نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتگوهایی پیرامون مدرنیته و سنت

kourosh_iran نوشته: حالا شما بگو اصلا همون دوران قدیمش هم مگه افراد عادی اینقدر قدرت داشتن که بتونن به این سادگی ها ساختار و قوانین و حکومت عوض کنن؟ همون موقع هم این چیزا در انحصار عدهء معدودی بوده و تازه اون موقع دموکراسی و اینها کمتر بوده و بجاش زور و ارعاب و مجازات های سخت برای مخالفان و کسانی که سرپیچی میکردن در کار بوده.

ما چندین دوره داریم که به دو پاره بخش میشوند:
١- پیشاتمدن: شکارچی‌گردآوران (hunter/gatherers)
٢- پساتمدن: کشاورزان و دامداران و سرانجام شهرنشنیان

آزادی‌های آدمی از تمدن به آنسو همواره رو به کاهش رفته‌اند و در زمانه‌یِ ما در کمترینه‌یِ خود میباشند.
شما نمونه‌وار از دموکراسی نامبرده‌اید و دکوکراسی نمونه‌وار در برابر دیکتاتوری آزادی
بیشتری دربر میتواند داشته باشد, ولی در واقعیت یا ندارد, یا هتّا کمتر دارد. در واقعیت ندارد, از چند رو:
١- یک رای در برابر صدمیلیون رای ارزشی ندارد.
٢- شستشوی توده و رسانه‌ها در دست انگشت شماری بیشتر نیستند و همان یک رای هم پُرگاه به شمار نمیاید.
٣- در دموکراسی "ظاهر" کار شسته رفته است, هنگامیکه در دیکتاتوری تکلیف کس روشن است. در دیکتاتوری کس
خودش را محق میداند که برای گرفتن حقوق از دست رفته اش با سیستم بستیزد, در دموکراسی هتّا این اندازه آزادی
را هم یک آدم معمولی ندارد, چون دچار این کژفهمی‌ست که:
[INDENT]
a. براستی آزادی دارد.
b. چون سیستم برآمده‌یِ رای همگان است, پس درست و بسزا است, هتّا اگر او مخالف باشد.
[/INDENT]



kourosh_iran نوشته: شما نگاه نکن درسته ضوابط و قوانین و ساختارها و چهارچوب ها در تمدن مدرن زیادتره، ولی خب این بخاطر حفظ نظم و پایداری و منافع عمومی همین اجتماع و امکانات و راحتی های گسترده ای است که به ما میده. بطور مثال اگر اتومبیل وجود نداشت که نیازی به قوانین راهنمایی و رانندگی و گواهینامه رانندگی گرفتن نبود؛ الان شما دوست نداری قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت کنی خب از خیر ماشین داشتن و رانندگی کردن بگذر! پیاده که نمیتونی همیشه راه بری حداقل از تاکسی و اتوبوس و مترو و هواپیما برای جابجا شدن استفاده میکنی. از اینم بدت میاد که چرا شهرها اینقدر بزرگ هستن چرا اینقدر راه باید تا محل کارت بری خسته میشی وقتت میره نمیتونی پیاده بری، خب برو توی همون دهات و زندگی طبیعی تری بکن، ولی همون موقع هم خیلی زود شاید متوجه بشی که اونجا هم خیلی وقتا نیاز پیدا میکنی مسافت های طولانی رو طی کنی!

سخن شما درسته, ولی شما نباید اینگونه هم ببینید که کسی "از روی عمد" دارد آزادی‌هایِ آدم را
میگیرد, این تنها یک فرایند سرشتین و برخاسته از سازوکارهای درونی سیستم است
که آزادی‌ها آدمی با گسترش تکنولوژی‌هایِ مدرن خود به خود گرفته میشوند.

