sonixax نوشته: پس زدن حجم زیاد واژه های تازه را که همین الانش هم دیده ایم و تجربه اش را داشته ایم !
من دارم در مورد پس زده شدنش توسط جامعه حرف میزنم نه امکان ارائه اش به مردم از طریق رسانه ها .
طبیعتن مدام به خورد جامعه دادن واژه ها (ولی نه به یک باره و یهویی) تاثیر گذاز است بسیار و یک بازه 100 ساله و شاید هم بیشتر را نیازمند است .
من که اینجا نیستم تا تک تک ایرانیان را پارسیگو کنم, من اینجا هستم کمی به زبانی که میپرستم بیاندیشم و کسانیکه دوست دارم را بیاندیشانم,
اگرنه خویشکاری ام در گسترش زبان را جای دیگر انجامیدهام و همین جُستار من یکی از پُربارترین جُستارهای زبان پارسیگ روی اندرتار است:
ساختارشناسی زبان پارسیک
پس چیزهاییکه که شما و کوروش بیخدا از آنها میگویید — و
کنشهایی که هیچ از شما نمیبینیم — بروشنی پیوندی به من یکی ندارند,
اگر آماج شما دو تا گسترش زبان پارسیگ تا ٤٠ ٥٠!! سالِ آینده است, خوب بفرمایید سرگرم باشید!
ما آموختیم خوشیبردیم پایانید رفت! (:
پارسیگر
Mehrbod نوشته: اگر آماج[٦] شما دو تا گسترش زبان پارسیگ تا ٤٠ ٥٠!! سالِ آینده است, خوب بفرمایید سرگرم باشید! ما آموختیم خوشیبردیم پایانید رفت! (:
خوب مبارکتان باشد که یاد گرفتید.
نه من از این اهدافِ بی سودِ بی خاصیت (در مقطع فعلی) ندارم! کارهای بسیار مهم تری جلوتر از پارسی گو کردن ملت وجود دارد. فقط دارم نظرم را میگویم .
دست کم بقیه نوشتار من را میخوانند میفهمند چه نوشته ام:e405:
sonixax نوشته: خوب مبارکتان باشد که یاد گرفتید.
نه من از این اهدافِ بی سودِ بی خاصیت (در مقطع فعلی) ندارم! کارهای بسیار مهم تری جلوتر از پارسی گو کردن ملت وجود دارد.
درسته, هر کس باید به کاری که دوست دارد بپردازد و ازراهی که بهتر و کارآمدتر میداند به آن برسد.
دشواری و ستیز ما از آنجا آغازید که دوست اتان اینجا آمده و خواست برای ما چگونه
از دور "لنگش کن" درآورد و راهکارهای ناخواسته زیرِ نام "پیشنهاد" بچپاند — هرکس از دست
مهربد کلافه است بیاید اینجا تا "پیشنهاد" بدهد!
—, اگر نه من و دیگر دوستان بخوبی میدانیم چگونه و
چجور منظور امان را به خواننده برسانیم و گفتگوی سازنده کنیم و همزمان زبان امان را هم پاسداشته و گسترانده باشیم.
کسی که نداند هم دو بار گفتگو میکند و چون دید خواننده نمیگیرد چه میگوید, خواه ناخواه دوز اش را کم میکند.
sonixax نوشته: فقط دارم نظرم را میگویم .
دست کم بقیه نوشتار من را میخوانند میفهمند چه نوشته ام:e405:
من اینجا از زمانیکه دوز پاریسگویی ام را بالا بردهام, گفتمانهایِ بیشتر
و ژرفتری داشتهام, چجور چنین دو نگرشی میتوانند همزمان درست باشند؟
تازه اگر این اندازه از اینکه کسی نوشتههایِ مرا نمیدریابد دلپُر بودید, پس چرا هر دویتان این همه رنج و آزار به
خودتان دادید که پیکهایِ مرا در جستارهای کمونیسم پاسخ دهید؟ خوب میگذاشتید پاسخ نداده بمانند, کسی که درنمیافت!؟ (:
mosafer نوشته: هر چند سخنان جناب مزدک گاهی هضمش سخت می شود ولی بودنش بهتر از نبودنش هست
تازه من همواره میکوشم که در جاهایی که براستی نیاز نیست، از کاربرد واژه های ناآشنا تر خودداری نمایم.
در جاهایی که جستار کارشناسانه تر است، واژه های ناآشنا هم بیشتر. ولی باید کسی که میخواهد چیزی بخواند،
دستکم به خود رنج یادگیری ۵۰ واژه ی پُرکاربرد ناآشنا را بدهد و یکبار که( هومن و فرگشت و سرایداشت و ..)
را یاد گرفت دیگر در بارهای پسین، دشواری کمتری خواهد داشت.
