دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا نقد دین و تبلیغ خداناباوری بیفایده است؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
خیلیها میگویند بیفایده است و تاثیر قابل توجهی ندارد. نظر شما چیست؟
و دیگر اینکه تاثیر نقد دین بر مردم کشوری آزاد چون آمریکا بیشتر است یا مردم تحت استبداد مذهبی چون ایران؟
قطعا تاثیر داره ... تفکر من و بسیاری از دوستان دیگه محصول همین نقد بوده !!

در مورد تاثیر هم به نظر من مردم جوامعی که درش دیکتاوری دینی برقرار هست ، استعداد بیشتری دارن تا در صورت مواجهه با فضای باز و تبلیغات ضد دینی به سمتش متمایل بشن اما در جوامع پیشرفته ، قبلی ها زحمت این کار رو براشون کشیدن !!
razi نوشته: خیلیها میگویند بیفایده است و تاثیر قابل توجهی ندارد. نظر شما چیست؟
و دیگر اینکه تاثیر نقد دین بر مردم کشوری آزاد چون آمریکا بیشتر است یا مردم تحت استبداد مذهبی چون ایران؟

دین یکی از بزرگترین دشمن‌هایِ هومنی است, ولی تنها دشمن یا بزرگترین دشمن
نیست. اگر نیک بنگرید دین تنها یک لایه است و دشواریِ ریشه‌این هم نیست, از همینرو
تا زمانیکه این دشواری‌هایِ ریشه‌این‌تر مانند مرگ و پیری و دورای رده‌این (فاصله‌یِ
طبقاتی) و ... ریشه‌کن نشده باشند, ما با دین و دیندارهایِ دیوانه‌یِ نوین نیز همچنان سر و کله خواهیم زد.

پارسیگر
نقد دین و آتئیسم اگر به عنوان یک رهیافت مطرح بشود خودش ایدئولوژی است .
این مساله نمی تواند یک حل مشکل باشد . طرح مشکل ما اگر فلان چیز است با
نقیض آن حل نخواهد شد و بحث اساسا پیچیده تر از این حرف است .
الان هم که دکان بی سوادهایی باز شده و مثلا روشن فکران نسل جدید ! پا به
عرصه ظهور گذاشتند و با لودگی و نادانی و فکر هم میکنند
مشکل ایران را می دانند در حالی که خودشان مشکل اصلی هستند .

مشکل از آن جا شروع می شود که به یک Metanarrative می رسند که در فکر
خودشان مساله خیلی بزرگی است و مشکل اصلی را پیدا کردند و تز هایشان
را شروع می کنند در حول آن و با خط به آن وصل می کنند و ایدئولوژیک تر حتی
فکر می کنند .
آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
Anarchy نوشته: قطعا تاثیر داره ... تفکر من و بسیاری از دوستان دیگه محصول همین نقد بوده !!

در مورد تاثیر هم به نظر من مردم جوامعی که درش دیکتاوری دینی برقرار هست ، استعداد بیشتری دارن تا در صورت مواجهه با فضای باز و تبلیغات ضد دینی به سمتش متمایل بشن اما در جوامع پیشرفته ، قبلی ها زحمت این کار رو براشون کشیدن !!
سخن شما درست، اما منظور من کمیت است. مثلا اگر یک جمع 10000 نفری در معرض مطالب انتقادی قرار بگیرند چند ننفر حاضر به رها کردن دین یا لااقل کمی تجدیدنظر در دین خود میشوند؟
demeter نوشته: آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
آرامش دوستار که برای یک قرن قبل است، چه ربطی به نسل نو دارد؟ و مشخص است هر تزی یک آنتی‌‌تز دارد و در ایران هم دین‌ستیزی به فراخور فشار انقلاب اسلامی 57 بوجود آمده. حالا آن روشنفکران هم از جامعه‌یِ ایرانی هستند و سوادشان هم نمونه‌ای از استخر دانش مردم ایران.
یکی‌ از فایده‌های زنده‌اش من هستم که از کله خر مذهبی‌ بودن به یک بی‌خدا ۲ آتشه تبدیل شدم! پس شاهد زنده می‌خواهید من! تخم بیخدایی را نیز همین مقاله‌های زندیق در من کاشت! اجر آرش بی‌خدا و بهروز شیرازی نازنین با آقا اسپاگتی‌ پرنده!
demeter نوشته: نقد دین و آتئیسم اگر به عنوان یک رهیافت مطرح بشود خودش ایدئولوژی است .
این مساله نمی تواند یک حل مشکل باشد . طرح مشکل ما اگر فلان چیز است با
نقیض آن حل نخواهد شد و بحث اساسا پیچیده تر از این حرف است .
الان هم که دکان بی سوادهایی باز شده و مثلا روشن فکران نسل جدید ! پا به
عرصه ظهور گذاشتند و با لودگی و نادانی و فکر هم میکنند
مشکل ایران را می دانند در حالی که خودشان مشکل اصلی هستند .

