثلا در اروپا چنین چیزی کمتر و کمتر و شاید هیچ گاه دیده نشه.
خوب ما چه طور میتونیم خودمون رو به مثلا سطح صفر اروپا برسونیم؟
قانون نمیتونه منتظر نتایج فرهنگی باشه.فقط میتونه برحسب نتایجی که به بار میاد خودش رو شدید تر و یا ملایم تر تغییر بده.اسید پاشی عمل وحشیانه ایه و یک واکنش مشدد میتونه باهاش مقابله کنه.
Mehrbod نوشته: اینکه یک زمانی در انگلیس برای دزدی میکشتند نمیگوید بسته به زمانه[١] و پریستارها[٢] سختگیری خوب است.
تنها نگرش درست در همچین زمانهایی نگرش ریشهاین است, باید دید همچو رفتارهای[٣] تبهکارانهای از کجا سرچشمه میگیرند و
از ریشه خُشکانداد اشان, نه اینکه همانجور که آرَش بزیبایی همانندید[٤], مزدائیکوار[٥] - را با - بخواهیم + کرده باشیم.
اینجا هیچ موضوع زمان و مفطع زمانی نیست.در بهترین حالتی که بتوانیم بحث کنیم این است که شما آیا اثر بازدارندگی مجازات را قبول دارید یا بدون توجه به آمار جرائم و آسیب های احتمالی پیش رو تنها به دنبال بهبود شرایط توجه دارید؟
Mehrbod نوشته: برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند[٦], خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
مهربد جان بحث بر سر نوع قانون اعمالی بر روی جرم است.
در یک جامعه که پتانسیل بالایی برای بروز جرائم خشن وجود دارد شاید با باز کردن روسپی خانه ها و روابط جنسی آزاد باز هم چنین مواردی دیده شود و اگر من بخواهم نگاه جنسیتی بکنم میگویم جسارت مردان در چنین مواردی بیشتر است.چرا از جانب زنان چنین جرادمی دیده نمیشود .زنان دیده میشد که خود کشی یا فرار میکردند ولی اسید پاشی؟به ندرت!
iranbanoo نوشته: مهربد جان بحث بر سر نوع قانون اعمالی بر روی جرم است.
در یک جامعه که پتانسیل بالایی برای بروز جرائم خشن وجود دارد شاید با باز کردن روسپی خانه ها و روابط جنسی آزاد باز هم چنین مواردی دیده شود و اگر من بخواهم نگاه جنسیتی بکنم میگویم جسارت مردان در چنین مواردی بیشتر است.چرا از جانب زنان چنین جرادمی دیده نمیشود .زنان دیده میشد که خود کشی یا فرار میکردند ولی اسید پاشی؟به ندرت!
فرجام سخن؟ سرانجام بازکردن روسپیخانه در ایران خوب است یا بد؟