shinbet نوشته: ولی مشکل من در مورد اینکه کلا خدا باوری و اعتقاد به مذهب رو از خودم بیرون بکنم ترس است ، حالا %۱ هم احتمال بدیم که خدا باشد و تورات حقیقت داشته باشد ، چه میشود کرد آن موقع؟
ترس بجایی است. این همان مسئلهای است که به نام «
قمار پاسکال» معروف است.
اما چند نکته را نباید فراموش کرد. نخست آنکه اگر خدا باشد، لزوما همان خدایی نخواهد بود که در تورات و قرآن و .. دربارهاش
خواندهایم. بودن یزدان پاک احتمال بسیار بیشتری از وجود خداهای ابراهیمی دارد. اگر چنین خدایی بود، هرگز کسی را از روی
نداشتن ایمان به هستی خود به جهنم نمیاندازد و واژگون، به خردورزی و بکارگیری دانش و خردی که خود داده است پاداش هم خواهد داد.
نکته دیگر این است که باور به خدا مانند هر باور دیگری هزینه دارد و یک خداباور بایستی آن را بپردازد. هزینههای خداباوری (در ادیان
ابراهیمی) این است که فرد همواره در ترسهای واهی از اعمال خود به سر میبرد. خوردن خوک میتواند گناه باشد. کار کردن روز
یک شنبه میتواند گناه باشد. دیدن یک دختر/پسر میتواند گناه باشد و بسیاری چیزهای دیگر. اگر نگوییم که انجام ندادن اینها خود
هزینه نیست، آن ترس روانی که فرد همواره با آن زندگی میکند کیفیت زندگی را خود بسیار پایین آورده و مهمترین هزینه آن به شمار میرود.
واپسین نکته نیز به اخلاقی بودن پرستش یک خدای ابراهیمی برمیگردد. همچنان که بالاتر گفتی:
shinbet نوشته: آیا این خدا را تبدیل به چیزی مثل کیم جونگ ایل یا سید علی خامنهای نمیکند؟ در زندانهای این دنیا هم بهرحال شخص میمیرد و درد تمام میشود ولی در جهنم الهی شخص نمیمیرد و برای همیشه زجر میکشد! چرا چون فقط اعتقادی به وجود سازنده آن جهنم نداشته است و حالا به زور سرب داغ و تیر آهن گداخته! به او میفهمنند که خدا هست! خوب در این صورت باید با تمامی انرژی با این خدا جنگید اگر فلسفه جهنم حقیقت داشته باشد.
چنین خدایی مانند یک bully و زورگوی بسیار قدرتمند است که چون ما زورمان به او نمیرسد، بهتر ببینیم که از اوامرش فرمانبرداری کنیم!
کار اخلاقی و خردمندانه در چنین حالتی همان جنگیدن و ستیز با چنین خدای زورگویی خواهد بود.