در همان نمونه‌یِ خودروهای سواری که آوردید, اگر خوب نگاه کنید این خودروها روزهای آغازین که ساخته میشدند یک
چیز دلبخواه بودند و نه کسی وادار به سوار شدن آنها بوده, نه کسی وادار به پذیرش آنها. ولی در گذر زمان و با پیشرفت
خودروسازی و راه‌کشی‌ها و راه‌سازی‌ها کم کم چیزهایی که پیشتر حق طبیعی یک آدم بوده‌اند از او گرفته میشوند. برای نمونه
آدمی که میتوانسته راه خودش را بدلخواه از هر سو برود و خانه‌یِ خودش را هر کجا داشته باشد, با گسترش
راه‌سازی‌ها وادار میشود که راه خودش را کج کند (و پشت چراغ قرمز بیایستد) و خانه اش را هم بگذارد دولت بگیرد چرا که در برنامه‌یِ راه‌کشی افتاده است.

یا آزادی او در اینکه خودرو سوار بشود یا نه با گسترش راه‌ها گرفته میشود, چرا که هر
کسی برای برآوردن هزینه‌هایِ زندگی اش ناچار به کار کردن است و کمتر کاری نیز پیدا
میشود که نیاز به استفاده از خودروی سواری نداشته باشد, و ازینرو کمتر پیدا میشود چون که
راه‌ها وجود دارند و بودن راه‌ها به این معنی است که کارهای دور از خانه هم میتوانند وجود داشته باشند
و این "بودن‌ها" دست در دست هم مایه‌یِ این میشوند که کس در پایان "وادار" به استفاده و پذیرش ابزار شود.

به همراه این واداشتگی, آلودگی‌هایِ این خودروها نیز همراه اند. پس, هتّا در نمونه‌ای که شخص زندگی خودش را
از شهر و تمدن هم بریده باشد و در یک نقطه‌یِ بکر و دوردستی که تکنولوژی هنوز به آن
دست درازی نکرده است نیز زندگی خودش را تک و تنها سپری میکند, هنوز گرمایش زمین و
آلودگی‌هایِ زیستی که بخشی برآمده‌یِ همان خودروهای سواری میباشند گریبانگیر او خواهند بود.

ازینرو, گفتمان تکنولوژی یک گفتمان جهانگستر و همه‌گیر میباشد و این استدلال که
کسیکه دوست نداشت میتواند برود گوشه‌ای و همه‌یِ اینها را به دست فراموشی بسپارد, کار نمیکند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Mehrbod نوشته: آزادی در نپرداختن مالیات, در تحت کنترل نبودن دولت‌ها و شرکت‌ها و ابرشرکهات, در واداشته نشدن به کار و
بیگاری برای تهیه‌یِ پوشاک و نوشاک و خوراک — که در طبیعت به رایگان و با کوششی از جنس دیگر در دسترس همگان‌اند.

به رایگان ؟! همین الان هم همه اینها به رایگان در دسترس همگان هستند مشروط بر اینکه بروند خودشان بچینند! بکارند! بکنند و بخورند!!! و البته ریسک آسیب دیدن رو هم باید به جان بخرند.
در قبال پرداخت مالیات هم فرد خدمات دریافت میکنه! شما در جنگل هم زندگی کنید به دور از تمدن و تکنولوژی دست کم در قبیله خودتان زندگی خواهید کرد (زندگی فردی با فرگشت انسان سازگار نیست و نشدنیست) پس در آنجا باید به رئیس قبیله باج بدهید در قبالش هم هیچ چیزی به جز باقی ماندن در گله به دست نمیاورید!!! اگر هم ضعیف باشید همیشه تو سری میخورید.
همچنین در آنجا همیشه تحت کنترل نر آلفا خواهید بود!!!!
دلیل اینکه این همه شما در استدلالهاتون اشتباه دارید اینکه درک درستی از زنگی تنهایی در جنگل و طبیعت ندارید و به عبارتی فانتزی و تخیل بسیار قوی ولی خامی دارید.
چندی پیش در نپال زلزله آمد!!!

