12-18-2014, 01:15 AM
kourosh_iran نوشته: یه دفه توی یه برنامه مستندی با یک نفر که قبلا تحت سیستم شوروی زندگی کرده بود و بعد از فروپاشی شوروی تحت سیستم سرمایه داری مصاحبه کردن طرف گفت که در زمان شوروی زندگی راحتتر بوده چون اون موقع مقدار مشخصی کار میکردی و زندگیت هم اداره میشد ولی میگفت الان باید بیشتر کار کنیم و خرج و مخارج زندگی به زور تامین میشه.
یه دفعه هم من با یک روس از نزدیک صحبت کردم میگفت ما خواب زندگی راحتی که امروز داریم رو میبایستی در شوروی میدیدیم!
kourosh_iran نوشته: ولی منظورم اینه که بعضی چیزا رو باید در عمل و بصورت تجربی دنبالش رفت و بخصوص از افرادی که سیستم کمونیسم رو تجربه کردن هم تحقیق کرد و دید که چه تجربه ها و نظریاتی دارن.
مردمی که تحت حکومت شوروی زندگی کردند علیه اون قیام کردند! تکه پاره اش کردند! (از توش چند تا کشور در اومد؟!) جلوی گلوله تانکهای شوروی ایستادند و کشته شدند تا از سیستم جدا بشند.
همینها کافیست تا نظر مردم را نسبت به سیستم شوروی بدانیم. قطعن هستند کسانی همون نظام کمونیستی و فقر عمومی و ... رو میپسندند! همون طوری که هستند کسانی که در ایران امروز نظام سلطنتی رو میپسندند.
باید دید اکثریت با چه کسانیست، مخالفین یا موافقین.
kourosh_iran نوشته: شما مثلا در تجارت و نظام سرمایه داری استعداد یا شانس داشتی کم و بیش موفق میدونی خودت رو، نمیشه به همین راحتی به همه تعمیم بدی یا بگی به این خاطر نظام سرمایه داری بهتره
شما یه نفر شاید زرنگی، هوش و استعداد داری، شانس آوردی، ولی اگر به ازای هر نفر مثل شما چند نفر باشن که استثمار میشن، بهشون زور میگن، و رنج میکشن و زندگی خوبی ندارن چی؟
نه اتفاقن تنها چیزی که من نداشتم شانس بود! چندین بار تا مرز ورشکستگی هم رفتم چون قواعد بازی رو بلد نبودم!
اگر قرار بود همه چیز رو به شانس واگذار کنم هر روز میرفتم Lotto بازی میکردم!
من سرمایه داری رو بهترین میدونم چون داره کار میکنه و جواب میده! اگر سیستمی بیاد که از سرمایه داری بهتر کار کنه و جواب بده خوب مشخصن اون رو بهترین میدونم.
در حال حاضر بهتر از نظام سرمایه داری لیبرال وجود نداره چون هم درآمد، هم رفاه، هم آزادیهای فردی و مدنی ، هم دموکراسی و هم پیشرفت رو تضمین میکنه مشروط بر اینکه خود فرد بخواد.
ببینید یک مثالی بذارید براتون بزنم :
بدترین و پیش پا افتاده ترین و درپیتی ترین شغل در آلمان امروزی کار کردن برای رستورانهای زنجیره ای مثل مک دونالد هست! (یعنی این افراد پایین ترین میزان حقوق رو دارند) ولی همینها میتونند به راحتی آب خوردن از بانکها وام بگیرند یا حتا خونه بخرند (در صورتی که منی که کارمند جایی نیستم و روی پای خود وایسادم نمیتونم چون بهم نمیدند!!!! چون تضمینی به کار من نیست).
پس اگر شما کارمند جایی باشید به راحتی میتونید وام بگیرید! و با وامی که گرفتید خونه بخرید، ماشین بخرید یا حتا یک تجارتی رو شروع کنید. (کاری که خود من هم کردم، استثنا هم نداره به همه کارمندان و کارگرانِ قانونی میدند ولی به صاحبین مشاغل نه! حکایت نمیبری بگو نمیبرمه!!!)
بعد طرف میتونه با وامی که گرفته تجارت خودش رو شروع کنه و اگر توانایی و استعداد لازم رو داشته باشه موفق هم میشه. یکی میره کیوسک باز میکنه! یکی میره فروشگاه زنجیره ای!!! هر کسی بسته به توانایی هاش.
اگر هم کسی این توانایی رو در خودش نبینه میتونه همون کارمند بمونه و چند سالی قسط بده و سر انجام صاحب چیزهایی که میخواد بشه.
به عبارت ساده تر وقتی شما یک بدبختِ بیخانمان در آلمان یا آمریکا یا جاهایی مثل این کشورها میبینید باید مشکل رو در خود فرد جستجو کنید نه نظامِ حاکم.
ولی به خاطر تبلیغاتِ دروغ و سوء کمونیستهایی که خودشون جیره خور و نون خور همین حکومتها هستند ذهن کسانی که آشنایی درست و دقیق در باره سیستم ندارند آلوده میشه و نتیجه گیریهای اشتباه میکنند.
از شما انتظاری نیست که سیستم اقتصادی آمریکا یا اروپا رو درست بشناسید چرا که نه در اون زندگی میکنید و نه باهاش کاری دارید ولی از کسانی که میخواند این سیستمها رو نقد کنند انتظار میره که واقعیت رو بگند نه اینکه هر دروغی که به ذهن مسمومشون میرسه رو بیان کنند.
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری