اول اینکه رحم در شکم زنان است.پس این مردان هستند که برای تکثیر ژنهایشان انگل زنان هستند.
بعد هم اینجا آدم یک تحلیل هایی میخواند که هر که نداند فکر میکند از کره ای دیگر به روابط زن و مرد نگاه میشود.
پروسه ی تیغیدن بابت این است که دسترسی مردان به سکس سخت تر شود و زن را مانند یک آشغال دور نیندازد که نه تنها نا اخلاقی نیست که خیلی هم مفید است و مرد بکن در رو را حسابی تادیب میکند:e405:
iranbanoo نوشته: اول اینکه رحم در شکم زنان است.پس این مردان هستند که برای تکثیر ژنهایشان انگل زنان هستند.
بعد هم اینجا آدم یک تحلیل هایی میخواند که هر که نداند فکر میکند از کره ای دیگر به روابط زن و مرد نگاه میشود.
پروسه ی تیغیدن بابت این است که دسترسی مردان به سکس سخت تر شود و زن را مانند یک آشغال دور نیندازد که نه تنها نا اخلاقی نیست که خیلی هم مفید است و مرد بکن در رو را حسابی تادیب میکند:e405:
ایران بانو جان مگر قضیه مردان مریخی زنان ونوسی رو نمیدونی؟!:)))
حالا من سر اخلاقی بودن یا مفید بودنش بحثی نمیکنم ولی طوری میگن انگل، انگار مثلا در اینجا فاحشه مربوطه زنجیر انداخته گردن طرف! :))
undead_knight نوشته: حالا من سر اخلاقی بودن یا مفید بودنش بحثی نمیکنم ولی طوری میگن انگل، انگار مثلا در اینجا فاحشه مربوطه زنجیر انداخته گردن طرف! :))
حق دارن! خرج انگل کردن زور داره...
Angela نوشته: به نظر من این رابطه انگلی اگه هم بین زن و مرد وجود داشته باشه به نفع زن نیست و زن رو جنس برتر نمی کنه, چون زن رو وابسته به مرد می کنه.
ولی ما که نمی خوایم با تیغیدن مردها خودمون رو بهشون وابسته کنیم, پس زیست انگلی به وجود نمیاد. :e405:
وابسته!؟ هم زن میتواند کار کند هم مرد. هم زن میتواند انگل باشد هم ...؟
iranbanoo نوشته: اول اینکه رحم در شکم زنان است.پس این مردان هستند که برای تکثیر ژنهایشان انگل زنان هستند.
بعد هم اینجا آدم یک تحلیل هایی میخواند که هر که نداند فکر میکند از کره ای دیگر به روابط زن و مرد نگاه میشود.
پروسه ی تیغیدن بابت این است که دسترسی مردان به سکس سخت تر شود و زن را مانند یک آشغال دور نیندازد که نه تنها نا اخلاقی نیست که خیلی هم مفید است و مرد بکن در رو را حسابی تادیب میکند:e405:
با این نگاه پس زنان دوبار انگل میشود. یکبار در شکم مادر اشان, یکبار در زندگی, باز به مردها که یکبار بیشتر انگل نیستند!
undead_knight نوشته: ایران بانو جان مگر قضیه مردان مریخی زنان ونوسی رو نمیدونی؟!:)))
حالا من سر اخلاقی بودن یا مفید بودنش بحثی نمیکنم ولی طوری میگن انگل، انگار مثلا در اینجا فاحشه مربوطه زنجیر انداخته گردن طرف! :))
٩٥% مردم در خودداری از پرخوری و چاقی هم ناتواناند, چه چیزی مایهیِ این
میشود بیاندیشی که در کنترل و مهار رانهیِ جنسی اشان بهتر هستند؟
undead_knight نوشته: مهربد جان مردها هم از خودشون اختیاری ندارند؟!اهان یادم نبود در کنترل ژنهاشون هستند:))
پس از روی کنترل بیش از اندازه روی ژنهاست که چاقی این همه فراگیره؟
کسی اینجا پس از خواندن کمی هم میاندیشد یا با دیدن واژهیِ "انگل" تنها دنبال تیکهیِ دندانشکن انداختن میگردد؟
پارسیگر
Mehrbod نوشته: ٩٥% مردم در خودداری از پرخوری و چاقی هم ناتواناند, چه چیزی مایهیِ این
میشود بیاندیشی که در کنترل و مهار رانهیِ جنسی اشان بهتر هستند؟
پس از روی کنترل بیش از اندازه روی ژنهاست که چاقی این همه فراگیره؟
کسی اینجا پس از خواندن کمی هم میاندیشد یا با دیدن واژهیِ "انگل" تنها دنبال تیکهیِ دندانشکن انداختن میگردد؟
پارسیگر
میتونی به من بگی چه چیزی باعث میشه مردمانی که حتی در کنترل خوراک و سکسشون مشکل دارند موقع جرم دارای توانایی گزینش میشند؟!یا در این موارد هم توانایی خاصی ندارند و بی جهت محاکمشون میکنیم؟!
ما انسان های امیال متفاوت داریم و گاهی این امیال ما با هم در تضاده،کسی که نمیتونه رفتار جنسی، غذاییش رو کنترل کنه در بسیاری از مواقع اولا از اضافه وزنش چندان ناراضی نیست،اگر ناراضی باشه هم همچنان ممکنه فقط از نتیجه ناراضی باشه واز پرخوری لذت ببره،و کسی که از پرخوری لذت نبره و از نتیجه هم ناراضی باشه در بسیاری از موارد در کنترل وزنش مشکلی نداره.
Negative liberty is freedom from interference by other people. Negative liberty is primarily concerned with freedom from external restraint
اگر بخوایم انگل رو اینجور تحلیل کنیم،انگل آزادی منفی(آزادی بیرونی) رو از میزبانش میگیره،یعنی امیال درونی میزبان هیچ ارتباطی به موجودیت انگل نداره.
Positive liberty is the possession of the power and resources to fulfill one's own potential
آزادی مثبت آزاد شدن از امیال درونی هست.
undead_knight نوشته: میتونی به من بگی چه چیزی باعث میشه مردمانی که حتی در کنترل خوراک و سکسشون مشکل دارند موقع جرم دارای توانایی گزینش میشند؟!یا در این موارد هم توانایی خاصی ندارند و بی جهت محاکمشون میکنیم؟!
بیراهه به فلسفه؟
اگر خواستِ آزاد داشته باشیم:
تبهکاران را باید پادافره بدهیم.
اگر خواست آزاد نداشته باشیم:
تبهکاران را باید پادافره بدهیم.
پس اینکه کسی از ناتوانیِ کنترل خویش ناچار به تبه روی آورده او را بیگناه نمیکند (گناه ِ ژنهایش است); اگرچه در دادگاههایِ امروزین باز هم
کوشیدهاند این گروه را کاهش بدهند و نمونهوار, کشتن از روی احساس (crime of passion) پادافرهیِ کمتری از کشتن پیشسِگالیده (premeditated murder) میگیرد.
undead_knight نوشته: ما انسان های امیال متفاوت داریم و گاهی این امیال ما با هم در تضاده،کسی که نمیتونه رفتار جنسی، غذاییش رو کنترل کنه در بسیاری از مواقع اولا از اضافه وزنش چندان ناراضی نیست،اگر ناراضی باشه هم همچنان ممکنه فقط از نتیجه ناراضی باشه واز پرخوری لذت ببره،و کسی که از پرخوری لذت نبره و از نتیجه هم ناراضی باشه در بسیاری از موارد در کنترل وزنش مشکلی نداره.