[ATTACH=CONFIG]4702[/ATTACH]

اینجا وسط کوه است!!! یعنی تا خرخره در دل طبیعت! تنها نماد تکنولوژی همان ماشینیست که زیر طبیعت له شده!!!! در صورتی که آنهایی که سازه های استوار توسط همین تکنولوژی زندگی میکردند/میکنند شانس بیشتری برای بقا در برابر همین آوار و بهمن و ... داشته/دارند.
به طور مثال در همین تصویر در یک نتیجه گیری و استدلال فرضی ولی ساده قطعن سرنشینان ماشین شانس بیشتری داشته اند نسبت به یک رهگذر پیاده!!!!


Mehrbod نوشته: آزادی در شستشوی مغزی نرفتن از سوی رسانه‌ها و ابررسانه‌ها, آزادی برای
وادار نشدن به آموزش و پرورش اجباری و سربازی اجباری و کار اجباری و مالیات اجباری.

خوب شما همین الان هم آزادید که دانش را ول کنید!!! تحصیل و آموختن را ول کنید و بیسواد و نادان بشوید و سپری عمر کنید!!! مگر اینکه مثل مزدک معتقد باشید مرگ خوب است ولی برای همسایه!!!!! که همینها را در سیستم کاپیتالیستی بد و اخی میدانست و در سیستم کمونیستی خوب و لازم!!!


Mehrbod نوشته: آزادی در کشته نشدن از سوی بیماری‌ها دست‌ساز, در خوانده نشدن
اندیشه‌ها بدست ابزارهای مغزخوان, در کشته نشدن در جنگ اتمی از سوی
مردمان ناشناس, آزادی در نگرفتن سرطان و هزاران هزار بیماری‌های امروزین که برآمده‌یِ تمدن میباشند.

و البته آزادی در کشته شدن به خاطر یک سرما خوردگی ساده! آزادی در دریده شدن توسط حیوانات وحشی (همان طور که پیشتر گفته شد انسان به دور از تمدن و تکنولوژی یک شکار بسیار آسان است)!!!
مابقی هم که تخیل و توهم محض هستند!!! هرگاه یک جنگ اتمی سر گرفت آن موقع نگران کشته شدن در جنگ اتمی باشید!!! البته شخصن ترجیح میدهم یک لحظه در یک انفجار اتمی پودر بشوم بروم هوا تا اینکه خرخره ام توسط یک درنده پاره شود و زجر کش شوم!!!!!
همچنین پاسخ شما در مورد این ادعای پوچ در مورد بیماری داده شده!!!! بدون تکنولوژی شاید سرطانی نباشد (فقط و فقط شاید چون هیچ آماری در دسترس نیست که قبل از تکنولوژی سرطانی هم نبوده) ولی قطعن به خاطر یک زخم سطحی ساده کزاز میگیرید میمیرید!!! به خاطر یک آلودگی ساده دچار انگل میشوید میمیرید!!! یک نیش پشه میتواند شما را بکشد!!! و قطعن و بدون شک شانس زندگی بیشتر از 20 سال را نخواهید داشت!!! پس این آزادی ارزانی خودتان. جنگل و بیابان و قطب شمال و جنوب و مناطق بکر و دست نخورده زیادی هنوز در جای جای این کره خاکی وجود دارد که میتوانید بروید در آنجا زندگی کنید و آزاد باشید!!!! من نمیدانم چرا هنوز نرفته اید!!!!!!

چه طور سخنان شخصی که خود بدانها باور ندارد و ارزشی برایشان قایل نیست و فقط و فقط تکرارشان میکند و حتا جرات لازم برای امتحان کردنشان را ندارد دسته بندی و ارزش گذاری میشوند ؟! پاسخ این سوال رو خودتان بدهید.

Mehrbod نوشته: این تواناهایی را کودکان در طبیعت هم دارند. برای نمونه کودک امروزین میتواند با ipad خوب کار کند, کودک دیروزین
هم میتوانسته در طبیعت با دست ماهی شکار کند; هوش یک پارامتر بسیار وابسته به ژنتیک میباشد و آن اندازه پایین و بالا نمیشود.

