07-01-2013, 10:39 PM
Philo نوشته: 1. من بخشی از نوشته های جناب امیر را گذرا مطالعه کرده ام، تا جایی که می دانم ادعاهایشان را به صورت یک دستگاه منسجم ارائه نکرده اند، پس نمی توان حمله به یک یا چند ادعای ایشان را حمله به کل نوشته هایشان تلقی کرد.خُب بگمانم ایراد شما ایراد به متولوژی ایشان بود و این گزاره مورد بحث نمونهای بود از کل تا بحثی جزئی.
Philo نوشته: 2. اجازه بدید درباره ی همان گزاره هایی که مورد نظر من بود بحث را ادامه دهیم:من بحث ابطال پذیری و استاندار علمی را بطور کلی پاسخ دادم بعلت سابقه انتقادات دوستان و گفتم بد نباشد ابتدا توضیح داده شود.ولی انچه شما میگویید و ابطالپذیری آنرا صفر میدانی گویا فراتر از این هاست و چیزی در مایه این است که این گزاره کلا بی معناست،در حالی که اینطور نیست.
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
من البته تاکید میکنم من برداشت خودم را میگویم،ممکن است برداشت من اشتباه باشد و منظور امیر گرامی چیز دیگری بوده.
این نقد شما:
Philo نوشته: پس راه ابطالِ گزاره هایخب بحث ابتدایی پیرامون مطلق بودن ادعای ایشان است با استفاده از "هر" که ربطی به ابطالپذیری گزاره ندارد.نهایتا میشود آنرا معتدلتر کرد و ادعا کرد که مثلا این بین زنان بیشتر از مردان است و...
"هیچ زنی شما را انتخاب نمیکند مگر شما را به تمام مردان دیگر ترجیح بدهد" و "هر مردی که اکنون یک دوست دختر دارد، میتواند مطمئن باشد که بهترین گزینه به نظر آن دختر است، اگرنه در دم توسط او رها شده بود"
چیست؟
نظر ناظران خارجی که مهم نیست، میماند اینکه یک دختر خودش بگوید که میتوانست دوست دخترِ پسرهایِ بهتری باشد؟ از کجا بدانیم راست می گوید؟ اگر قسم بخورد گزاره ابطال می شود؟ آیا این راه ممکنی برای آزمون آن گزاره است؟
در مورد عبارت "نظر خودش" ولی من دقیقا متوجه نمیشوم.
آن "نظر خودش" قابل تعریف است چرا که در گزاره معنی در برابر وفاداری دارد و اگر وفاداری قابل تعریف است آن گزاره هم معنا دارد و من و شما با هر روشی میتوانیم وفاداری افراد را بسنجیم (قطعا هر کس در عمل آنرا در دیگران سنجیده) و قابل آزمایش هم هست.
برای مثال ما میدانیم که بانوی الف و آقای ب معیار معمولشان در انتخاب شریک ج و د است حال اگر هر دو در رابطهای باشند و کسی در مقابلشان قرار بگیرد که از شریک فعلی خودشان با توجه به معیارهایِ خودشان سرتر باشد میتوانیم ببینیم دقیقا گزاره بالا را آزمایش کنیم.
نقل قول:ثانیا: این دو گزاره با داوری های اخلاقی تفاوت بنیادی دارند. ما سهوا به داوری های اخلاقی می گوییم گزاره، داوری های اخلاقی چیزی درباره جهان به ما نمی گویند.
یگ گزاره را که خبری درباره جهان خارج می دهد، در نهایت می توان تحویل داد به تعدادی از اسمهای خاص که اشاره به اشیای جهان قابل مشاهده دارند، صفت هایی که ویژگی هایی به این اشیا نسبت می دهند، و کلماتی که وضع و نسبتی که این اشیا در جهان خارج دارند را بازتاب می دهد.
در جمله ی "قتل بد است" خبری از اشیا و نسبتشان و ویژگی هایشان نیست. این جمله اساسا چیزی درباره جهان قابل مشاهده نمی گوید، تنها بیان نوعی احساس نسبت به یک عمل یا یک دستورالعمل است: قتل نکنید.
اما آن دو گزاره به روشنی به اشیایی در جهان خارج نظر دارند (تک تک دختر ها، تک تک مردان، و نسبت این دخترها با مردان در جهان خارج).
خلاصه اینکه: گزاره های مورد انتقاد من چیزی درباره جهان خارج می گویند و مدعی دادن خبری از آن هستند، و اگر درست/غلط باشند به شناخت ما می افزایند، در حالی که گزاره های اخلاقی معرفت بخش نیستند و اساسا خارج از موضوع بحث ما هستند. این که چرا ما به آن ها توجه می کنیم، یک توضیحش می تواند این باشد که ما میل به بقا داریم، و بدون اخلاق نابود می شویم.
.
من هم نمیخواسنم وارد بحث اخلاق بشوم و این تنها یک مثال بود.البته اختلاف نظر ما بر سر آنچه گفتید سر جایش باشد.من گمان میکنم معرفت ما از اینکه "قتل بد است" از این میاید که "کشتن کوروش بد است" و ... میاید و معرفت ما بر مصداقهاست که با جهان خارج در ارتباط است، هرچند اگر "معرفت از جهان خارج نباشد" ولی چیزی کلی و انتزاعی و مستقل از آن هم نیست.
نقل قول:3. درباره فمینیسم نظری ندارم، متوجه حرفی که درباره "بازی با بار اثبات" زدید نشدم و در نهایت اینکه سوالاتم پاسخ داده نشدشما گفتید جناب امیر از ما انتظار دارد پیرو او شویم ولی...،خب اینرا من اینطور متوجه شدم که شما به بار اثبات ارجاع میدهید.
در مورد سوال هم یک مقدار سخن شما عجیب است.جناب امیر چرا به روانکاوی نقد میکند ولی اینرا میگوید بحثی پیرامون شخص جناب امیر است و از عجیبتر اینکه من چه قرار است در اینباره پاسخ دهم؟!
در کل بنظرم پیشتر بحثها کمی شخصی شده بود و من خودم در آن زیاده روی کردم و بطور خاص در مورد بحثهای پیشین با شما خودم را قدری مقصر میدانم و از دوستان و شما پوزش میخواهم اگر جایی زیاده روی کردهام ،بنظر من بحثها را کمتر شخصی کنیم بهتر است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound