نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 2 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتگو پیرامون فمینیسم

undead_knight نوشته: اینها تعریف هستند حالا شاید تا حد زیادی بشه گفت "فرهنگ تجاوز"به نظر ابطال پذیر نمیاد
ولی چه مشکلی در ابطال پذیری اون دو تا دیگه هست؟:))

؟!
خُب تعریف باشند، «تعریف» بودن چیزی آنرا از نیاز به علمی بودن ساقط نمی‌کند، همه چیز به نوعی «تعریف» است.
این مشکل که ابطال‌پذیر نیستند؟ مایلیم بشنویم موارد ابطال‌پذیری آنها را.

undead_knight نوشته: اول اینکه این فرایند فرگشتیک شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) )

اول اینکه، تنها بخش از تئوری فرگشت که ابطال‌پذیر است زیست شناسی فرگشت، ژنتیک فرگشت، دیرین‌شناسی فرگشت و باستان شناسی آنست، «روانشناسی فرگشتی» و «مردم شناسی فرگشتی» که در آن به برسی خُلق و خوی انسان بر پایه‌ی نظریه‌ی تکامل می‌پردازد درحد گمانه‌زنی‌ست و فاقد وجاهت علمی می‌باشد. پس به ریسمان پاره‌ی دیگری باید چنگ بزنید، خود روانشناسی در هوا آویزان است!

دوم هم اینکه دوم یادتان رفت:

undead_knight نوشته: در واقع من باور دارم بخشی از زنان اگر همه موقعیت های بیرون از خونه هم در دسترشون باشه ممکن میل به خونه داری داشته باشند(و البته باز هم دیدگاه بعضی فمنیست های دیگه هم هست)
ادعای درست تر به این شکله:مردان زنانی رو که میخواستند در خانه نمونند زور میکردند،هم پوچش پذیره.چطور؟با نشون دادن شواهدی که نافرمانی زنان در این موارد توسط مردان مجازات میشده.

wut ؟ E523

ابطال پذیر یعنی می‌توان اشتباه بودن آنرا اثبات کرد، مثلا «وجود خدا» ابطال‌پذیر نیست زیرا نمی‌توانید نبودن او را اثبات بکنید. هر تئوری علمی را باید بتوان ابطال کرد، برای مثال اگر اسکلت دویست میلیون ساله‌ای از انسان پیدا بکنید فرگشت باطل می‌شود، یعنی باید بتوانیم شرایطی را تصور بکنیم که با وجود باقی ماندن پرسمان، پاسخ بدگرد. مردسالاری، مزیت‌مردی و فرهنگ تجاوز هر سه ابطال‌ناپذیر هستند زیرا نمی‌توان همان مجموعه‌ شرایطی را که تصویر می‌کنند در صورت عدم وجود مردسالاری، مزیت مردی و فرهنگ تجاوز فهمید.

نقل قول:answer this earthly refutable post :))

It's boring and long and I'm not in the right mood for it now
Maybe later
E418

زنده باد زندگی!
پاسخ

نقل قول:خُب تعریف باشند، «تعریف» بودن چیزی آنرا از نیاز به علمی بودن ساقط نمی‌کند، همه چیز به نوعی «تعریف» است.
این مشکل که ابطال‌پذیر نیستند؟ مایلیم بشنویم موارد ابطال‌پذیری آنها را.
در ادامه میگم مواردشو:))

نقل قول:اول اینکه، تنها بخش از تئوری فرگشت که ابطال‌پذیر است زیست شناسی فرگشت، ژنتیک فرگشت، دیرین‌شناسی فرگشت و باستان شناسی آنست، «روانشناسی فرگشتی» و «مردم شناسی فرگشتی» که در آن به برسی خُلق و خوی انسان بر پایه‌ی نظریه‌ی تکامل می‌پردازد درحد گمانه‌زنی‌ست و فاقد وجاهت علمی می‌باشد.
روان شناسی فرگشتیک؟!:))خب ببخشید مثل اینکه بعضی پست های من رو واقعا نمیخونی:))
الان برام جالب شد بدونم چه چیز رو اینجا از حرف های من نقد کردی چون پست من هیچ ارتباطی به روان شناسی فرگشتیک نداره!:))

نقل قول: پس به ریسمان پاره‌ی دیگری باید چنگ بزنید، خود روانشناسی در هوا آویزان است!
خیر،ابطال ناپذیری بخش های قابل توجهی از روان کاوی پذیرفتنیه ولی روان شناسی یک علم هست پاش هم جایی آویزون نیست:) (هرچند من اصلا ازش استفاده نکردم در این پست ها!)

نقل قول:دوم هم اینکه دوم یادتان رفت:
اره از دست این حافظه خراب:))


نقل قول:wut ؟ E523

ابطال پذیر یعنی می‌توان اشتباه بودن آنرا اثبات کرد، مثلا «وجود خدا» ابطال‌پذیر نیست زیرا نمی‌توانید نبودن او را اثبات بکنید. هر تئوری علمی را باید بتوان ابطال کرد، برای مثال اگر اسکلت دویست میلیون ساله‌ای از انسان پیدا بکنید فرگشت باطل می‌شود، یعنی باید بتوانیم شرایطی را تصور بکنیم که با وجود باقی ماندن پرسمان، پاسخ بدگرد. مردسالاری، مزیت‌مردی و فرهنگ تجاوز هر سه ابطال‌ناپذیر هستند [B][U]زیرا نمی‌توان همان مجموعه‌ شرایطی را که تصویر می‌کنند در صورت عدم وجود مردسالاری، مزیت مردی و فرهنگ تجاوز فهمید.
با پاسخ من تناقضی نداشت:)خب مثل اینکه واقعا باید باز شفاف سازی کنم:
اگر در جامعه ای زنان بدون سرکوب مردان و ویژگی های مردسالارانه اجازه(نه لزوما خواست) ورود به جامعه رو داشتند در اون جامعه مرسالاری وجود نداره،شرایط از این شفاف تر برای رد یا اثبات مردسالاری در یک جامعه؟!:))

نقل قول:It's boring and long and I'm not in the right mood for it now
Maybe later

i know :))
هرچند پست های بعدی هم که میخواستم بزنم به همین شکل بود،خسته کننده، طولانی و از همه مهمتر متمرکز و نه پراکنده:)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: با پاسخ من تناقضی نداشت:)خب مثل اینکه واقعا باید باز شفاف سازی کنم:
اگر در جامعه ای زنان بدون سرکوب مردان و ویژگی های مردسالارانه اجازه(نه لزوما خواست) ورود به جامعه رو داشتند در اون جامعه مرسالاری وجود نداره

اسپاگتی به فریادمان برسد، خُب آنوقت مردسالاری به راستی وجود نخواهد داشت، شما در آزمایش خود شکست خورده‌اید!
ابطال‌پذیری یعنی شرایطی را تصور بکنید که فرضیه‌ در آن صحت نداشته باشد، شرایط را به آزمایش بگذارید و نتیجه‌ی اشتباه بگیرید، شما فقط بخش اول را انجام می‌دهید. اسم این شفاف‌سازی که کرده‌اید منطق خودرجوع است نه ابطال‌پذیری: «فرض وجود خدا ابطال‌پذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات می‌کند خدا هست».

undead_knight نوشته: روان شناسی فرگشتیک؟!:))خب ببخشید مثل اینکه بعضی پست های من رو واقعا نمیخونی:))
الان برام جالب شد بدونم چه چیز رو اینجا از حرف های من نقد کردی چون پست من هیچ ارتباطی به روان شناسی فرگشتیک نداره!:))
شما گویا پُستهای خودتان را نمی‌خوانید:

نقل قول:اول اینکه این فرایند فرگشتیک شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) )

لطفا بفرمایید دقیقا کجای «فرایند فرگشتیک شروع شده توسط مردان» مبتنی بر بیولوژی، ژنتیک یا دیرین‌شناسی انسان است، و استدلالی برآمده از رهیافتی روانشناختی-مردم‌شناختی از تکامل نیست.
undead_knight نوشته: خیر،ابطال ناپذیری بخش های قابل توجهی از روان کاوی پذیرفتنیه ولی روان شناسی یک علم هست پاش هم جایی آویزون نیست:) (هرچند من اصلا ازش استفاده نکردم در این پست ها!)

خیر کل روانکاوی، روانشناسی و زیرشاخه‌های مرتبط با آنها شبه‌علمی و مبتنی بر ادعاهای ابطال‌ناپذیر هستند. روانپزشکی و عصب‌شناسی علمی هستند. البته روانشناسی شاخه‌ای بسیار جدید از دانش بشر است و هنوز جا برای پیشرفت دارد، و پیشرفت هم داشته و خود را هرچند به کندی، به سمت علمی‌تر شدن می‌کشاند.

اما، ادعا درباره‌ی ریشه داشتن «مردسالاری» و مزیت مردی» در تکامل فارغ از نادرستی آن تا مرز تخیلی بودن، می‌رود در شاخه‌ی روانشناسی-مردم‌شناسی فرگشتیکی قرار می‌گیرد که هنوز در مرحله‌ی نونهالی و پیشاعلمی هستند و خودشان جای پای محکمی پیدا نکرده‌اند، نه بخشهای به راستی دانشیک آن که پیشتر ذکر شده‌اند. در نتیجه همانطورکه گفتم شما تلاش کرده‌اید ادعاهای فمینیستی را با جعل کردن مفاهیمی در روانشناسی فرگشتیکی(که البته آنها را هم تحریف کرده‌اید، هیچ جای روانشناسی قرگشتیکی نمی‌گوید مردان بطور سیستماتیک اقدام به سرکوب زنها و زنانگی کرده‌اند)، که خود انباشته از ادعاها و فرضیه‌های درون‌تهی و غیرعلمی‌ست اثبات بکنید، یا به عبارت بازهم ساده‌تر، به ریسمان پاره‌ی بدرد نخوری چنگ زده‌اید.

مشکل اصلی شما اینست که می‌خواهید نگره‌ای ایدئولوژیک را اثبات علمی بکنید، و ایندو باهم آشتی‌پذیر نیستند زیرا ایدئولوژی با اعلام یک حقیقت خود را بازتعریف می‌کند، اما سر و کار علم با واقعیت است و هرگز به بازی زبانی «حقایق» وارد نمی‌شود.

مشکل فرعی‌تان هم آنجاست که علاقه‌ی جنون‌آمیزی به فرسایشی کردن تمام بحثها دارید و پس از آنکه اشکال بخشی از ادعاهایتان نشان داده شد بجای پذیرفتن آنها، می‌کوشید وانمود بکنید نمونه‌ی جدیدی که ارائه کرده‌اید و با مدل اصلی/اولی که نقد ما به آن وارد شده متفاوت است، همانی‌ست که از آغاز منظور داشته‌اید و با آنکه چیزی یکسره تازه که به نظرتان مشکل‌زدایی شده است را پیشنهاد کرده‌اید، نقدی که در آغاز آن ایراد را نشان داده بود بی‌اعتبار جلوه می‌دهید. اینکه حاضر نیستید حتی یک وجب عقب‌نشینی بکنید از عوارض هم‌کلامی زیاد با مسلمانان است.

undead_knight نوشته: i know :))
هرچند پست های بعدی هم که میخواستم بزنم به همین شکل بود،خسته کننده، طولانی و از همه مهمتر متمرکز و نه پراکنده:)

نظر من اینست که ما هرکدام موقتا راه خودمان را برویم، من با رویکردی که در این جستار داشتم اکنون تا اندازه‌ی زیادی مخالفم، هر روشی از طرح گفتمان که باعث رنجیدن و موضع دفاعی گرفتن زنان بشود فایده‌ای نخواهد داشت، ما به همراهی آنها نیاز داریم. بنابراین بجای پیش بردن گفتگوی جاری در اینجا ترجیح می‌دهم برای مدتی فقط به مطرح کردن مشکلاتی که مردان منحصرا با آنها روبرو هستند و راه‌های برونرفت از آنها و دستاوردهای تبعیض‌آمیز فمینیسم در غرب بپردازم تا ببینم چه می‌شود، اما قطعا در آینده به این بحث باز خواهم گشت.