شکار ماهی با دست را خرس هم میتواند انجام دهد که مشخصن برتری هوشی برای خرس نمیاورد!!! به عبارت ساده تر شکار ماهی با دست کجا! کار کردن با Ipad کجا!!!
حالا آیا اگر به خرس Ipad بدهیم میتواند با آن کار کند ؟!


Mehrbod نوشته: در کنار اینها این کارهایی که شما "هوشمندانه" یافته‌اید نیز در نهایت مایه‌یِ نابودی و تباهی آدمی میباشند.
برای نمونه "هوشی" که در ساخت جنگ‌افزارهای ژنتیکی یا در ساخت ابزارهای
خواندن و کنترل مغز و گرفتن آزادی آزدمی هزینه میشود, بروشنی نبود این "هوش" بهتر است.

پیشتر بارها و بارها گفته شده که اینها تمامن ادعاهای بی پایه و اساس هستند که از 100 سال پیش تا کنون زده شده اند و قرار بود در سال 2000 نسل بشر را ور بیندازند! ولی نه تنها اینچنین نشد جمعیت بیشتر هم شد! امید به زندگی بیشتر هم شد! متوسط عمر هر انسان بالاتر هم رفت و خلاصه همه چیز برعکس این ادعا شد!!

همچین آنچه بالاتر گفتم!!! جنگل، قطب، صحرا، کویر، دریا!!! همگی هستند و خیلیهایشان هنوز بکر و دست نخورده مانده اند.


فایل‌های پیوست
.jpg la-fg-quake-jolts-nepal-pictures-20150425-036.jpg اندازه 30.66 KB  تعداد دانلود: 57

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

Mehrbod نوشته: پزشکی اینجا بد نیست, سخن بدی ِ تمدن است. روشنه اکثریت پرشماری از بیماری‌ها
که امروزه دارید در زندگی پیشاتمدن یافت نمیشوند. برای نمونه تمدن نخست چاقی و بیماری‌ها عروق را
می‌آفریند, سپس پزشکی مدرن به "درمان" همان میپپردازد و این در جایگاه "دست‌آورد‌هایِ شگرف دانش پزشکی" شناسانده میشود.
سخن پیشین هم روشن بود و با بررسی‌هایِ آماری در زندگی‌هایِ تیره‌ای و به دور از تمدن (که امروز کمابیش دیگر یافت نمیشوند و این پژوهش‌ها به چند دهه/سده پیش بازمیگردند) نیز بخوبی روشن* شده که این سخن‌هایِ بیمناک از
سختی‌هایِ زندگی طبیعی و بیماری‌هایِ فراوان و عمر‌های کوتاه تنها پروپاگاندا بوده‌اند, چراکه بدرستی
بمانند بیشتر جانوران که یک بازه‌یِ زمانی روشن دارند و کمابیش همان اندازه هم عمر میکنند, برای نمونه
در همان پستانداران و شیر, و یا خود آدم در جایگاه یک گونه‌یِ جانوری دیگر همگی عمر روشنی دارند و ازینرو آدم نیز
بی نیاز از پزشکی مدرن است که بخواهد برای نمونه قند یا چاقی او که خود ریشه گرفته از زندگی متمدن و شهری میباشند را, درمان کرده باشد.
فرار رو به جلو نکن، وقتی مثال از همه بیماری ها میزنی، نمیتونی فقط اونهایی که دوست داری رو محصول مدرنیته بدونی و اونها که دوست نداری رو "نادیده" بگیری.
بله پزشکی یک سری بیماری ها رو درمان میکنه که به نوعی ناشی از خود مدرنیته هستند، ولی بسیاری از بیماری ها( اکثریت مطلق بیماری ها ) هم هستند که هیچ ارتباطی به مدرنیته ندارند و کاملا "طبیعی" هستند.اینکه این بیماری ها کشته کم میدند و الان بیماری های کشنده چیزهایی مثل چاقی یا مشکلات قلبی عروقی و... هستند به خاطر این هست که اون بیماری های مهلک طبیعی مهار شدند، مگرنه عامل اصلی مرگ انسان ها همون عوامل طبیعی میبودند و نه عوامل انسانی.

نقل قول:
آزادی در نپرداختن مالیات, در تحت کنترل نبودن دولت‌ها و شرکت‌ها و ابرشرکهات, در واداشته نشدن به کار و
بیگاری برای تهیه‌یِ پوشاک و نوشاک و خوراک — که در طبیعت به رایگان و با کوششی از جنس دیگر در دسترس همگان‌اند.
واقعا همونطور که میلاد گفت این ناشی از توهم و نداشتن تصور واقعی از زندگی بدوی هست.
البته که در در نظام بدوی چیزی به اسم پول وجود نداره ولی خود پول چی هست!؟ابزاری برای داد و ستد و برای اینکه پول بتونه محصولی رو بدست بیاره باید برای اون محصول کار شده باشه. حالا اگر پولی نباشه به هر حال باید یکی کار بکنه تا خودش یا دیگران به محصولی و دستاوردی برسند.
پس اگر رایگان رو چیزی بدونیم که هیچ کاری واسش انجام نشده باشه، چنین چیزی وجود نداره.برای حاصل شدن هر چیز حداقل یکی از طرفین رابطه باید "کار" کرده باشه.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

یک نکته برای "سنت دوستان" هم این هست که ببینند حکمرانان سنتی با ابزارهای بدوی و فرهنگ "غیر مدرن" چه کارهایی رو انجام دادند.
مثلا تخمین زده میشه فرمانروای "سنتی"، چنگیز بزرگ(E40a) حدود 40 میلیون نفر رو فقط تو طول حکمرانی خودش کشت! که حدود 11 درصد جمعیت اون زمان بوده! خب اگر این آدم با همین تفکر "سنتی" اسلحه های مدرن رو داشت میشه حدس زد چه اتفاقاتی میافتاد.

+کودک کشی،کشتن غیر نظامیان، نسل کشی و... قدمتی به اندازه تاریخ بشر داره، اون هم در ابعاد گسترده.
تازه امثال چنگیز صرفا آدمهای زیادی رو کشتند، ولی بسیاری از حکومت های کوچکتر هم در وحشی گری دستکمی از اینها نداشتند ولی صرفا قدرت نظامی اجراش رو ابعاد وسیع تر رو نداشتند(که با مشاهده امثال چنگیز میشه فهمید این قدرت نظامی بدون مدرنیته هم بدست میومده)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

نمونه‌ای والا از شرافت، مردانگی، انسانیت، معنویت و به ویژه شهامت در میان ِ انسانهای «سنتی»:
یک زن در کابل با طرح ادعای آتش زدن قرآن،سنگباران شد،به زیر ماشین انداخته شد و نهایتا آتش زده شد | RFI - ناظران
:e108:
مشتی حیوان رذل بر سر یک زن ِ بیگناه و بی‌دفاع هجوم آورده و زیر مشت و لگد او را له کرده و سپس جسد بی‌جان‌اش
را در آتش می‌سوزانند! آیا نباید رید به آن دم و دستگاه و ایده‌ئولوژی‌ای که چنین جانوران وحشی‌ای را می‌پروراند؟!

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

undead_knight نوشته: چنگیز بزرگ() حدود 40 میلیون نفر
بگذارید حدس بزنم؛ این را قرار است مائو روسفید بکند...
به همت دوستان، «تو هم بدی» اشکال بس نوئی در این تاپیک پیدا کرده!:e405:

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

sonixax نوشته: ....

ایبولا به سادگی می‌توانست در نبود دانش پزشکی و ابزارهای تکنولوژیک پیشگیری و درمان
نسل انسان را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد. ایبولا هم فکر نمیکنم ظهورش ارتباط چندانی
با پیشرفت مدنیت داشته باشد!

