نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

Dariush نوشته: من در صداقت و راستی شما البته هیچ شکی ندارم، این را به این
خاطر می‌پرسم که آیا صرفا منزجر هستید یا اینکه واقعا گمان می‌کنید حقیقت به همین طریقی که می‌روید
یافت می‌شود؟

آری حقیقتا باور دارم، و معتقدم مسیر درست است چون هنوز هم با وجود همه‌یِ این‌ها میتوانم منزجر شوم.
البته منزجر از رذالت و بی‌عدالتی، منزجر از ساختن افسانه‌هایِ سورلی برای پیشبردن آن‌ها و تبدیل همه چیز
از جمله فرهنگ و زبان به میدان جنگ و راه انداختن حقیقی جنگ همه بر علیه همه. نه منزجر از دیدن آزادی و
خوشی دیگران آنچنان که معمولا سعی می‌شود تلقین شود.
من بر تن پادشاه، یا بهتر است بگویم خدای کذایی حقیقتا لباسی نمیبینم.بنظر من آزادی و برابری به خودی خود هیچ ارزش ندارند. به دنبال برابری تنها رفتن مانند رفتار کودکی میماند که بر روی هر چیزی میکوبد تا خرد شود، صاف و همسطح، آزاد و برابر.

و البته باید ابتدای سخن شما را اینگونه اصلاح کنم که:شکی نیست که صداقتی نبوده، نه برعکس آن. این‌ها همانقدر صادقانه بوده که تبیین موضع شما بوده.
من باید تاکید کنم که من درباره‌یِ فریم گفتگو سخن میگویم، نه کنجکاوی و درخواست برای بیان موضعتان.
بسیار جالب است که شما موضعتان را نگفته‌اید و ظاهرا فکر میکند و من مسلمان و به دنبال جهانی
سازی هستم !! با این وجود هر دو می‌دانیم که عمیقا مواضعی متضاد داریم، با اینکه حتی تعریفش نکرده‌ایم
و سخن گفتن تنها از مدرنیته و سنت هم چندان بدرد تعریف آن نمیخورد. میبینی چقدر این «خرد» کار درست
است؟!!

سخن فراوان است ولی انگیزه گفتنش کم، من میخواستم در پاسخ به بعد شخصی آنچه مطرح کردی بگویم: بد نیست تاثیر امیر را روی من و خدتان مقایسه کنید قبل از اینکه مرا به دنباله روی کور متهم کنید، توضیح دهم که چه شباهتی‌هایی بین نوشته‌هایِ اولیه امیر و شما میبینم و خیلی مسائل دیگر که اکنون دلیلی برای بیانش نمی‌بینم.
حقیقتش اینکه، سخنانم ممکن است منسجم و «صادقانه» نبوده باشند و مثل همیشه قدری بقول شما شلخته
نوشته شده باشند ولی معنی‌دار هستند و از آن‌ها بازخورد گرفته‌ام، بازخوردی فراتر از انتظار.
این‌ها را میگویم برای اینکه عزیزان بی‌خودی سر بحث را با من باز نکنند. من بدم نمیآید بعنوان ناظر همچنان اینجا را نگاه کنم. البته با دیدن این نقدها به سنت و حتی نوید مطالب جالبتر، بنظرم میرسد که اینجا بر خلاف ظاهرش سخن خواندنی نمانده باشد، سخن شما با امیر هم بحث شخصی‌ست و گمان نکنم نامگذاریش تحت عنوان نقد بر سنت یا چیز دیگری دقیق باشد.



و لازم میبینم که به میلاد بگویم امیدوارم از دست من دلگیری، هرچند کوچک نداشته باشد، آنچه درباره ‌یِ اینجا گفتم بنظرم لازم بود و تنها راه باقی مانده برای جدایی از اینجا. اینست که آن‌ها را گفتم ولی گفتنش برای من دلچسب نبود.
کاربران اینجا، تقریبا همگی بر گردن من حق داشته‌اند، ولی عده‌ای بودند که حق بزرگتری بر گردن همه‌یِ ما داشته‌اند و اگر قرار به ادای دِینی باشد حق آن‌ها ارجهیت دارند. آرزو میکنم که با یا بدون حضور من خوش باشید.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Dariush نوشته: همچنان در حال انکار هستید، اینبار انکار اینکه خود ِ توانایی ِ تشکیلِ اجتماعات و بعد مدنیت توسط انسان خردمند
از دلائل بقای نسل او بوده و توانسته از او در برابر عوامل طبیعی بسیار و کشنده محافظت کند. در واقع
انسان اجتماعات را تشکیل داد تا بتواند بر بلایای طبیعی پرشماری که میتوانست نسل او را به انقراض
بکشاند غلبه کند. یکی از دلائلی که برای نابودی نئاندرتال‌ها حدس زده می‌شود، همین است که
آنها توانایی تشکیل اجتماعات ِ بزرگ و مهاجرت‌های گسترده را نداشتند وگرنه، هم به اندازه‌ی انسانها
باهوش بودند و هم توانایی ساخت ابزار داشتند.

به هر رو «مام ِ طبیعت» خیلی سخاوتمندانه نئاندرتال‌ها را به نفع ما نابود کرد! اینکه گونه‌های جانوری فراوانی در
طبیعت در حال ِ زیست هستند، تنها بخشی از حقیقت است، بخش دیگر این است که بیشمار جانور دیگر توسط
طبیعت منقرض شدند و اکنون اثری از آنها نیست؛ در لینک زیر خلاصه‌ای از فقط پستاندارانی که در عصر یخبندان
نابود شده‌اند آمده است:
Ice Age Mammals - EnchantedLearning.com

و من باید که انسان در نبود مدنیت و اجتماعات و توانایی ساخت ابزارها(اساس ِ تکنولوژی)
هیچ تفاوتی با دیگر جانوران وحشی ندارد و در برابر آنها هتا ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر نیز خواهد بود.

در نوشته‌یِ بالا بازه‌هایِ زمانی همچنان روشن نیستند, ما بهترین زمانه را همان زمانه‌یِ شکارچی-گردآوران
یا hunter-gatherers اینجا دیده‌ایم که این دسته هیچ پیوند به زمانه‌یِ نئاندرتال‌ها یا بدتر از آن, عصر یخبندان! ندارند.

نکته‌یِ دوم این است که تکنولوژی, یا اگر بخواهیم واژه‌شناسی درست‌تری کرده باشیم, تکنیک یک مفهوم بسیار
گسترده دارد و نه شدنی‌ست که آنرا از پایه زدود, نه چنین چیزی خواستنی‌ست. آنچه در گفتمان فندشناسی به میان
آمده است این میباشد که تکنولوژی‌هایِ مدرن آن دسته‌ای میباشند که آزادی‌هایِ ما را گرفته و ما را به نابودی,
یا نابودی فیزیکی و یا بدتر, نابودی آدمیت و جایگزینی با روبات (یا آدمهای برنامه‌ریزی شده‌یِ ژنتیکی) و همانند پیش میرانند.

پس برای نمونه, یک شکارچی-گردآور هم نیزه و سپر دارد, و این ابزارها خود تکنولوژی به شمار
میروند, یا هتّا شیوه‌یِ جنگ و استراتژی یا همکاری هم خود فند و پس تکنیک به شمار میروند, ولی اینها
تکنولوژی‌هایِ خُرد و از آن بسیار مهمتر, خودگردان / autonomous میباشند.

تکنولوژی‌هایِ نُوین بوارونه, در دسته‌ای جای دارند که ناخودگردان و وابسته به همدیگر میباشند. برای نمونه
در وابستگی به برق میباشند, و خود برق باز در جایگاه خود وابسته به تکنولوژی‌های سدسازی و توربین‌هایِ بادگردان
و جزان میباشد و خود این دو باز در وابستگی به تکنولوژی‌هایِ ترابری و راه‌سازی و راه‌کشی میباشند و همینجور به پیش.