•
پارسیگر
این زبان یک زبان کهن است که بسیار دوام آورده و در سیر تاریخ هم حداقل زبان علمی معتبری نبوده ، البته
تا دلتون بخواهد شعر گفتن و سرودند .
در واقع فارسی حال حاضر یک زبان لت و پار شده و غیر منسجم است به همان دلیلی که گفتم .
متن های علمی فارسی همه نصف فرانسه نصف عربی نصف انگلیسی چرا که در گذشته تولید فکر با این زبان ها
بوده و اگر هم کسانی هم که سعی می کنند معادلی برای کلمات متن های اصیل پیدا کنند چون که
در فارسی حداقل در قرن های گذشته تلاشی زیادی برای تولید فکر به بن بست می خورند و چون کلمات متن های
اصیل ورزیده شده و در طول تاریخ به معنای کنونی رسیده با یک ترجمه ی فارسی غلط که ناچارا بعضی اوقات صورت
می گیرد یک مانع هم برای آینده ایجاد کرده و عقب ماندگی ایجاد می کند .
زبان های لاتین که سال ها در اروپا زبان علم بود با گسترش تفکر به زبان های دیگر شاخه شد .
امروز علاوه بر انگلیسی یاد گرفتن زبان آلمانی ایتالیایی فرانسوی و حدودی هم عربی که علم شرقی تا حدودی با آن گسترش یافت
بسیار ارشمند تر است .
مزدك بامداد نوشته: در جاهایی که جستار کارشناسانه تر است، واژه های ناآشنا هم بیشتر. ولی باید کسی که میخواهد چیزی بخواند،
و دقیقا در همین جستارها ،هضمش سخت می شود اگر نه که بسیار، واژگانی هستند که در این مدت آموختم و نیازی به رجوع به معنی آن نیست
Mehrbod نوشته: من اینجا از زمانیکه دوز پاریسگویی ام را بالا بردهام, گفتمانهایِ بیشتر
و ژرفتری داشتهام, چجور چنین دو نگرشی میتوانند همزمان درست باشند؟
کاری ندارد ! یک نظر سنجی بگذارید ببینید چند % کاربران اینجا سخنان شما را میفهمند !! چند % برای فهمیدن به زیرنویسها رجوع میکنند و چند % هم اصلن نمیفهمند .
Mehrbod نوشته: تازه اگر این اندازه از اینکه کسی نوشتههایِ مرا نمیدریابد دلپُر بودید, پس چرا هر دویتان این همه رنج و آزار به
خودتان دادید که پیکهایِ مرا در جستارهای کمونیسم پاسخ دهید؟ خوب میگذاشتید پاسخ نداده بمانند, کسی که درنمیافت!؟ (:
آن موقع خودتان دچار توهم و خود برتر بینی بیش از پیش میشدید :e405:
من تنها زمانی به پارسیگ سخن میگویم که با مهربد یا مزدک گفتگو کنم! اگرنه با دیگران
به زبان فارسی نگرستیزی و گفتمان میکنم. ما برای گسترش پارسیگ نیازی نداریم که با
توده و هام مردم "فسیلگویی" کنیم. این مایهی رنجش خوانندگان میشود و کاربران را از
زبان پارسی گریزان میکند؛ هیچ بایستگی نیست که همه کاربران اینجا پارسیگ را بیاموزند؛
یادگیری پارسیگ زمانی دلچسب و گیراست که خواننده بدان دل بسته باشد. بهترین راه اینست
که در گفتمان تاجاییکه میشود پاکیزه و پارسی نوشت و از سویی از کاربرد واژگان نا آشنا هم
بپرهیزیم و جایگزین عربی آن را بنویسم. اینگونه خواننده هم نوشتار را درمیابد و برایش گنگ
نیست و از سویی زیبایی هم دارد. و سرهنویسی فرزام و سرسامآور را نیز برای جُستارهای
کارشناسیک نگه میداریم.
پارسیگر
من چند برگ اول را خواندم، با کوروش موافقم. برای بحث و گفتگو نیاز به زبان مشترک است که پارسی نویسی بر خلاف آن است.
razi نوشته: من چند برگ اول را خواندم، با کوروش موافقم. برای بحث و گفتگو نیاز به زبان مشترک است که پارسی نویسی بر خلاف آن است.
آماج ما تنها گفتگو نیست، بساکه پیشبرد زبان پارسی هم هست و همواره چنین بوده و هست که پیشگامان تنها بوده اند.
ما در سالها و دهه های پیش، به اندازه بسنده با زبان "فارسی" گفتوگو کرده ایم و اکنون ترازو را بیشتر بسوی پارسی
و سره گویی سنگینیده ایم . تاربرگ مهادین من هم در این لینک است:
http://www.facebook.com/pure.persian
. اینجا (daftarche) ، تنها یک جای کوچک برای برزش و فرزامش است.
•
پارسیگر