دوستان در اینجا گاهی چنان در ایده‌های انقلابی و تحلیل‌های نوی خود عمیق می شوند
که جدی جدی، واقعیات ِ دم‌دستی و این اندازه مهم را هم نمی‌بینند!

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

چالش 2: جامعه سنتی ِ عاری از دین

در دنیای باستان و دوره‌های تاریخی مدنیت انسان در اشکال سنتی‌اش،
موارد پرشماری از جوامع ِ وجود دارند که در آنها خبری از یک آئین یا دین
آسمانی یا الهی ِ همه‌گیر وجود ندارد؛ در حالیکه همچنان بسیاری از صفات و
ویژگی‌هایی که دوستان، انها را خواصِ تعالی یک جامعه می‌شمارند
در آن مدنیت‌ها وجود دارند:
Ouroboros نوشته: اگر منظورتان پی‌ریزی جهانی‌ست مبتنی بر نظم، فضایل بزرگ، غنای سنتی، حقیقت، پایبندی اعضا به جمع، حرکت جمع در جهت تعالی الهی، احساس مفید بودن در زندگی شخصی فرد، احساس پیروزی در زندگی جنسی، بازتولید دموگرافیک، آفرینش هنری

یکی از نمونه‌های برجسته در این میان، تمدن چین ِ باستان است.
چین ِ باستان یکی از مدنیت‌هایی بوده که در آن خبری از دین یا خدایان نبوده هرگز و
در خوشبینانه‌ترین حالات، اسطوره‌هایی، باز نه آنچنان قدرتمند چون اسطوره‌های یونان
باستان وجود داشته است، با اینحال یکی از درخشان‌ترین تمدن‌های باستانی بوده.
از طرفی چین به دلیل وسعت عظیم‌اش هرگز تحت ِ حاکمیت ِ همه‌جانبه‌ی امپراطورهای
چینی نبوده. و جالب اینکه:

نقل قول:Chinese religions are family-oriented and do not demand exclusive adherence, allowing the practice or belief of several at the same time.
در واقع تعصب و ایمان در چین هرگز جایی نداشته است! هرگز کسی را برای
بی‌اعتقادی به اصول تائوییسم یا کنفسیوس نکشته‌اند یا مجازات نکرده‌اند.
ضمن اینکه باید گفت که تفکرات ِ فلسفی در چین را هیچ جور نمی‌توان Religion
نامید، چرا که با هیچ‌کدام از ویژگی های یک دین سازمان‌یافته خوانایی ندارند.
همین الان هم چین یکی از ملحد‌ترین کشورهای جهان محسوب می‌شود:

نقل قول:Scholars have noted that in China there is no clear boundary between religions, especially Buddhism, Taoism and local folk religious practice.[SUP][19][/SUP] According to the most recent demographic analyses, an average 30—80% of the population in China, that is hundreds of millions of people, practice some kinds of Chinese folk religions and Taoism, 10—16% are Buddhists, 2—4% are Christians, and 1—2% are Muslims
در واقع تمام تمدن‌های آسیای دور ماهیتی اینچنینی داشته‌اند.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Dariush نوشته: ایبولا به سادگی می‌توانست در نبود دانش پزشکی و ابزارهای تکنولوژیک پیشگیری و درمان
نسل انسان را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد. ایبولا هم فکر نمیکنم ظهورش ارتباط چندانی
با پیشرفت مدنیت داشته باشد!

دوستان در اینجا گاهی چنان در ایده‌های انقلابی و تحلیل‌های نوی خود عمیق می شوند
که جدی جدی، واقعیات ِ دم‌دستی و این اندازه مهم را هم نمی‌بینند!