این دسته از تکنولوژی‌ها, تکنولوژی‌های ِ ناخودگردان و متمرکز تکنولوژی‌هایِ نُوین و [پسا]صنعتی نامیده میشوند.





Dariush نوشته: ضمنا برای شما که تنها زیستن اهمیت دارد و مدنیتی هتا در سطح قرون وسطی را نیز برنمی‌تابید
شاید نیازی نباشد،ولی دیگرانی که مدنیت را اصل ِانسانیت می‌شمرند، فکت‌های تاریخی ِ پرشمار
مثل‌ همین‌هایی که من اینجا گفتم در دست دارد، نیاز است که آن احتمال ِ0.001 درصدی نابودی
انسان در نبود مدنیت و تکنولوژی اثبات شود یا آنکه استدلال معتبر و محکمی برایش مطرح شود، که
هنوز نشده...

اینجور نیست, چنانکه در پیک پیشین تا اندازه روشن نموده شد, این استدلال خود به مانند این میماند که
از نا-خداباوران خواسته شود که ثابت کنند خدا نیست, هنگامیکه این در حقیقت خداباوران و یا در اینجا
این شما میباشید که ادعا مینمایید آدمی در نبود تکنولوژی‌هایِ »»مدرن«« بی هیچ گمانی نابود
میشود, و در راستای این استدلال سست ره به عصر یخبندان (میلیون‌ها سال پیش) زده‌اید.

به سخن گویاتر, بار ادعا بر دوش مدعی است.


--
آنچه در این گفتمان تکنولوژی به میان آمده است تا اینجا این بوده است:
١- دورنمایی تکنولوژی پیش‌بینی‌پذیر است.
٢- فرایند پیشبینی‌ نمودن چندین جنس دارد:
[INDENT]
١. پیشبینی اینکه در یک بخت‌آزمایی چه کسی برنده میشود نزدیک به صفر است.
٢- پیشبینی اینکه در یک بخت‌آزمایی یک کسی برنده میشود 100% میباشد.
...
٣- پیشبینی دورنمایِ تکنولوژی از جنس دوم میباشد.
٤- راستادهی و کنترل سیستم تکنولوژیک بی‌اندازه دشوار و فرای توانایی‌های آدمی میباشد.
٥- نابودی سیستم تکنولوژیک ولی شدنی و آسان است, زیرا ویراندن همواره و بارها بار آسانتر از ساختن است:
انقلاب آسانتر از اصلاح است.
نابودی آسانتر از انقلاب است.
...
٦- تنها راهکار بجا مانده‌یِ عملی, بازگشت به طبیعت و زندگی نخستینی است.
٧- زندگی نخستینی در اینجا به بازه‌یِ زمانی‌ای که بیشتر آدم‌ها شکارچی-گردآور بوده‌اند, اشاره مینماید.
[/INDENT]


این شالوده و پایه‌یِ گفتمان تکنولوژیک میباشد; برای دریافت بهتر و
بیراهه‌ نرفتن — به عصر یخبندان و .. — بهتر است به کتاب روبرو رجوع کنید: Kaczynski – Technological Slavery.pdf - ZineLibrary.info

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Russell نوشته: من بر تن پادشاه، یا بهتر است بگویم خدای کذایی حقیقتا لباسی نمیبینم.بنظر من آزادی و برابری به خودی خود هیچ ارزش ندارند. به دنبال برابری تنها رفتن مانند رفتار کودکی میماند که بر روی هر چیزی میکوبد تا خرد شود، صاف و همسطح، آزاد و برابر.


آزادی به خودی خود ارزشمند است و ارزشی بالاتر از خورد و خوراک و دیگر نیازهای نخستینه هم دارد.
در نبود آزادی همه چیز ولی به یکسان است. در میان این دو گزینه, گزینه‌یِ آزادیِ همراه با سختی و با پذیرش
ریسک‌هایِ طبیعی, یا گزینه‌یِ نبود آزادی و سرسپردگی به سیستم, ولی شکمسیری و عمر دراز و بیهوده, یکمی برای بیشینگان خواستنی‌تر است.

آنچه در جامعه‌هایِ نُوین و ناسنتی امروز ولی به نام آزادی شناسانده میشوند پیوند بسیار کمی به آن دارند. برای نمونه
آزادی در اینکه کس چه موسیقی‌ای گوش بدهد یا چه جور پوششی داشته باشد, اینها در خود هیچگونه توان و نیرویی ندارند
و چیزی را تغییر نمیدهند. از اینرو در سیستم تکنولوژیک (که شما مدرن میابید) این دسته آزادی‌ها همواره خواستنی و دلپسند
شناسانده میشوند و پیوسته یادآوری و گوشزد نیز میشوند که برای نمونه شما در جایگاه یک شهروند چه آزادید که چه جور دینی
داشته باشید یا با چه کسی بخوابید, یا چه لباسی به تن کنید — اگرچه اینها در طبیعت هم خواه ناخواه هستند! — هرآینه,
چیزهاییکه نیرومندی داشته و توان تغییر دادن چیزها و امور را داشته باشند همواره بد, ناخواستنی و نامنطقی شناسانده میشوند.

برای نمونه این خواسته که زیستبوم و نقطه‌های دست‌نخورده و طبیعی بدست اندام‌های سیستم که همان
صنعت‌هایِ چوب‌بری و راه‌سازی و راهکشی و شهرسازی و ... باشند از میان نروند, یک چیز نامعقول شناسانده
میشود. روشنه, شخص در اینجا آزاد است که در اعتراض راه‌پیمایی راه بیاندازد یا واخواست‌نامه امضاء کند,
ولی در پایان روز هتّا خود او هم کمابیش میداند که تکنولوژی راه خودش را میرود و او با این کارها, هتّا
اگر بسیار کامیاب هم باشد, تنها میتواند یک تاثیر کوچک, مرزمند و گذرایی در امور داشته باشد. او میتواند
دست ِ بیش در سیاست‌هایِ کشور خود تغییری ایجاد نماید, ولی روشن است این تغییر نه ماندگاری
ابدی دارد (فرداروز سیاستمدار دیگری میاید و سیاست دیگری), و نه دربرگیرنده‌یِ صد و اندی کشور دیگر در جهان میشود.

--
بهمین سان, کس آزاد است در همه چیز بکوشد و به همه چیز اعتراض کند و برای همه چیز
راه‌پمایی و اعتراض‌نامه درست کند, ولی در پایان روز او کوچکترین آزادی راستینی ندارد, زیرا همه‌یِ
اینها بیرون از کنترل او و در دست سیستم تکنولوژیک میباشند و این تکاپوها (= فعالیت‌های اجتماعی)
تنها به او این احساس واهی, ولی خوشایند و امیدبخش را میدهند که براستی اثرگذار بوده است.


--
همه‌یِ اینها, اینکه کس بر سرنوشت خود فرمانروا باشد و شرایط و ضوابط زندگانی او
را دیگرانی ناشناس و مهره‌هایی بوروکرات و دیوانسالار و دانشمندان و پژوهشمندانی آن
سوی جهان پی نریزند و برنامه‌ریزی ننمایند, در خود و به خودی ِ خود ارزشمند و خودآماج (self-purposed), میباشد.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Russell نوشته: آری حقیقتا باور دارم...

من از اینکه دوستی چون شما را از دست می دهم بسیار متاسفم و نمی‌دانم چه بگویم؛
تصور من این نبود که این گفتگو قرار است ما را نه در دو موضع یا نگاه متفاوت، که مقابل هم
قرار دهد و از این بابت متاسف هستم...

