دفترچه

نسخه‌ی کامل: آیا این شعار نفرت انگیز برداشته میشود؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
مزدك بامداد نوشته: پیشرفت ما هم بد نبوده و به آینده امیدواریم !

بیجاست !
تا آنجایی که ما دیدیم و آمار ها نشان میدهند مدام از انقلابی های کمونیستی کم میشود و به سوسیال دموکرات ها
اضافه میشود گویا پیشرفت از روش های دموکراتیک دوستان سوسیالیست که آن هم از لیبرال ها یاد گرفته اند را به نام خود میزنید !
تازه همین پیشرفت هم وام دار سیستمی هستید که اکنون در امریکا و کشورهای اروپایی پیاده میشود وگرنه
اگر در شوروی بودید رفیق استالین شما را 1000 بار سلاخی کرده بود . E40c
مزدك بامداد نوشته: من در گفتمان/گفتگو هم برای نمونه ستیزی با "آرش-بیخدا"
که هوادار کاپیتالیسم بود، در پدافند از سوسیالیسم و کمونیسم داشتم که گمان میکنم برخی
از هموندان اینجا هنوز در یادشان باشد در جاهای دیگر هم اگر ندیدید برای این بوده که یا
مرا بزودی از انجا بیرون کرده اند یا گفتگویی در این زمینه پیش نیامده و من سرگرم اسلام ستیزی
بوده ام. در هم میهن هم که از ماتریالیسم پدافند میکردم، که یکی از ستون های مارکسیسم است.

پارسیگر
ببینم شما به مبارزه با اسلام اولویت میدید یا کاپیتالیسم و چرا؟
folaani نوشته: ببینم شما به مبارزه با اسلام اولویت میدید یا کاپیتالیسم و چرا؟
پرسش شما نادرست است چرا که کاپیتالیسم یک جهان بینی سراسر سرایداشتی و اسلام
یک جهان بینی سیاسی/دینی است ولی من پرسش شمارا هوش میکنم و پاسخ آن این است:
کاپیتالیسم خودش چند گونه است و بد و بدتر دارد. هر سامانه ی کاپیتالیستی هم میتواند یک
ایدئولوژی سیاسی برای خودش داشته باشد. این ایدئولوژی، پرگاه دین بوده، برای نمونه دین
مسیحی زمان درازی سنگر بهره کشان بوده و برای همین هم مارکس* با ماتریالیسم به این سنگر تاخت.
ایدئولوژی های نژادپرستی و یا فاشیسم و .. همه برای پیشبرد بهره کشی و کاپیتالیسم پدید آمدند.
یا اکنون که ایدئولوژی گروه های نولیبرال مسیحی و جز آن را داریم، مانند پرزیدنت بوش که میخواست
"new order" درست کند. پس جایی کاپیتالیسم بهتر از جای دیگر میتواند باشد، برای نمونه در کشورهای
کاپیتالیستی که کاپیتالیسم بدست رزمندگان چپ اندکی میانه رو شده، به بودن باهماد های چپ و
کارگری تن میدهد و .. در جاهایی هم هنوز ناب است، مانند ایران و پاکستان و ... که کارگران را به نام
الله و امام زمان و گندگوز های دیگر . سرکوب میکند که بتواند آسوده بچاپد. اسلام یک دین بهره کشانه و
بدترین گونه ی آن است که اکنون یک ایدئولوژی کاپیتالیستی سرکوبگر است (پیشتر، برده داری و فئودالی
را هم پشتیبانی میکرد) . پس نبرد ما با اسلام، هیچ دگرسانی و ستیزی با نبرد ما در برابر کاپیتالیسم ندارد.
به زبان دیگر، اسلام ، یک سنگر کاپیتالیستی برای بهره کشی است که با نابودی آن، یکی از ستون های
گرانسگ کاپیتالیسم در خاورمیانه فرو میریزد و اگر بتوان این دین را کنار زد، زمینه برای نابودی دین ها ی دیگر
در جهان هم پدید میاید و میتوان برای نمونه، آمریکای لاتین را از دست دین مسیحی رهانید و آسانتر بسوی
سوسیالیسم رهنمون شد، چرا که یکی از بازدارندگان مهند پیشرفت همبودین و سوسیالیسم، کلیسای
نوکر سرمایه داری است، همچنان که آخوند ها نوکر سرمایه داری و مافای نفت خوار و سرکوبگر هستند.