بیماریهای بسیاری هستند که در کنار تکنولوژی از بین رفته اند و یا به کنترل درآمده اند!! در نبود تکنولوژی اما این بیماریها بوده اند، هستند و خواهند بود ولی صدها میلیون برابر بیشتر از الانشان کشنده تر!!!
یک شکستگی پا یا دست ساده در نبود تکنولوژی میتواند کشنده باشد!! حتا نیش یک حشره یا خزنده!!!
حال اینکه ما بیاییم اکثریت مطلق مردمان جهان را نابود کنیم یا در معرض نابودی قرار بدهیم که یک سری آزادیهای واهی و خیالی و صد البته به درد نخور را بدست بیاوریم چه قدر خواستنیست خود جای بحث دارد!!!
مهربد از نجات پیدا کردن از انفجار بمب اتمی حرف میزند!!! انفجاری که تا کنون تنها دو بار و روی هم رفته جان حدود 400 هزار نفر را گرفته!!! ولی از آن طرف فکر میکنم ایده ای که دارد قربانی نخواهد داشت!!! باید بگویم که این ایده به کشته شدن میلیاردها نفر ختم خواهد شد!!!! پس باز هم شانس کشته شدن به خاطر انفجار بمب اتمی صدها بار کمتر از کشته شدن در جنگل به دور از تمدن، مظاهر تمدن، تکنولوژی و ... هست.
مهربد فکر میکنم تکنولوژی یعنی همین کامپیوتر و ماشین و ساعت و چهارتا روبات و ... که در زندگی روزمره باهاش سر و کار داریم ولی هیچ درکی از این مساله نداره که حتا یک نیزه ی ساده هم از مظاهر تکنولوژی و تمدن هست! منتها تکنولوژی باستانی!!! یعنی در نبود اینها انسان یک موجود کون لخت و بیدفاع به معنای واقعیست!! انسانی که کودکش حتا تا 10 سالگی هم توان دفاع از خود و فرار از دست جانوران درنده و ... را ندارد!!! حال اینکه یک توله شیر قبل از یک سالگی توان شکار کردن پیدا میکند!!!!!
شنیدن این مدل حرفها از کسی که از ساز و کار فرگشت اطلاع دارد و میداند انسان موجودی اجتماعیست و به دور از اجتماعات انسانی که خواه نا خواه منجر به ایجاد تمدن و تکنولوژی و ... میشود یک دقیقه هم دست خالی در طبیعت دوام نمیاورد!!! بسیار عجیب است !
مدرنیته و تکنولوژی تقریبن تمامن سود و خوبی بوده و آن بخش بسیار کوچکی هم که نبوده با پیشرفت تکنولوژی همه روزه در حال بهبود پیدا کردن است تا هرچه بیشتر زیانش به صفر نزدیکتر شود!!! برای مثال مقایسه کنید میزان آلایندگی خودروهای 100 سال پیش را با خودروهای الکترونیکی امروز که حتا میشود انرژی مورد نیازشان را 100% از راه های تمیز تامین کرد!!! مقایسه کنید میزان آلایندگی کارخانه های ذوب آهن گذشته را با کارخانه های ذوب آهن بسیار پیشرفته و مدرن امروزی که حتا یک گرم سوخت فسیلی درشان برای ذوب فلزات استفاده نمیشود!
مقایسه کنید آلایندگی نیروگاه های اتمی دیروز و بعضن امروز را با نیروگاه های خورشیدی، بادی، دریایی، مغناطیسی و ... را که همه روزه دارند جای نیروگاه های فسیلی و اتمی را میگیرند!!!

ما بقی سخنان از کنترل مغزی و جنگ اتمی و تسلط روبات بر انسان و ... هم به درد همان سینمای هالیوودی میخورد و بس! و به فرض هم اگر بخواهیم جدی بگیریم این ادعاها را طرف دیگر همین داستانهای تخیلی تسخیر سیارات دیگر، تکامل ژن انسان، ساخت Cyborg و ابر انسان و خلاصه رسیدن به مقام خداییست!!!! و جالبتر اینکه طرف دوم بیشتر به واقعیت نزدیک است تا طرف اول که فقط سعی کرده پلیدی و بدی را به تصویر بکشد!!!

