02-17-2013, 01:59 PM
نخستین خدمتکار خانهگی
"زن نخستین خدمتکار خانهگی و از شرکت در تولید اجتماعی بیرون رانده شد. تنها صنعت بزرگ نوین دوباره راه تولید اجتماعی را به روی زن- و آن هم تنها به روی زن پرولتر- باز کرد؛ اما این کار چنان انجام گرفته است، که هرگاه زن خدمتِ خصوصی خود را برای خانوادهاش انجام میدهد و از تولید همهگانی خارج است، نمیتواند چیزی به دست آورد، و هنگامی که میخواهد در صنعت همهگانی شرکت کند و روزی خود را به استقلال تامین کند، در وضعی نیست که بتواند وظیفههای خانوادگی خود را انجام دهد. چیزی که در کارخانه دربارهی زن صادق است، در همهجا حتا در جزا و قانون نیز، برای او صادق است. خانودهی فردمحور نوین، بر بردهگی خانهگی آشکار یا پنهان زن استوار است؛ و جامعهی نوین، تودهیی است که ملکولهای سازندهی آن تنها عبارتاند از خانوادههای فردمحور. امروزه در بیشترین نمونهها دستکم در میان طبقههای دارا، مرد روزیرسان و نانآور خانواده است و همین به او پایگاهی برتر میدهد که هیچ احتیاجی به امتیازِ ویژهی قانونی هم ندارد. مرد در خانواده، بورژوا است و زن، پرولتاریا است. ولی در جهان صنعتی، ویژگی ستمِ اقتصادی که به پرولتاریا وارد میشود، تنها هنگامی به خوبی آشکار میگردد که امتیازهای قانونی ویژهی طبقهی سرمایهدار برچیده شود و برابری حقوقی همهسویه در هر دو طبقه برپا شده باشد. جمهوری دموکراتیک، تضاد بین طبقهها را از میان بر نمیدارد؛ در برابر، میدان را برای جنگ آماده میکند. و به همینگونه، سرشت ویژهی چیرگی مرد بر زن در خانوادهی نوین، و نیاز و نیز روش ایجاد برابری اجتماعی راستین بین آن دو، تنها هنگامی به خوبی آشکار میشود که آنها به طور کامل از دیدگاه قانون یکسان باشند. آنگاه آشکار میشود نخستین شرط رهایی زن، ورود دوبارهی همهی زنان به صنعت همهگانی است. و باز این نیز نیازمند آن است که ویژهگی خانوادهی فردمحور به عنوان واحد اقتصادی جامعه، از میان برود."این نقل قول انگلس به نظرم تاحدودی میتواند پاسخگوئی بعضی از مطالب باشد كمااینكه درادامه به ابعاد دیگر موضوع خواهیم پرداخت