مشکل از آن جا شروع می شود که به یک Metanarrative می رسند که در فکر
خودشان مساله خیلی بزرگی است و مشکل اصلی را پیدا کردند و تز هایشان
را شروع می کنند در حول آن و با خط به آن وصل می کنند و ایدئولوژیک تر حتی
فکر می کنند .
آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
من هم ربط دادن هم مشکلات به دین را اندیشه خامی میدانم. ولی ما در حال حاضر با اسلامگرایی روبرو هستیم و نمیتوانیم از کنار اسلام به راحتی عبور کنیم. تا جایی که اسلامگرایی هست باید با آن روبرو شویم.
Russell نوشته: آرامش دوستار که برای یک قرن قبل است، چه ربطی به نسل نو دارد؟ و مشخص است هر تزی یک آنتی‌‌تز دارد و در ایران هم دین‌ستیزی به فراخور فشار انقلاب اسلامی 57 بوجود آمده. حالا آن روشنفکران هم از جامعه‌یِ ایرانی هستند و سوادشان هم نمونه‌ای از استخر دانش مردم ایران.

بله - البته نسل نو که مثلا شاهین نجفی است دیگر ؟ E412
به واسطه ی نبود تحقیق های آکادمیک دقیق و همچنین سانسور تا حدودی باعث شده چنین
عتیقه هایی خودی نشان بدهند .

Theodor Herzl نوشته: یکی‌ از فایده‌های زنده‌اش من هستم که از کله خر مذهبی‌ بودن به یک بی‌خدا ۲ آتشه تبدیل شدم! پس شاهد زنده می‌خواهید من! تخم بیخدایی را نیز همین مقاله‌های زندیق در من کاشت! اجر آرش بی‌خدا و بهروز شیرازی نازنین با آقا اسپاگتی‌ پرنده!

البته کله خر مذهبی با بیخدا 2 آتشه زیاد فرقی نداره .
demeter نوشته: بله - البته نسل نو که مثلا شاهین نجفی است دیگر ؟
به واسطه ی نبود تحقیق های آکادمیک دقیق و همچنین سانسور تا حدودی باعث شده چنین
عتیقه هایی خودی نشان بدهند .
حب اندیشمندان مخالف دینستیزی هم وضعشان بهتر نیست، از آنجا که دینستیزان تازه وارد هستند و کمی جوان است و سخنگویانش گاهی عصبانی و تندخو، که نمیتوان نتیجه‌ای درباره‌یِ بیسوادتر بودن نقد‌هایِ اجتماعی دینستیزان نسبت به دینداران گرفت. شاهین نجفی را بگذارید کنار سواد میانگیر بقیه هنرمندان دین‌دوست و حاج حسین فلانی که مداح است و هنرمند(؟) و بعد مقایسه کنیم. نقدهای اجتماعی دینستیزانه را بگذارید کنار همان ِ غیردینستیزانه، بعد از آن درباره‌یِ فقر سواد بی‌دین‌ها قضاوت کنیم.
صفحات: 1 2 3 4