Negative liberty is freedom from interference by other people. Negative liberty is primarily concerned with freedom from external restraint
اگر بخوایم انگل رو اینجور تحلیل کنیم،انگل آزادی منفی(آزادی بیرونی) رو از میزبانش میگیره،یعنی امیال درونی میزبان هیچ ارتباطی به موجودیت انگل نداره.
Positive liberty is the possession of the power and resources to fulfill one's own potential
آزادی مثبت آزاد شدن از امیال درونی هست.
اود اینها چه پیوندی به سخن من داشت؟ من یک نمونهیِ روشن زدم, بیشتر مردم روی چیزی ساده همچون اندازهیِ
خوراکی که روزانه میخورند هم کنترل بسنده ندارند, چرا و چگونه هنگامیکه پایهیِ رانهیِ جنسی (این توانمندترینِ رانهها) آنان
به میان کشیده میشود ناگهان دیگر هیچکس بردهیِ ژنهایش نیست و ما از شوالیهیِ نامرده انگ تئوری توطئه میخوریم؟
کراننمایی انگل هم روشن نمودیم, در سکس زن و مرد هر دو خوشیمیبرند ولی زن برای همان سکسی که
خود خوشی میبرد از مرد یک پول و بهرهیِ افزوده میگیرد, که این را هرکس بروشنی رفتار انگلوار میابد:
خوشی زن - خوشی مرد = 0 (رفتاری که پاداشی یک اندازه برای هر دو سو دارد).
بهرهیِ افزودهیِ زن (= بهرهیِ کاستهیِ مرد) = انگلواری
در دوستی هم دوستی که بهرهیِ بسیار بیشتری ببرد را انگل مینامند, در پیوندهایِ
زناشویی و همسری نیز زنان همین بهرهیِ بسیار بیشتر (امروز ناروا) را میبرند که بهمچنین, آنها را انگل میسازد.
پارسیگر
والا دیگه من نمیدونم به چه زبونی حرف بزنم چون حتی توی ساده و پذیرفته ترین تعاریف هم شما اما و اگر میارید!
undead_knight نوشته: والا دیگه من نمیدونم به چه زبونی حرف بزنم چون حتی توی ساده و پذیرفته ترین تعاریف هم شما اما و اگر میارید!
چه خوب که کم کم داری درمیابی بازی با کراننماییها و پرداختن
به واژهها (بجایِ معنیِ آنها) و کارهای ترولآمیز اینچنینی راه به جایی نمیبرند.
پارسیگر
Mehrbod نوشته: با این نگاه پس زنان دوبار انگل میشود. یکبار در شکم مادر اشان, یکبار در زندگی, باز به مردها که یکبار بیشتر انگل نیستند!
نه خوب مردان موجودیتشونو مدیون رفتار انگلیشون هستند:)
اسپاگتی رو چه دیدید شاید فرگشت به سمتی بره که جنس نر کلا حذف بشه:))
Mehrbod نوشته: % مردم در خودداری از پرخوری و چاقی هم ناتواناند, چه چیزی مایهیِ[١] این
میشود بیاندیشی[٢] که در کنترل و مهار رانهیِ[٣] جنسی اشان بهتر هستند؟
hih
مردا کلا از سکس بدشون میاد ولی در مهارش ناتوانند:)))
iranbanoo نوشته: درود بانو
البته نمیدانم شما بحث ها را دنبال کرده اید یا خیر.هدف از بازی برای آقایان رسیدن به سکس با کمترین هزینه و انرژیست.من هم فکر میکنم این حق را باید به دختران داد که یک بازی در مقابل انجام دهند(شاید هم دفاع باشد)
به هر روی من فکر نمیکنم در رابطه ی زناشویی به چینین بازی هایی نیازی باشد و اگر باشد بخردانه باشد!
نه،دنبال نکرده بودم
ولی در کل مایل بودم بدانم در چه رابطه ای پول میشود دلیل زن برای ناز بیشتر
بی شک در روابط همسران پول جایگاهی ندارد