چند چیز در این پست گفته‌ای که لازم است مختصری به آنها بپردازم؛ من به امیر گرامی
احترام بسیار قائل هستم و او را، همانطور که پیشتر بارها گفته‌ام، بسیار دوست می‌دارم
همانطور که شما را هم... بحث من در اینجا به هیچ عنوان شخصی نیست راسل گرامی،
من تنها انتظار داشتم که در اثر همدلی‌ای که پیشاپیش میان ِ ما چند تن، بیش از دیگر کاربران
سایت موجود بوده، که ناشی از دغدغه‌ها و اندیشه‌های بنیادی مشترک و همسان بود، گفتگویی
صریح و گرم داشته باشیم، به دور از حاشیه، که با تاسف بسیار چنین امیدی خیلی سریع تبدیل
به یاس شد. برای من این موضوع بسیار مهم بود و هست و دارای بالاترین درجه‌ی اهمیت؛
چرا که حل این مساله به حل شدن سلسله‌ی گسترده‌ای که معماها و پرسش‌های ذهن
من منجر میگشت...

اما چرا اینطور شد؟ چرا اینگونه موضوع این اندازه دراماتیک شد؟ آیا نباید از گفتگو ناامید شد؟
راست‌اش؛ آری! همین.

از آنجایی که انگار دیگر علاقه‌ی چندانی به بحث کردن و هتا سخن گفتن نداری، پس من فقط
بگویم که پس از چند سال همراهی و زحماتی که اینجا کشیدی و بسیاری چیزهای دیگر، درخور
بود که به نحو شایسته‌تری با شما خداحافظی می‌شد، که خب این چیزها هم در اختیار من نیست،
و من جز اینکه برایت آرزوی موفقیت و خوشی همیشگی در هر موقعیتی که هستی کنم، کار دیگری
نمیتوانم بکنم. امیدوارم از من دلخوری‌ای نداشته باشید.:e303:

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Earth's five mass extinction events
مهربد جان اگر یک سرچ میکردی میدید که چقدر این شانسی که به بقای انسان در حیات وحش میدی کسشر هست!
تا قبل از دوره کنونی انقراض موجودات که بیشتر به خاطر فعالیت های انسانی هست، تا به حال 5 مورد "انقراض دسته جمعی" داشتیم، در این حد که بیش از 60 تا 90 درصد از تمام گونه های آبزی یا خشکی زی یا هردو طی این دوره ها منقرض شدند!
حالا این در مورد تمام موجودات هست و نه یک گونه خاص، دقیقا چه مبنایی برای محاسبه داشتی بر من نامعلومه :))
کد:
[align=right][COLOR=#333333]ولی در پایان روز او کوچکترین آزادی [B]راستینی [/B]ندارد[/COLOR][/align]
[h=3]No true Scotsman[/h]

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

نقل قول:
من بر تن پادشاه، یا بهتر است بگویم خدای کذایی حقیقتا لباسی نمیبینم.بنظر من آزادی و برابری به خودی خود هیچ ارزش ندارند. به دنبال برابری تنها رفتن مانند رفتار کودکی میماند که بر روی هر چیزی میکوبد تا خرد شود، صاف و همسطح، آزاد و برابر.
دیگه این واقعا شمشیر از رو بستن هست، یعنی اگر از مهمترین چیزهایی که وجه تمایز ما با حیوانات دیگه هست رو ارزش حساب نکنیم به نظرم دشمن انسانیت(با همه خوبی ها و بدیهاش) هستیم.
اون وقت دلنگرانی برای خوشی/خوشبختی انسان ها چیزی فراتر از دلنگرانی در مورد خوشی و وضع زندگی گاوهای در طویله نیست.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

Mehrbod نوشته: که برای نمونه شما در جایگاه یک شهروند چه آزادید که چه جور دینی
داشته باشید یا با چه کسی بخوابید, یا چه لباسی به تن کنید — اگرچه اینها در طبیعت هم خواه ناخواه هستند! — هرآینه,
چیزهاییکه نیرومندی داشته و توان تغییر دادن چیزها و امور را داشته باشند همواره بد, ناخواستنی و نامنطقی شناسانده میشوند.
[عکس: 15.jpg]