این همه تلاطم فکری که مهربد درش گیر کرده و مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد به نظر من نتیجه ی مطالعات و اطلاعات زیاد ولی ناقصِ مهربد در زمینه های مختلف است - ترکیب اینها در کنار هم خواه نا خواه منجر به پدید آمدن چنین طرز فکری میشود طوری که باعث میشود بدیهیات را نادیده بگیرد و بگوید مثلن در دل جنگل یا کوه به دور از تکنولوژی زلزله چه خطری میتواند داشته باشد!!!! وقتی کار به اینجا بکشد که بدیهی ترین خطراتی که زلزله دارد را هم نتیجه تکنولوژی ببینی و اصلن درک نکنی که زلزله به دور از تکنولوژی کشنده تر است تنها نشان از این دارد که به قدری غرق در افکارِ منفی و غیر واقعی شده ای که توانایی دیدن بدیهی ترین حقایق را هم نداری!

دقت کنید این تنها درد مهربد نیست! حتا برخی منتقدین و مخالفین دولتها، تفکرها و سیاستهای مختلف هم دچار چنین مشکلی هستند!! به طور مثال :

1 - برخی مخالفین جمهوری اسلامی حتا اگر در ایران کسی به خاطر کهولت سن هم بمیرد را به گردن جمهوری اسلامی میندازند!
2 - اکثر مخالفین سرمایه داری عزیز هر مشکلی در دنیا هست حتا اگر خودشان درستش کرده باشند را متوجه سرمایه داری عزیز میدانند! مثلن کمونیستها حتا گند هایی که خودشان زده اند را هم متوجه سرمایه داری عزیز میدانند E330E05a
3 - مخالفین اسلام همه پلیدی ها را در یک جامعه اسلامی متوجه اسلام میدانند! حتا اگر آن کار زشت و نا پسند کوچکترین ربطی به تعلیمات اسلامی نداشته باشد!!!

در اینجا هم مهربد هر بدی و پلیدی را متوجه تکنولوژی میداند حتا اگر آن به صورت طبیعی وجود داشته باشد و اصلن ربطی به تکنولوژی ننه مرده نداشته باشد!! مثلن اگر بخواهیم از میان حرفهای خودش استخراج کنیم زلزله کشنده است چون ما در دل تمدن زندگی میکنیم!!! اگر وسط جنگل بودیم یا کنار ساحل یا وسط کوه بدور از هر گونه تمدن و مدرنیت و انسانیت هیچ خطری متوجه ما نمیبود!!!!!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

Dariush نوشته: ایبولا به سادگی می‌توانست در نبود دانش پزشکی و ابزارهای تکنولوژیک پیشگیری و درمان
نسل انسان را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد. ایبولا هم فکر نمیکنم ظهورش ارتباط چندانی
با پیشرفت مدنیت داشته باشد!

دوستان در اینجا گاهی چنان در ایده‌های انقلابی و تحلیل‌های نوی خود عمیق می شوند
که جدی جدی، واقعیات ِ دم‌دستی و این اندازه مهم را هم نمی‌بینند!

با تکرار یک استدلال درستی آن ثابت نمیشود. ابولا, یا هر گونه بیماری واگیردار دیگری
تنها یک "احتمال" برای نابودی آدمی دربر دارد و آن احتمال نیز تنها زمانیک خود تمدن در کار باشد,
تمدن به معنی "اجتماع" و "نبود ِ پراکندگی" است که میتواند بیمناک به شمار میرود; در جاییکه
تیره‌های نخستینی برای نمونه دور از همدیگر زندگی میکنند, ابولا یا ایدز هیچکدام شانسی برای نابودی بشر ندارند.

پس همچنان, در رویارویی با دو گزینه, یکی نابودی نزدیک به ١٠٠% از راه خود تمدن
و تکنولوژی, و دیگری نابودی کمتر از شاید 0.001% از سوی طبیعت, گزینه‌یِ دوم خواستنی‌تر است.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان