10-21-2013, 11:03 PM
Mehrbod نوشته: خیر, بیماریای که شما فمینیسم میدانید را نیز از روز یکم من با همان پرداختن به فمینیسم (که ایدئولوژیای پراکنده است) نکوهیدم, نه رفتار فمینیستها!میشود به من توضیح دهید رفتار فمنیستیِ فمنیستها در چه جایگاهِ قلیلتری نسبت به فمنیسم است که از تیغ انتقاد شما دور مانده؟!
این لغزش نخست شما که مرا بنادرستی در اردوی "ستیز با فمینیستها" گرفته بودید.
Mehrbod نوشته: من هم نگفتم کمونیسم خوب استخب پس چه؟ یک بام و دو هوا که نمیشود مهربد جان؟ از یک طرف در دفاع از کمونیسم چندین صفحه بنویسید، از طرفی بگویید که کمونیسم را نمیگویم خوب است؟
Mehrbod نوشته: نکته سوم, پرداختن به کمونیسم بود. کمونیسم آموزهای[2] است (بر پادِ فمینیسم) نوشتارمند و سنجیده و آژگاهیک[3], پس گرچه شما در نکوهش فمینیسم (نه فمینیستها) کمی دشواری خواهید داشت, ولی
در کمونیسم هرگز چنین دشواریای نخواهید داشت و اگر میبینیم بجای پرداختن به خود کمونیسم, به رفتار کمونیستها پرداختهاند بمانند همیشه, تنها با کژفرنود[4] و فریب روبرو هستیم و هیچ ارزش فرنودین[5] ندارد = 0.
Mehrbod نوشته: پس از روی اینها, این سخن که "نمود کمونیسم را دیدیم, خوب نبود, پس بد است" میتواند تا یککمی اندیشه کنید و اینقدر ما را به آنچه توی کتاب نوشته شده ارجاع ندهید. ما به رفتارِ کمونیستها گیر ندادهایم، به نمودِ بیرونیِ خودِ کمونیسم پرداختهایم. من از شما پرسیدم که چرا باید چشم را به شکستِ اجرای چندبارهی ایدههای کمونیستی با هزینههای بسیار گراناش بست و دوباره دچار دلباختگی واعتماد به آن شد اما شما به ازای آن مدام ما را به آنچه که خودمان از بر هستیم ارجاع میدهید. شر بودنِ سرمایهداری و بهرهکشی چیزی نیست که برایش لازم باشد به کلاس درس بروم.
اندازهیِ اندکی درست باشد (یافتیگوار[11]), ولی به هیچ روی نه میتواند فرنود[12] بسنده و نه فرجامیابی فرنودین به شمار رود.
انتقاد من از چند وجه به کمونیسم وارد است که شما و دوستانتان پاسخی درخور برایشان نیافتهاید. اگر شما خود را صاحب شکل دیگری از اندیشهی کمونیسم میدانید، برشماست که آن را توضیح دهید وگرنه کسی در مورد ساختارِ سیستم کمونیستی که برپایهی دولتی مرکزی و مقتدر است، اختلافِ نظر ندارد (جز اینکه در تعبیر رویایی کودکانه در موردِ نیکسرشتی حکومت برآمده از انقلابِ کارگری و ناتوانیِ ذاتیِ آن برای افتادن در دام اقتدارگرایی داستانسرایی کنند). مدلهای تاریخی برآمده از این اندیشه، چه در انواعِ لنینی، استالینی و تروتسکیاش ، چه در شکلهای اروپای شرقیاش، چه از نوعِ آسیای دورش و چه در انواعِ آمریکای جنوبیاش، در ذات برپایهی همین تئوری برآمدهاند و در نهایت دیدیم که چه گندی از آنها درآمد، حال شما میفرمائید ما تمامِ آنها را نادیده بگیریم، چرا؟ این شما هستید که باید مشکلِ اقتدار و قدرتِ انحصاریِ غولی چون دولتِ کمونیستی را حل کنید. تضمین و قول و قسم هم کاری برنمیآورند، بلکه اینجا ما نیازمند سازوکاری قابلِ اتکا و معتبر برای پذیرشِ تبدیل نشدنِ دولتِ کمونیستی به دستگاهِ سرکوبِ همهجانبه هستیم، کاری که لیبرالیسم در عمل تا حدی از پساش برآمده و اگرچه این هم هرگز آرمانِ نهایی من نیست چنانکه هنوز چه در محتوا و چه در شکل با آنچه من میخواهم همسنجیپذیر نیست، اما کیلومترها با همانِ کمونیستی فاصله دارد.
Mehrbod نوشته: ١. هیچکس نمیتواند بدرستی تاریخ را داوری کند: در هر زمانهای بسته به بیشمار سامه[6] و پراسنج[7], یک رفتاری[8] میتواند درستترین به چشم بیاید: دادههایی که من و شما نداریم و هرگز نخواهیم داشت.این چگونه سخنیست؟ ما نمیتوانیم گنیجنهای از تجربیاتِ تاریخِ جوامع انسانی را که بسیار هم گران بدست آمدهاند، به سببِ اینکه تفسیرپذیر هستند، نادیده بگیریم. برمبنای سخنِ شما ما هرگز نمیتوانیم پیرامونِ هیچ پدیدهی تاریخیی قضاوتی داشته یا عبرت بگیریم. همچنین خوشبختانه امروز میزانِ اسناد و مدارک پیرامونِ گندِ بالا آمده از کمونیسمِ عملی چنان است که انکارِ آنها شهامتِ احمدینژادی میخواهد!
Mehrbod نوشته: ٢. نمیتوان ستیز و کارشکنیهایِ سرمایهداران (که سود ایشان در سرکوب و بدنامیِ کمونیسم باشد) را نادیده گرفت: همانجور که فمینیستها میکوشند چهرهیِ نادرستی از فربود[9] به شما بدهند, همانگونه هماین هم نادرست است چرا که انداختنِ توپ در زمینِ دیگرانیست که نقشی در موردِ آنچه ما بدان نقد وارد میکنیم ندارند. بله، سرمایهداری در براندازی و جلوگیری از پیشروی کمونیسم نقشی غیرقابل انکار داشت، اما داستانِ سازمانهای مخوفِ سرکوبِ دولتی که براستی در تاریخ نظیر نداشتهاند هم از سرمایهداری ناشی میشوند؟
سرمایهداران با هزاران بار بنمایهها[10] و توان بیشتر اینکار را میکنند. به دیگر سخن, شما نمیتوانید به سخن و برداشت و تفسیر سرمایهداران آنچنان بهایی بدهید, زیرا تاریخ را کسانیکه پیروز میشوند مینویسند و تاکنون هم نبرد را سرمایهداران بردهاند.
اینکه تاریخِ را پیروزمندان مینویسند، نیز دلیلی بر پاستوریزه کردنِ بازندههای شناخته شده نمیشود که! و هتا دلیلی برای انکار کاستیها و نادرستیهای ذاتی خودشان!
کسشر هم تعاونی؟!