زنده باد زندگی!
پاسخ

نقل قول:نظر من اینست که ما هرکدام موقتا راه خودمان را برویم، من با رویکردی که در این جستار داشتم اکنون تا اندازه‌ی زیادی مخالفم، هر روشی از طرح گفتمان که باعث رنجیدن و موضع دفاعی گرفتن زنان بشود فایده‌ای نخواهد داشت، ما به همراهی آنها نیاز داریم. بنابراین بجای پیش بردن گفتگوی جاری در اینجا ترجیح می‌دهم برای مدتی فقط به مطرح کردن مشکلاتی که مردان منحصرا با آنها روبرو هستند و راه‌های برونرفت از آنها و دستاوردهای تبعیض‌آمیز فمینیسم در غرب بپردازم تا ببینم چه می‌شود، اما قطعا در آینده به این بحث باز خواهم گشت.
در مورد کلیت بحث ها توقف رو میپذیرم ولی وقتی مثل این مورد به دانش و تفسیرهای مرتبط به اون میرسیم اختلاف عمیقی داریم و ساکت موندن برام کار سختیه:))
اگر برات مقدوره این یکدونه رو فعلا رها نکن:)

یک نکته ای که شاید بهتر بود در ابتدا میگفتم اینه که از دید من پوچش ناپذیری چیز مردودی نیست(مثل بخش های زیادی از اخلاقیات) و در همون موردی هم که لینک داده بودی اشاره من به مواردی بود که باید علمی باشند،مثل تئوری های اقتصادی:) (نگران نباش همچنان من بسیاری از چیزهایی که فمنیسم مطرح میکنه رو پوچش پذیر میدونم و جا نمیزنم:)) )

Ouroboros نوشته: اسپاگتی به فریادمان برسد، خُب آنوقت مردسالاری به راستی وجود نخواهد داشت، شما در آزمایش خود شکست خورده‌اید!
ابطال‌پذیری یعنی شرایطی را تصور بکنید که فرضیه‌ در آن صحت نداشته باشد، شرایط را به آزمایش بگذارید و نتیجه‌ی اشتباه بگیرید، شما فقط بخش اول را انجام می‌دهید. اسم این شفاف‌سازی که کرده‌اید منطق خودرجوع است نه ابطال‌پذیری: «فرض وجود خدا ابطال‌پذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات می‌کند خدا هست».
در مورد پوچش پذیری اشتباه بزرگی کردی،اینجا رو بخون:)این فرضی هم بهش حمله کردی یک پهلوان پنبه ذهنی هست و ربطی به مدعیات من نداره،من در بحث اخیر مدعی پوچش پذیری بودم در پست های پیشین تلاش کرده بودم اثباتش کنم،امیدوارم تفاوت اثبات شدن و پوچش پذیری رو متوجه باشی:))
ولی ظاهرا گمان کردی من میخوام با پوچش پذیری درستی اونها رو اثبات بکنم نه امکان علمی بودنشون رو:)
نقل قول:شما گویا پُستهای خودتان را نمی‌خوانید:
نه نمیخونم فقط مینویسمشون:))ولی خب با خوندن پستم متوجه شدم اونی که من نوشتم رو نمیخونی!:))
من"اول اینکه این فرایند فرگشتیک شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) ) "
من اینجا شروع شدن این فرایند رو توسط مردان انکار کردم در پست های پیشین(نمونه) هم مکررا این کار رو انجام دادم!
Ouroboros نوشته: لطفا بفرمایید دقیقا کجای «فرایند فرگشتیک شروع شده توسط مردان» مبتنی بر بیولوژی، ژنتیک یا دیرین‌شناسی انسان است، و استدلالی برآمده از رهیافتی روانشناختی-مردم‌شناختی از تکامل نیست.
و همچنان در شگفتم که چنین سخنی رو به من نسبت میدی وقتی من صریحا ردش میکنم!:))و الان مطمئن تر شدم که بسیاری از پاسخ هایی که بهت دادم رو احتمالا با دقت نخوندی:)
وقتی من میگم ادعای مردسالارانه بودن یک سیستم حرمسراگونه مثلا در سیل ها احمقانست!آیا دارم از یک دیدگاه غیر بیولوژیک نگاه میکنم؟!ناامید شدم:)
نقل قول:خیر کل روانکاوی، روانشناسی و زیرشاخه‌های مرتبط با آنها شبه‌علمی و مبتنی بر ادعاهای ابطال‌ناپذیر هستند.
مثل اینکه حالا حالاها در تعریف ها به توافق نمیرسیم:)
Method of treating mental disorders that emphasizes the probing of unconscious mental processes
کل روان کاوی علمی نیست چون راهی برای نشون دادن نادرستی اهمیت ناخوداگاه در درمان اختلالات ذهنی نیست.(البته این پوچش ناپذیری حتی به نتایجش هم قابل تعمیمه)
Scientific discipline that studies mental processes and behaviour in humans and other animals

