02-10-2018, 06:46 PM
Canary نوشته: ببینید وقتی شما یه خونواده کمی تا قسمتی سنتی داشته باشید و اون رفتار ها و محدودیت های خاص این خونواده ها بهتون اعمال میشه خب طبیعیه که از دستشون حتی تا سال ها ناراحت باشید به خصوص که طعم آزادی و زندگی مدرن رو هم تو بزرگسالی چشیده باشید.
اما برای من تعجب برانگیز اینجاست که چنین شخصی به علت اینطور محدودیت ها از خونواده خودش متنفر باشه و مثلا بیاد علیهشون تو یه فضای عمومی حرف بزنه و علیهشون رمان بنویسه!
اونطور که فهمیدم این فرد بسیار عصبی،پرخاشگر دارای رفتارهای مردانه و به شدت هم فمنیسته و مثلا به خاطر اینکه مادرش از موش میترسیده اونو تو داستانش تحقیر میکنه و کینه چند تا نیشگونی که مادرش تو بچگی ازش گرفته رو داره و...
اوایل فکر میکردم ممکنه به خاطر عقده الکترا باشه اما اونطور که فهمیدم تنفرش محدود به مادر نمیشه و از پدرشم متنفره(البته ممکنه این تنفر یه جور پوشش خودآگاه برای کاور کردن تنفر عمیقش از مادر باشه).
پ.ن: ایشون داستان نویسه و قهرمان بسیاری از داستاناش یا یه مرد میانساله یا دختر بچه ای که با یه مرد میان سال رابطه عاطفی داره.
اینجور واکنش های شدید غیرطبیعی نیست. مثلا خیلی از بیخدایان در ایران، به خاطر نفرت از دین اسلام و آخوندیسم و به عنوان نشانه طغیان و سرپیچی بیخدا هستند. یعنی اینقدر از این پدیده که زندگیشان را به گند کشیده متنفر هستند که اصلا میخوان همه اش رو دور بریزن و در نقطه مقابلش قرار بگیرند.