اول از همه باید اقرار کنم من عاشق منابع امیر هستم،همیشه کار من رو برای پیدا کردن منبعی که از استدلال هام پشتیبانی کنه راحت تر میکنه:))
من استدلال ها رو به چند دسته مرتبط تقسیم کردم تا هدفمند تر بشه و از پراکندگی جلوگیری بشه بلکه نتیجه داشته باشه بنابراین متاسفانه فرصت نمیکنم به پست های قبلی تک تک پاسخ بدم:)
به این خاطر که نمیخوام اشتباه بعضی دوستان رو بکنم و مقایسه های مبهم بکنم، همه شرایط آمارگیری ها و پژوهش ها رو میگم و سعی میکنم داوری شخصی نداشته باشم، امیدوارم بعدش تفسیرهای بی پایه و بدون منبع و آمارگیری نداشته باشیم:)
این یکی تحلیل کار،خرج و مخارج، مسئولیت های و به طور کلی مناسبت مالی بین زنان و مردان هست.
اولین مورد از وب سایت
فوربس هست:
از1000 زن آمریکایی(67 درصد شاغل و 33 درصد خانه دار) پرسش هایی در مورد کار بیرون از خانه و تصمیماتشون در مورد اشتغال بعد از مادر شدن و تاثیر اقتصاد بر روی این گزینش ها پرسیده شده.
نکته:بنابراین جمعیت مورد نظر از لحاط حکومتی وضعیت به نسبت مناسبی داره که هیچ قانون تاثیر گذاری نیست(حداقل من که خبر ندارم) که سبک خاصی از زندگی رو به زنان تحمیل کنه،در زمینه زندگی مشترک قوانین حتی تا حدی به سود زنان هست،نقش های جنسیتی کم رنگ تر از کشورهایی مثل ایران هست و دست زنان برای پیدا کردن شغل بازتره.
84 درصد زنان شاغل گفتند که خونه موندن برای پرورش بچه هاشون چیزی هست که برای رسیدن بهش تلاش میکنند و 3/1 پارتنرشون رو به خاطر درآمد کمشون و اینکه باعث میشند به این رویا نرسند مقصر میدونند!:)
نتایج:زنان متاهل(یا در یک همخوابگی طولانی) شاغل که تصمیم به بچه دار شدن دارند چنین هدفی دارند،نه سایر زنان(چه مجرد چه متاهل)
خونه موندن هدف این زنان نیست،هدف پروش بچه هاست.
تنها یک سوم جز زنان غرغرویی هستند که مسئولیت ناپذیرند و دو سوم کسانی هستند که برای رسیدن به این رفاه همراه پارتنرشون تلاش میکنند.(و در واقع درآمدشون رو به اشتراک میزارند)
این به اشتراک گذاری حتی در کسانی که همخوابگی طولانی هم دارند وجود داره:
Cohabiting Couples and Their Money | Pew Social & Demographic Trends
یک نکته جالب دیگه رو از وال استریت ژورنال میارم و این افسانه که زنان 80 درصد مخارج خانوار رو کنترل میکنند(البته افسانه از نوع آمریکایی:)) )
Do Women Really Control 80% of Household Spending? - The Numbers Guy - WSJ
یکی دیگه از منابعی که امیر عزیز گذاشته بود و واقعا سودمند بود:
What women really want: to marry a rich man - Telegraph
از سال 1949 تا سال 1990 در انگلستان آمار زنانی که با مردان ثروتمندتر ازدواج کردند از 20 درصد به 38 درصد رسیده.(در بریتانیا)
هرچند آمار به ما نمیگه سطح تحصیلات،سن و سایر ویژگی های این زنان چی بوده،آیا جوان و با تحصیلات کم بودند یا خیر:)
البته دکتر کاترین حکیم این نظر رو داره که الگوهای مشابهی در استرلیا و آمریکا و اروپا هم دیده شده.(هرچند اگر آماری از ازدواج مردان با زنان ثروتمندتر از خودشون داشتیم هم بد نبود)
اولین نکته اینه که این آمار صرفا نشون میده که این آمار رشد کرده با این حال فرض میکنیم که هدف بخش بزرگی از این زنان استفاده از موقعیت اقتصادی شوهر بوده.
چالش اصلی اینجا آغاز میشه که حداقل 62 درصد از زنان هدفشون از ازدواج استفاده از درآمد شوهر نبوده(البته اگر مسئله نیت های پنهان رو مطرح کنیم این 38 درصد هم زیر سوال میره)آمار قابل توجهیه:)
نقل قول:The report said that the “war” for equal opportunities between men and women was now over in the UK.