Literally meaning "the study of the mind," psychology focuses on both individual and group behaviour
ما یک چیز به نام ذهن رو تعریف کردیم(مثل تعریف جهان فیزیکی در فیزیک) و در حال مطالعش هستیم،روشمون هم علمیه،باقی موارد هم تئوری های روان شناختی هستند پوچش پذیری یا ناپذیری اونها(مثل دانش های دیگه)ربطی به پوچش پذیری مفهوم روان شناسی نداره.
نقل قول:روانپزشکی و عصب‌شناسی علمی هستند.
درست:)ترکیب گزاره نادرست قبلی با این گزاره های درست کار مخالفت کردن رو سخت تر میکنه:)
نقل قول: البته روانشناسی شاخه‌ای بسیار جدید از دانش بشر است و هنوز جا برای پیشرفت دارد، و پیشرفت هم داشته و خود را هرچند به کندی، به سمت علمی‌تر شدن می‌کشاند.
بدبختی اینجاست که اتفاقا اکثر متودها و تئوری های روان شناسی علمی هستند(به جز خودش)ولی باز هم اینجا علمی بودن رو مساوی علمی درست قرار دادی:)تئوری های علمی روان شناسی میتونند نادرست باشند(مثلا به دلیل نوپا بودن احتمالش بیشتره)

Ouroboros نوشته: اما، ادعا درباره‌ی ریشه داشتن «مردسالاری» و مزیت مردی» در تکامل فارغ از نادرستی آن تا مرز تخیلی بودن، می‌رود در شاخه‌ی روانشناسی-مردم‌شناسی فرگشتیکی قرار می‌گیرد که هنوز در مرحله‌ی نونهالی و پیشاعلمی هستند و خودشان جای پای محکمی پیدا نکرده‌اند، نه بخشهای به راستی دانشیک آن که پیشتر ذکر شده‌اند. در نتیجه همانطورکه گفتم شما تلاش کرده‌اید ادعاهای فمینیستی را با جعل کردن مفاهیمی در روانشناسی فرگشتیکی(که البته آنها را هم تحریف کرده‌اید، هیچ جای روانشناسی قرگشتیکی نمی‌گوید مردان بطور سیستماتیک اقدام به سرکوب زنها و زنانگی کرده‌اند)، که خود انباشته از ادعاها و فرضیه‌های درون‌تهی و غیرعلمی‌ست اثبات بکنید، یا به عبارت بازهم ساده‌تر، به ریسمان پاره‌ی بدرد نخوری چنگ زده‌اید.
ریسمان پاره رو ول کن و به جاش دست از سر پهلوان پنبه بدبخت بردار، شوالیه جای دیگه وایساده:))خب اونهایی که به نادرستی بهم نسبت دادی ارزش پاسخ دادن نداره(مگراینکه با لینک و منبع نشون بدی من چنین ادعاهایی کردم)
تنها بخشی که واقعا فرض من هست ریشه مردسالاری در فرگشت هست که من آغازش رو در اثر فرگشت میدونم(که اگر پست های قبلی من رو خونده بودی بسیار تکرارش کردم)من هیچ جایی نگفتم ریشه های مردسالاری رو مردان ایجاد کردند بلکه مردان از جایی این فرایند رو آگاهانه ادامه دادند(با رسیدن به ادراک بیشتر آگاهانه بودنش هم بیشتر شده) و تقویتش کردند.
Ouroboros نوشته: مشکل اصلی شما اینست که می‌خواهید نگره‌ای ایدئولوژیک را اثبات علمی بکنید، و ایندو باهم آشتی‌پذیر نیستند زیرا ایدئولوژی با اعلام یک حقیقت خود را بازتعریف می‌کند،
خیر مشکل اصلی من اینه با مفاهیم غیر علمی و پوچش ناپذیر در جایی که باید علمی باشند سر سازگاری ندارم:)
Ouroboros نوشته: اما سر و کار علم با واقعیت است و هرگز به بازی زبانی «حقایق» وارد نمی‌شود.
مثل این حقایق؟!"سوال اینست که مردها چه نیازی به کنترل زنان دارند؟ از نظر فرگشتیک به سود مردان است که زنها اشتراکی باشند و انحصارطلبی جنسیتی استراتژی‌ست که فقط به نفع زن خواهد بود. "که به راحتی ESS های دیگه رو نادیده میگیره:))
نقل قول:مشکل فرعی‌تان هم آنجاست که علاقه‌ی جنون‌آمیزی به فرسایشی کردن تمام بحثها دارید و پس از آنکه اشکال بخشی از ادعاهایتان نشان داده شد بجای پذیرفتن آنها، می‌کوشید وانمود بکنید نمونه‌ی جدیدی که ارائه کرده‌اید و با مدل اصلی/اولی که نقد ما به آن وارد شده متفاوت است، همانی‌ست که از آغاز منظور داشته‌اید و با آنکه چیزی یکسره تازه که به نظرتان مشکل‌زدایی شده است را پیشنهاد کرده‌اید، نقدی که در آغاز آن ایراد را نشان داده بود بی‌اعتبار جلوه می‌دهید. اینکه حاضر نیستید حتی یک وجب عقب‌نشینی بکنید از عوارض هم‌کلامی زیاد با مسلمانان است.
خب این بخش رسمی نیست بنابراین جز پرداختن به شخص محسوبش نمیکنم:))خب مشکلی فرعی هم احتمالا در اینه که من در سرتاپای پست هات مفاهیمی رو میبینم که باهاشون مشکل دارم و بنابراین بحث ها فرسایشی میشه:)باقیش رو هم نطر شخصی قابل احترامت میدونم ولی ردش میکنم:))
اینکه حاضر نیستم حتی یک لرزش کوانتمی! از چیزهایی که فکر میکنم درست تر هستند عقب نشینی کنم البته گردن مسلمانان بدبخت نباید انداخت:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