*مارکس: دین افیون توده هاست

پارسیگر
Parastesh نوشته: بیجاست !
تا آنجایی که ما دیدیم و آمار ها نشان میدهند مدام از انقلابی های کمونیستی کم میشود و به سوسیال دموکرات ها
اضافه میشود گویا پیشرفت از روش های دموکراتیک دوستان سوسیالیست که آن هم از لیبرال ها یاد گرفته اند را به نام خود میزنید !
تازه همین پیشرفت هم وام دار سیستمی هستید که اکنون در امریکا و کشورهای اروپایی پیاده میشود وگرنه
اگر در شوروی بودید رفیق استالین شما را 1000 بار سلاخی کرده بود . E40c
این سخنان سراسر یاوه تنها نشان از ناآگاهی شما دارند.
در هیچ سده ای، اینهمه واژگشت مانند سد سال گذشته
فراوان نبوده و هرگز در تاریخ، نیروهای چپ نتوانسته
بودند در اینهمه کشور ها ، یا فرمانروا و یا دست اندرکار
باشندبرای نمونه شورش اسپاتارکوس تا رم فراتر نرفت
و واژگشت فرانسه فراتر از فرانسه نرفت و کمون پاریس
که نخستین دولت کمونیستی بود، دو سه ماه بیشتر نپایید
ولی واژگشت کمونیستی روسیه به همه گیتی گسترش یافت
و از چین و ویتنام و کره گرفته تا کوبا و امریکا لاتین و ..
کشانیده شده و زندگانی درازتری هم یافت. سوسیال دمکرات
ها از چپ ها و از شاخه های سوسیالیسم به شما میروند
و سرمایه داران از ترس کمونیست ها به بودن آنها ناچار
تن داد اند و گرنه اگر "مرگ" نبود، کاپیتالیستها به "تب"
خرسند نمیشدند. شما هم هنوز باید فراوان چیز یاد
بگیرید که بتوانید اینجا دو گزاره ی بدرد بخور بگویید !!

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: پرسش شما نادرست است چرا که کاپیتالیسم یک جهان بینی سراسر سرایداشتی و اسلام
یک جهان بینی سیاسی/دینی است ولی من پرسش شمارا هوش میکنم و پاسخ آن این است:
کاپیتالیسم خودش چند گونه است و بد و بدتر دارد. هر سامانه ی کاپیتالیستی هم میتواند یک
ایدئولوژی سیاسی برای خودش داشته باشد. این ایدئولوژی، پرگاه دین بوده، برای نمونه دین
مسیحی زمان درازی سنگر بهره کشان بوده و برای همین هم مارکس* با ماتریالیسم به این سنگر تاخت.
ایدئولوژی های نژادپرستی و یا فاشیسم و .. همه برای پیشبرد بهره کشی و کاپیتالیسم پدید آمدند.
یا اکنون که ایدئولوژی گروه های نولیبرال مسیحی و جز آن را داریم، مانند پرزیدنت بوش که میخواست
"new order" درست کند. پس جایی کاپیتالیسم بهتر از جای دیگر میتواند باشد، برای نمونه در کشورهای
کاپیتالیستی که کاپیتالیسم بدست رزمندگان چپ اندکی میانه رو شده، به بودن باهماد های چپ و
کارگری تن میدهد و .. در جاهایی هم هنوز ناب است، مانند ایران و پاکستان و ... که کارگران را به نام
الله و امام زمان و گندگوز های دیگر . سرکوب میکند که بتواند آسوده بچاپد. اسلام یک دین بهره کشانه و
بدترین گونه ی آن است که اکنون یک ایدئولوژی کاپیتالیستی سرکوبگر است (پیشتر، برده داری و فئودالی
را هم پشتیبانی میکرد) . پس نبرد ما با اسلام، هیچ دگرسانی و ستیزی با نبرد ما در برابر کاپیتالیسم ندارد.
به زبان دیگر، اسلام ، یک سنگر کاپیتالیستی برای بهره کشی است که با نابودی آن، یکی از ستون های
گرانسگ کاپیتالیسم در خاورمیانه فرو میریزد و اگر بتوان این دین را کنار زد، زمینه برای نابودی دین ها ی دیگر
در جهان هم پدید میاید و میتوان برای نمونه، آمریکای لاتین را از دست دین مسیحی رهانید و آسانتر بسوی
سوسیالیسم رهنمون شد، چرا که یکی از بازدارندگان مهند پیشرفت همبودین و سوسیالیسم، کلیسای
نوکر سرمایه داری است، همچنان که آخوند ها نوکر سرمایه داری و مافای نفت خوار و سرکوبگر هستند.