البته در مورد وجود مردسالاری در پست دیگه ای نطراتم رو میگم ولی خب فکر میکنم این بخش از مقاله نشون میده فرصت ها در گذشته واقعا برابر نبودند:)
البته بد نیست در مورد وابستگی اقتصادی زنان(یا همون بردگی مردان!)و نقشش در سواستفاده از زنان و خشونت های خانگی هم چیزهایی گفته بشه(باز هم از یک کشور توسعه یافته و دارای سابقه جنبش های فمنیستی!)این مسئله کاملا مستقل از این هست که آیا زنان میل به وابستگی یا استقلال اقتصادی دارند.
274 نفر از قربانیان خشونت خانگی در این آمارگیری شرکت داشتند و مشخص شد فارق از سن و تحصیلات کسانی که در حال حاضر پارتنر سواستفاده گر داشتند شانس کمتری هم برای پیدا کردن کار داشتند و 70 درصد این زنان هم این سواستفاده رو گزارش نمیدادند با اینکه قانون به نفعشون بوده و گزارش دادن سودمند بوده.(به دو دلیل یکی ترس از فقر و اون یکی ترس از خشونت پارتنر)
و از همه جالب تر اینه که پارتنرهای سواستفاده گر زمانی که با تلاش زن برای استقلال اقتصادی مواجه میشدند مانع تراشی و خشونتشون هم زیادتر میشده:))
http://www.gov.nl.ca/VPI/publications/ec...ndence.pdf
p 29
Risks of Economic Independence for Women in an Abusive Relationship
میشه گفت تلاش برای مستقل کردن زنان در راستای از بردگی در آوردن مردان هست:))
در پایان هم نقش روز افزون زنان در بعضی کشورهای آسیایی و در شغل های نامطلوب و سخت رو هم نباید فراموش کرد:
Region Agriculture Industry Services
Africa 43% women / 42% men 11% women / 20% men 46% women / 39% men
Asia (excluding China) 32% women / 26% men 12% women / 25% men 56% women / 49% men
Latin America and the Caribbean 7% women / 22% men 13% women / 27% men 80% women / 51% men
Europe and other more developed regions 6% women / 8% men 15% women / 36% men 79% women / 55% men
Women in the workforce - Wikipedia, the free encyclopedia
shirin نوشته: آندد نایت جالبیش این هست که همه هم طرفدار مزخرفات امیر هستن و فرت و فرت براش پسندو لایک میزنن. حتی همون دخترا. منم که دارم گلوی خودمو پاره میکنم که این خزعبلات شما واقعی نیست و نمود خارجی نداره از طرف بقیه متهم به فمنیست افراطی بودن و زیاده خواهی میشم.
کلا من متوجه شدم ایرانیا متاسفانه از فکرشون یه ذره استفاده نمیکنن. حداقل سعی نمیکنن حتی یه ذره واقعیتهای اطرافشون رو درک کنن. ذهنشون آکبنده. تو این تالار هم فقط نگاه میکنن کی کلمات قلمبه سلمبه استفاده میکنه تا بشن مریدش. خیلی به محتویات کلام اهمیتی نمیدن. متوجه شدم تعدادی از دوستان اینجا فقط ادعا هستن و میزان سوادشون نسبت به ادعاشون بسیار ناچیزه و بسیاری اطلاعاتشون هم به کلی غلطه. البته این چیزا رو خیلی وقته فهمیدم ولی گفتم الان شاید موقعیت خوبی باشه برای بروز دادنش.
خب اگر بخوام راستشو بگم من در هر موردی که با کسی بحث میکنم اون رو دشمن میدونم و گفت و گو رو هم یک جنگ!:)
بنابراین اینجا یک میدان نبرده انتظار هیچی رو نداشته باش:))
ولی خب راه حل من استفاده از سلاح های متعارف منطقی!هست و حمله شخصی روش چندان موثری نیست،توصیه من اینه که وقتی فکر میکنی(نه اینکه لزوما واقعیت اینطور باشه)طرف مقابل احمق،دیوانه،متعصب یا غیر منطقی هست بهترین راه حفط خونسردیه،چون شکست در این حالت تحقیرآمیز و پیروزی بدون سودمندی هست:)
بخش مرتبط تر:البته مخالفین استدلال های قوی و محکمی دارند(هرچند در بعضی موارد به نطر من چندان در تضاد با فمنیسم نیست) و بر اساس تجربه قبلی من بهترین استدلال های ضد فمنیستی رو نه قشر سنتی که قشر روشنفکر داره!:) (نه فقط در ایران)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-