فمینیسم همونطور که از نامش پیداست یجورایی نقش وکیل مدافع زنها رو بازی میکنه و اینکه ازش توقع داشته باشیم از حقوق مردان هم دفاع بکنه یکم بیجاست. بنابراین نمیشه یکطرفه و بتنهایی به عنوان معیار سنجش حق ازش استفاده کرد. مردان هم وکیل مدافع میخوان:)
پاسخ

Bibak نوشته: فمینیسم همونطور که از نامش پیداست یجورایی نقش وکیل مدافع زنها رو بازی میکنه و اینکه ازش توقع داشته باشیم از حقوق مردان هم دفاع بکنه یکم بیجاست. بنابراین نمیشه یکطرفه و بتنهایی به عنوان معیار سنجش حق ازش استفاده کرد. مردان هم وکیل مدافع میخوان:)
چرا که نه:)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

Mehrbod نوشته: این دوره تاکنون "بناحق" سپری شده, هر زمان پایان یابد درسته; نیازی به تایید از نهاد تاییدگری نمیرود!

در جاییکه ما نمیتوانیم از روی پیچیدگی دربیاوریم به زنان یا مردان بیشتر ستم میشود (یا بسیار نزدیک بهم بودند) نیز باز رویکرد اخلاقی میشود اینکه «برابرخواهی»
را بگزینیم, زیرا در بلند-زمان به فرجام دلخواه و اخلاقی میرسد, ولی اگر مادین‌گرایی را برداریم و نادرست رفته باشیم به ٥٠% بشریت ستم کرده‌ایم: ٢:١ گزینش «برابرخواهی» اخلاقی‌تر است.
چرا نیاز هست،البته در راستای حس ضد مرجعیتم باید باهات تا حدی موافقت کنم ولی در مورد اعتبار ادعاها مخالفتم میزنه بیرون:))
فرض اول:شرایطی به اندازه ای پیچیده هست که نمیشه مقایسه کرد.
خب در این حالت نظرت کاملا درسته و هیچ خدشه ای هم نمیشه بهش گرفت ولی خود این پیچیدگی یک چیز خودگواه یا حتی بدیهی نیست و باید اثبات بشه.
فرض دوم:فمنیسم در نهایت باعث بشه حقوق مردها پایمال بشه.
من در رویکرد آغازین فمنیسم واقعا هیچ چیزی جز برابری خواهی نمیبینم و خب حاضرم روی این بحث کنم که در گذشته یا در بعضی جوامع حتما حقوق زنان و مردان برابر نبوده(با احتساب سربازی اجباری و سایر ستم هایی که به مردان میشه و میشده)و یا مرد ستیزی کمتر از زن ستیزی بوده:)
بند کردن به اسم فمنیسم رو هم واقعا بهترین استدلال برای رد کردنش نیست،نقد رفتار یا ایده های فمنیستی به نطرم خیلی منصفانه تره:)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: چرا نیاز هست،البته در راستای حس ضد مرجعیتم باید باهات تا حدی موافقت کنم ولی در مورد اعتبار ادعاها مخالفتم میزنه بیرون:))
فرض اول:شرایطی به اندازه ای پیچیده هست که نمیشه مقایسه کرد.
خب در این حالت نظرت کاملا درسته و هیچ خدشه ای هم نمیشه بهش گرفت ولی خود این پیچیدگی یک چیز خودگواه یا حتی بدیهی نیست و باید اثبات بشه.
فرض دوم:فمنیسم در نهایت باعث بشه حقوق مردها پایمال بشه.
من در رویکرد آغازین فمنیسم واقعا هیچ چیزی جز برابری خواهی نمیبینم و خب حاضرم روی این بحث کنم که در گذشته یا در بعضی جوامع حتما حقوق زنان و مردان برابر نبوده(با احتساب سربازی اجباری و سایر ستم هایی که به مردان میشه و میشده)و یا مرد ستیزی کمتر از زن ستیزی بوده:)
بند کردن به اسم فمنیسم رو هم واقعا بهترین استدلال برای رد کردنش نیست،نقد رفتار یا ایده های فمنیستی به نطرم خیلی منصفانه تره:)

١. ما نباید ثابت کنیم پیچیده است, شما که مادین‌گرایی (feminism) را گزیده‌اید باید ثابت کنید به زنان بیشتر ستم میشده —> بار اثبات ادعا بر دوش مدعی

٢. از آنجاییکه آدمِ نیکی هستم برای شما ثابت هم میکنیم بسیار پیچیده است:
این همه گفتمان را میبینید؟ اگر به اندازه‌یِ اینکه «سیاهپوستان برده هستند, سپیدپوستان نیستند, بردگی بسیار بد است, پس به سیاهپوستان ستم بدی میشود» یا «ماست سپید است» ساده بود نیازی به آنها نمیرفت!

٣. سرانجام هم اگر راست میگویید و این اندازه مادین‌گرایی (feminism) همان «برابرخواهی» میباشد, پس خودتان را «برابرخواه» بنامید, چرا پافشاری بیجا روی "مادین‌"گرایی میکنید؟ ^ ⌣ ^

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

[عکس: 41.jpg]
در راستای اینکه حس ترول زیادی دارم گفتم به مزیت های زنانه در گذشته بپردازم:))
نمونه بالا یک مزیت زنانه بسیار خاص هست که در قرون گذشته در چین وجود داشته، برای داشتن این مزیت زنانه و برده کردن مردان پول دار فقط نیاز به کمی بخت و اقبال داشتید تا خانواده شما رو انتخاب کنه:))
متاسفانه هنوز علت ایجاد این مزیت زنانه روشن نشده ولی به نطر میاد سکسی بودن! راه رفتن اینجور پاها یک دلیل مهم بوده:))
البته چون "نابرده رنج گنج میسر نمیشود" بنابراین نباید نق زد:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: در راستای اینکه حس ترول زیادی دارم گفتم به مزیت های زنانه در گذشته بپردازم:))
نمونه بالا یک مزیت زنانه بسیار خاص هست که در قرون گذشته در چین وجود داشته، برای داشتن این مزیت زنانه و برده کردن مردان پول دار فقط نیاز به کمی بخت و اقبال داشتید تا خانواده شما رو انتخاب کنه:))
متاسفانه هنوز علت ایجاد این مزیت زنانه روشن نشده ولی به نطر میاد سکسی بودن! راه رفتن اینجور پاها یک دلیل مهم بوده:))
البته چون "نابرده رنج گنج میسر نمیشود" بنابراین نباید نق زد:))

پابستن و حجاب و ... روشهای زنان برای فراجنسیتی کردن سکس و تشدید رقابت میان مردان(و تخفیف رقابت میان زنان)بوده‌اند. در جامعه‌ای که مردان دسترسی نمادین‌شده یا کمتری به زنان دارند، «نرخ» هم بسیار بالاتر می‌رود.
[URL="http://www.amazon.com/Woman-Racket-Science-Explaining-Society/dp/1845401506"]کتابی در اینباره
[/URL]
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 12 مهمان