10-06-2013, 11:24 AM
Theodor Herzl نوشته: در آخرین روزهای گفتگو شما رفتی ایران و شروع کردی به ضدّ گفتگو با چندین سایتهای رژیمی داخل ایران همکاری کردن ، خوب مثلا ما در خارج از کشور برویم شلوغ بازی رسانهای بکنیم از که دفاع بکنیم؟ کسی که تواب شده؟دیدی حالا؟ سخن از آن دوهزار پستی بود ک قبل از آن مصیبت ارسال کردیم. در خلال آن مدت دلیلتان چه بود؟ اصلا آن مصیبت را پستهای موذیانه ی فریمن درست کرد. از ناراحتی ام گفتم و گفتم ک کار ب جائی رسیده ک در خانه کتک کاری میکنم. او هم شلوغش کرد و همسرم ک لبریز از مصیبت بود طاقتش طاق شد و..... درواقع رفتارهای نامردانه ی آن دختر زرتشتی اسمش چی بود؟ و پستهای آخرین فریمن تیر خلاص را ب زندگیم زد. صدالبته خودم تا پرتگاه بردمش اما تلنگری کم داشت ک گفتگو واردش کرد. چنان هوشمندانه ک من یادم آمد یکنفر حتی دیده است ک من کیبوردم را روی مونیتورم سوار کرده ام. آن موقع ک خبری از هیچی نبود یک صدای تءیید کننده میتوانست همسرم را امیدوار کند ک کسی صدایمان را میشنود. الآن هم ب همان روزها رسیده ایم و سخت تر از آن روزها اما اینبار او مرا شناخته است. میخاهم اگر این عصیانی ک سالهاست لبه ی پرتگاهش هستم مرا درخود فرو برد لااقل بعد از من یکی بگوید آخوندها چگونه مبارزان را در سکوت با پنبه سر میبرند. این حق تاریخ نیست؟