*مارکس: دین افیون توده هاست

پارسیگر

والا من بر اساس دانش و تجربهء خودم، فکر نمیکنم اسلام اینقدر هم که میگید پلید باشه و مورد سوء استفاده واقع شده باشه. شما دیگه خیلی تماما و شدید سیاهش کردید.
بر اساس همین اسلام در همین جمهوری اسلامی خیلی کارهای مفید هم شده و خیلی چیزها بصورت حداقلی هم که شده قابل تحمل شدن.
بعدم بهرحال در دنیا یکی از سنگرهایی که مقابل امثال آمریکا و اسرائیل بوده همین حکومت و ایدئولوژی بوده.
حالا شما اینو نابود کن، از کجا معلوم که اون کاپیتالیسم و حیوانیت و زورگویی جهانی آمریکا و اسرائیل از فرصت استفاده نکنن و بیشتر پیشرفت نکنن و قوی تر نشن؟
folaani نوشته: والا من بر اساس دانش و تجربهء خودم، فکر نمیکنم اسلام اینقدر هم که میگید پلید باشه و مورد سوء استفاده واقع شده باشه. شما دیگه خیلی تماما و شدید سیاهش کردید.
بر اساس همین اسلام در همین جمهوری اسلامی خیلی کارهای مفید هم شده و خیلی چیزها بصورت حداقلی هم که شده قابل تحمل شدن.
بعدم بهرحال در دنیا یکی از سنگرهایی که مقابل امثال آمریکا و اسرائیل بوده همین حکومت و ایدئولوژی بوده.
حالا شما اینو نابود کن، از کجا معلوم که اون کاپیتالیسم و حیوانیت و زورگویی جهانی آمریکا و اسرائیل از فرصت استفاده نکنن و بیشتر پیشرفت نکنن و قوی تر نشن؟
دانش و تجربه ی شما هم که بدرد عمه تان میخورد و اسلام هم هرگز کاری در راستای دادگری همبودین و آزادی
و بهزیستی و پیشرفت اندیشه و هومنی و فرزان و دانش راستین .. انجام نداده و نخواهد داد.
***
بیجاست، سرمایه داری آمریکا و اسرائیل و .. بهتر از سرمایه داری فاشیستی اسلامی است و دستکم ما میتوانیم با
برخورداری از دمکراسی پارلمانی که در این سامانه ها هست، حزب های سوسیالست و کمونیست را بازسازی کنیم.
در اسلام گندوگوز پیشرفت و آگاهی مردم بسیار سخت است . اینکه اسلام سنگر گروهی سرمایه دار فاشیست در برابر
گروه دیگر سرمایه دار کراواتی و پیشرفته است، آنرا خواستنی و راستین و بسزا نمیسازد. بر این پایه اسلام هم باید
مانند دین ترسایی( مسیحی) به کنار نهاده شده و دینی خودینه و نه سیاسی بشود و بدینگونه به زباله دانی تاریخ برود.
این را هم بروشنی بگویم که سرمایه داری اسلامی مافیای رژیم جمهوری اسلامی هیچ ستیز مهادین با سامانه ی
سرمایه داری ندارد و با سرمایه داران امریکا هم ستیز ریشه ای ندارد و تنها نمیخواهد که بازار خود را برای امریکا
و .. باز کند تا خودش تنها بخورد ولی هرزمان میتوانند به سازشی با آن سرمایه داران برسند و بهره ی شیر و بهره ی
روباه را با چانه زنی روشن کرده و پس از آن میبینید که آمریکا دیگر هیچ کاری به "نقض حقوق بشر" در ایران نخواهد داشت!

پارسیگر
مزدك بامداد نوشته: این سخنان سراسر یاوه تنها نشان از ناآگاهی شما دارند.
در هیچ سده ای، اینهمه واژگشت مانند سد سال گذشته
فراوان نبوده و هرگز در تاریخ، نیروهای چپ نتوانسته
بودند در اینهمه کشور ها ، یا فرمانروا و یا دست اندرکار
باشندبرای نمونه شورش اسپاتارکوس تا رم فراتر نرفت
و واژگشت فرانسه فراتر از فرانسه نرفت و کمون پاریس
که نخستین دولت کمونیستی بود، دو سه ماه بیشتر نپایید
ولی واژگشت کمونیستی روسیه به همه گیتی گسترش یافت
و از چین و ویتنام و کره گرفته تا کوبا و امریکا لاتین و ..
کشانیده شده و زندگانی درازتری هم یافت. سوسیال دمکرات
ها از چپ ها و از شاخه های سوسیالیسم به شما میروند
و سرمایه داران از ترس کمونیست ها به بودن آنها ناچار
تن داد اند و گرنه اگر "مرگ" نبود، کاپیتالیستها به "تب"
خرسند نمیشدند. شما هم هنوز باید فراوان چیز یاد
بگیرید که بتوانید اینجا دو گزاره ی بدرد بخور بگویید !!

پارسیگر

سراسر بیجاست !
تعریف شما از انقلاب و یکی کردن انقلاب فرانسه با انقلاب ِ بلشویک ها
تنها نا آگاهی از مفهوم انقلاب را تداعی میکند .

واژگشت در تحلیل مارکسیستی یک رویداد نادر است که حاصل غلبه آگاهی
اجتماعی بر هستی مادی آنهاست و این پدیده در یک قرن کمتر از تعداد انگشتان دست
روی میدهد از همین روی انقلاب را بایستی عده ای نخبه و الیت انجام دهند .
این در حالی است که انقلاب فرانسه که تا بطن جامعه پیش رفته بود و تاریخ
مدرن جهان را تحت تاثیر قرار داد یک انقلاب سترگ بوده و با انقلاب حزب بلشویک
در هیچ رده و ترازی قابل مقایسه نیست .

دیگر اینکه این انقلاب ها قرار بود بر پاد سرمایه داری باشند و آن را ساقط کنند
اما همه انقلابهای کمونیستی که صورت پذیرفت همه به شکست انجامید و
سرمایه داری از آنها پیروز بیرون آمد پس اینکه این انقلاب ها شرق را فرا گرفت
و به شکست انجامید تنها یک پوان بزرگ برای سرمایه داران و لیبرال ها میباشد که
اگر شما از آن اگاهی داشتید مدام آن را نمیگفتید .

نکته دیگر اینکه انقلاب هایی که در بلوک شرق اتفاق افتاد حاصل آگاهی طبقاتی
نبود بلکه حاصل ِ تئوری دومینو بود که با تحلیل مارکسیستی بسیار متفاوت میباشد .

بار دیگر تاکید میکنم من به ژرفایی معتقد هستم شما مفاهیم پایه ای کمونیسم و
سوسیالیسم و سرمایه داری را نمیدانید و سخنان غیر آکادمیک به زبان می آورید .
برای مثال سوسیال دموکرات ها در پی ایجاد رفاه اجتماعی بیشتر در جامعه
هستند که با کمونیسم بسیار متفاوت است سوسیالیسم بر خلاف تصور شما
برای جوامع سرمایه داری هیچ خطری ندارد آن خطر کمونیسم بود که یوغ رحمت را سر کشید .
سیستم ولفیر در سوئد یک نمونه خوب از سازگاری سرمایه داری با انواع سیستم های
سوسیالیستی میباشد . از این جهت سوسیال دموکرات های امروزی در مقابل تز هایی که
شما میدهید همواره می ایستند و آامر ها نشان میدهد تعداد ان ها رو به افزایش میباشد .

نکته دیگر اینکه خود اعتراف میکنید امتیازی که بورژازی و سرمایه داران در قرن اخیر به
سوسیالیست ها دادند از ترس گزینه های انقلابی بوده پس این هیچ افتخار و نازشی
برای شما به همراه ندارد بلکه ما میگوییم در دوران مدرن هستیم و باید انسان ها
از راه های دموکراتیک وارد عمل شوند .

کاری هم که از روی ترس انجام گیرد میتواند عواقب سنگینی داشته باشد برای مثال
پذیرفتن آراء کینز در نیمه قرن بیستم حاصل همین ترس بوده که عواقب آن امروز در حمایت
دولت امریکا از کارتل ها و شرکت های چند ملیتی بزرگ دیده میشود که عملآ امریکا را به یک
مونپولی اقتصادی کشانده است که همه طرفداران بازار آزاد با آن مخالف بوده اند و هستند .

:e057:
Parastesh نوشته: واژگشت در تحلیل مارکسیستی یک رویداد نادر است که حاصل غلبه آگاهی
اجتماعی بر هستی مادی آنهاست و این پدیده در یک قرن کمتر از تعداد انگشتان دست
روی میدهد از همین روی انقلاب را بایستی عده ای نخبه و الیت انجام دهند .
این در حالی است که انقلاب فرانسه که تا بطن جامعه پیش رفته بود و تاریخ
مدرن جهان را تحت تاثیر قرار داد یک انقلاب سترگ بوده و با انقلاب حزب بلشویک
در هیچ رده و ترازی قابل مقایسه نیست .
لطفا برای نشان دادن ارتباط بین "حاصل آگاهی اجتماعی بر هستی مادی بودن انقلاب"، "ضرورتِ کمتر بودن تعداد انقلاب های مارکسیستی از تعداد انگشتان دست"، و لزوم "رخ دادن انقلاب توسط الیت" یک نیمچه تلاشی بکنید، و گوشه چشمی هم داشته باشید که انقلابهای کمونیستی همه توسط کارگران و کشاورزان و سایر زحمت کشان اتفاق افتاده اند و پرواضح است که این ها همه شان لزوما الیت نیستند.


Parastesh نوشته: دیگر اینکه این انقلاب ها قرار بود بر پاد سرمایه داری باشند و آن را ساقط کنند
اما همه انقلابهای کمونیستی که صورت پذیرفت همه به شکست انجامید و
سرمایه داری از آنها پیروز بیرون آمد پس اینکه این انقلاب ها شرق را فرا گرفت
و به شکست انجامید تنها یک پوان بزرگ برای سرمایه داران و لیبرال ها میباشد که
اگر شما از آن اگاهی داشتید مدام آن را نمیگفتید .
از جمله دستاورد های این انقلاب ها افزایش اعتماد به نفس و آگاهی زحمت کشان و همانطور که گفته شد راضی کردن سرمایه داری به "تب" و تا حدی رام کردن سرمایه داری، چه در ابعاد جهانی (نمونه عینی اش حق وتوی چین و شوروی/روسیه که اجازه نمی دهد آمریکا هر غلطی می خواهد در جهان بکند، همچنین این حق وتو، که خود نتیجه توازن قوای شکل گرفته میان شوروی و چین و غرب بود، تا به حال اجازه نداده که جنگ جهانی دیگری به راه بیفتد) و چه در ابعاد ملی در بسیاری از کشورها بوده (بیمه و بازنشستگی و مالیات و حداکثر ساعت کار و ...).


Parastesh نوشته: بار دیگر تاکید میکنم من به ژرفایی معتقد هستم شما مفاهیم پایه ای کمونیسم و
سوسیالیسم و سرمایه داری را نمیدانید و سخنان غیر آکادمیک به زبان می آورید .
برای مثال سوسیال دموکرات ها در پی ایجاد رفاه اجتماعی بیشتر در جامعه
هستند که با کمونیسم بسیار متفاوت است سوسیالیسم بر خلاف تصور شما
برای جوامع سرمایه داری هیچ خطری ندارد آن خطر کمونیسم بود که یوغ رحمت را سر کشید .
سیستم ولفیر در سوئد یک نمونه خوب از سازگاری سرمایه داری با انواع سیستم های
سوسیالیستی میباشد . از این جهت سوسیال دموکرات های امروزی در مقابل تز هایی که
شما میدهید همواره می ایستند و آامر ها نشان میدهد تعداد ان ها رو به افزایش میباشد .
کسی نگفته سوسیال دموکراسی=کمونیسم!
گرایش به سوسیال دموکراسی هم حاصل پروپاگاندای امپریالیسم و ترساندن هر روزه مردم از شوروی و چین و ویتنام و ...، و برداشت نادرست برخی از سقوط شوروی است، در ضمن هیچ آماری هم نشان ندادید که کمونیست ها دارند کم می شوند و در مقابل سوسیال دموکرات ها زیاد و فقط ادعای آن را داشته اید.
Philo نوشته: لطفا برای نشان دادن ارتباط بین "حاصل آگاهی اجتماعی بر هستی مادی بودن انقلاب"، "ضرورتِ کمتر بودن تعداد انقلاب های مارکسیستی از تعداد انگشتان دست"، و لزوم "رخ دادن انقلاب توسط الیت" یک نیمچه تلاشی بکنید، و گوشه چشمی هم داشته باشید که انقلابهای کمونیستی همه توسط کارگران و کشاورزان و سایر زحمت کشان اتفاق افتاده اند و پرواضح است که این ها همه شان لزوما الیت نیستند.



از جمله دستاورد های این انقلاب ها افزایش اعتماد به نفس و آگاهی زحمت کشان و همانطور که گفته شد راضی کردن سرمایه داری به "تب" و تا حدی رام کردن سرمایه داری، چه در ابعاد جهانی (نمونه عینی اش حق وتوی چین و شوروی/روسیه که اجازه نمی دهد آمریکا هر غلطی می خواهد در جهان بکند، همچنین این حق وتو، که خود نتیجه توازن قوای شکل گرفته میان شوروی و چین و غرب بود، تا به حال اجازه نداده که جنگ جهانی دیگری به راه بیفتد) و چه در ابعاد ملی در بسیاری از کشورها بوده (بیمه و بازنشستگی و مالیات و حداکثر ساعت کار و ...).



کسی نگفته سوسیال دموکراسی=کمونیسم!
گرایش به سوسیال دموکراسی هم حاصل پروپاگاندای امپریالیسم و ترساندن هر روزه مردم از شوروی و چین و ویتنام و ...، و برداشت نادرست برخی از سقوط شوروی است، در ضمن هیچ آماری هم نشان ندادید که کمونیست ها دارند کم می شوند و در مقابل سوسیال دموکرات ها زیاد و فقط ادعای آن را داشته اید.
E032

سپاس که رنج پاسخ را از دوش من برداشتید!


[SIZE=3][/SIZE]
[SIZE=3][/SIZE][SIZE=3][/SIZE]
مزدك بامداد نوشته: E032

سپاس که رنج پاسخ را از دوش من برداشتید!


[SIZE=3][/SIZE]
رفیق ما شرمنده ایم که در این انجمن بارها همه به دوش شما انداخته شده.
سرمایه داری وحشی ایران امان ما را بریده، عمرمان را دادیم فقط برای اینکه سرمایه دار بیشتر و بهتر تولید کند، تا به حال داشتیم برای سرمایه دار درس "چطور بردگی کنیم"می خواندیم، حالا وقتش شده که برایش در حد توان بردگی کنیم.
باز خوب است یک مو از خرس کندیم و یک حق بازنشستگی از این سیستم برای شما گرفتیم، وگرنه حال شما هم مثل ما، و سنگرها خالی بود.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10