اگر حافظه من درست یاری کنه، لباس هایی جز چارتا برگ، از نتایج تمدن هستند :))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: Earth's five mass extinction events
مهربد جان اگر یک سرچ میکردی میدید که چقدر این شانسی که به بقای انسان در حیات وحش میدی کسشر هست!
تا قبل از دوره کنونی انقراض موجودات که بیشتر به خاطر فعالیت های انسانی هست، تا به حال 5 مورد "انقراض دسته جمعی" داشتیم، در این حد که بیش از 60 تا 90 درصد از تمام گونه های آبزی یا خشکی زی یا هردو طی این دوره ها منقرض شدند!
حالا این در مورد تمام موجودات هست و نه یک گونه خاص، دقیقا چه مبنایی برای محاسبه داشتی بر من نامعلومه :))
کد:
[align=right][COLOR=#333333]ولی در پایان روز او کوچکترین آزادی [B]راستینی [/B]ندارد[/COLOR][/align]
[h=3]No true Scotsman[/h]

اینگونه نیست; "سرچ کردن" چیزی هم به معنی درستی آن نیست. در نگاه به گونه‌ها نیز ما به گونه‌هایی میرسیم که
از صدها هزاران سال پیش تاکنون به بقای خود دنباله داده‌اند و دگرسانی آنچنانی هم پیدا نکرده‌اند. درباره‌یِ آدمی نیز همین گونه است.

نکته‌ دیگری که همواره در اینگونه گفتمان‌ها از قلم میافتد این ایست که برای نمونه گفته میشود
تکنولوژی‌هایِ مدرن خواستنی نیستند, برداشت میشود که همه‌یِ تکنولوژی‌ها خواستنی نیستند.

این گونه تعمیم دادن نادرست علّت بخشی از کژیافت‌ها در گفتمان تکنولوژیک میباشد.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

undead_knight نوشته: اگر حافظه من درست یاری کنه، لباس هایی جز چارتا برگ، از نتایج تمدن هستند :))

و داشتن پوشش‌های گوناگون به خودی خود خوب است, چرا؟

در دست دیگر, این گونه‌یِ بسیار ریشخندآمیزی از آزادی‌ست که بگوییم تمدن پوشش‌هایِ
گوناگون پدید آورده و این آزادی را هم به دیگران داده که اگر پول بسنده داشتند, آنها را به تن کنند.

همین لغزش در اینجا هم دیده میشود:

undead_knight نوشته:
Mehrbod نوشته:
ولی در پایان روز او کوچکترین آزادی راستینی ندارد
[h=3]No true Scotsman[/h]

راستینی ِ آزادی در اینجا در نیرومندی کنش در تغییر شرایط و ضوابط زندگی خود میباشد. برای نمونه ساخت نیروگاه‌هایِ
اتمی, یا هوشواره‌هایِ باهوشتر از آدمی (روبات‌ها), یا ابزارهای مغزخوان, یا جنگ‌افزارهای بیولوژیکی و ... همگی در شرایط
زندگی هرکس نقش بسزا و یکراستی دارند, ولی در توانایی هیچکسی نمیباشد که آنها را راستادهی نماید یا بگزیند که باشند, یا نه از میان بروند.

برای اینکه نمونه‌یِ روشن زده باشیم, امروزه بدرستی هیچکس در جهان این آزادی را ندارد که بگزیند جنگ‌افزارهای بیولوژیکی دیگر ساخته نشوند,
هتّا اگر این کس رئیس جمهور آمریکا باشد, و بدرستی ازینرو که تکنولوژی بیرون از دامنه‌یِ آزادی‌هایِ او و همگان قرار داد (= افسارگریختگی تکنولوژی).


در این رهگذر, داشتن آزادی در گزینش مدل مو یا شلوار جین یا موسیقی
رپ کوچکترین تفاوتی در امور و شرایط نمیدهد و "راستین" به شمار نمیاید.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Mehrbod نوشته: اینگونه نیست; "سرچ کردن" چیزی هم به معنی درستی آن نیست.

مشخصن نتایج تحقیق کردن قابل اعتماد تر از نتایج حدس زدن است!! به خصوص نتایج تحقیق در باره مسایلی که اتفاق افتاده اند به هر شکل برتری منطقی دارند بر حدسیاتی که هنوز اتفاق نیوفتاده اند!!!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 19 مهمان