11-28-2012, 05:39 PM
Sotude نوشته: دوست گرامی، مهربد، "ملاک" دستور زبان پارسی کنونی است نه دستور زبان 8 سده پیش!! این درست است که بدون بهره گیری از "می" هم می توان رمان کنونه را به کار برد والی در این زمانه دیگر چه کسی می گوید: گویم یا خورم یا ... تنها در چامه و چکامه (به نگر من) می توان چنین چیزی را دید نه در زبان نوشتار و یا هتا گفتار! شرمنده ام، ولی به نگر من شما اندکی از درستی (حقیقت) درو شده اید و دارید پرهان تراشی (برهان تراشی، سفسته، sophistry) می کنید! چرا دستور زبان را می دگرید(تغییر می دهید)؟!
آفرین، من هم نگفتم در زبان امروز "گویم" همتراز "میگویم" بکار میرود.
ولی اگر شما میخواهید زبان را بهتر کنید، چرا جای زمان گذشته و کنون را جابهجا کنید، زمانیکه میتوان "می" را انداخت؟
آنهم هنگامیکه،
1- در ساختار استاندارد زبان پارسی و نوشتارهای کهن بی "می-" کارواژه به کار رفته؟
2- در برآیند پایانی واژه کوتاهتر میشود؟
2- در برآیند پایانی واژه کوتاهتر میشود؟
برای همین میگویم که اندیشه شما آنجا خوبه، ولی رویکردهایی که پیشنهاد میدهید ناسنجیده و ناکارآمد هستند.
Sotude نوشته: راستش خود من هم گرانسنگی (اهمیت) کوتاهی وات ها (یا نویسه ها -- >حرف ها letters) را درمی یابم و به سختی هوادار آن هستم ولی تا جایی که به زیبایی واژگان و چم آن "لطمه" ای نخورد! همانگونه که گفتم، "ملاک" دستور زبان کنونی زبان پارسی ست نه دستور زبان زمان "لسان الغیب!!" یا "سعدی شیرین سخن"! حال شما باز هم بگویید می توان این "می" را به کار نبرد یا آن "بـ" را به کار نبرد!!
ملاک در رویکردیابی (approaching) است. رویکرد شما در جابهجایی زمان گذشته و کنون نافرنودین است، هنگامیکه با انداختن "می" میتوان به همان برآیند و بهترِِ آن رسید.
در پویهی پرمانیک be امروز هم گهگاهی میافتد:
Bardâštan —> Bardâr
[Be]bardâr
شما میتوانید بگویید "بِبردار" یا بگویید "بردار"، پس سیستم همچنان آنجاست و میتوان، اگر براستی نیاز بود آنرا باززیواند (revive).
Sotude نوشته: در این زمینه با شما همراستا نیستم!
شما هم که انگلندی می دانید، باید بهتر از من بدانید که بیشترین زمانی که در انگلندی به کار گرفته می شود، زمان کنونه است (که گاه به جای آینده هم به کار می رود با افزودن بَرواژه(قید؟! adverb) آینده) و همچنین زمان کنونه ی دنباله دار(استمرارای) (که همچنین به جای آینده هم به فراوانی از آن بهره گرفته می شود). زمان گذشته ی ساده (که از آن گاه به جای گذشته ی دور و هتا گذشته ی "نقلی" هم (در امریکن انگلیش) بهره گرفته می شود) و زمان آینده (be going to و will) در رده ی پسین است. در واپسین رده هم زمان گذشته ی دور می باشد.
در زبان دیچلندی (آلمانی) هم که همسانی بسیاری با زبان پارسی دارد (چه از نگر "صرف" فعل و چه از نگر دستور زبان)، از زمان کنونه ی ساده، هم برای زمان کنونه و هم برای زمان آینده بهره گرفته می شود (همانند پارسی). زمان گذشته ی ساده در رده ی پسین است و زمان آینده در رده ی واپسین!
من آشنایی با دستور زبان پارسی ندارم آنچنان، ولی به شما نشان دادم که در یک سخن ساده، ما با Präteritum (گفته) و پویه پرمانیک (بگو) و .. بیشتر از "میگویم" در پارسی سر و کار داریم.
پس شیوهی کنونی (= می+بُن کنون) در فرجام پایانی و روی هم رفته به کوتاهی بیشتر میرسد، بر پاد سخن شما که میخواستید جای گذشته و کنون را بدگرانید تا زبان را بکوتاهید!
اگر همچنان میگویید اینجور نیست، یک نوشتار کمابیش دراز را بشیوهای که میگویید "کوتاهیده" و بیاورید تا بِبررسیم. هر آینه، میدانید که این تنها برای
سرگرمی و یادگیری کارایی خواهد داشت، اگرنه که زمانه «کنون» و «گذشته» تا چند هزار سال دیگر [شوربختانه] جابهجا نمیشوند، هتا اگر هوده (حق) با شما بود.
Sotude نوشته: من که "ادعا" ی اندیشمندی و زبان شناس بودن نکردم!! من کارشناس الکترونیک هستم و چند سال اسا که کشش بسیاری به دانش های هومانیک (انسانی) یابیده ام. به گفته ی شما هم همین جوری کشککی! نیامده ام که نگره و پنداره بدهم! این نگره ها (هرچند ناسُره و نادرست!!) دستاورد 2 سال پژوهش در زبان پارسی و همسنجی (مقایسه) پارسی با دیگر زبان های هندواروپایی (مانند فرانسه، آلمانی، انگلندی و روسی) و هتا زبان های نا هندواروپایی(مانند ژاپنی، باسک و...)است.
من که در این "مملکت" کاره ای نیستم که بخواهم زبان را دگرگون و بازدیس کنم!! من تنها یه دوستدار و هوادار زبانشناسی و زبان پارسی هستم. هرگاه شدم رییس جمهور، آن گاه شما بگویید این نگره های کشکککککککی خور را به زبان پارسی "تحمیل" مکن!! ;)
من که پذیرای پیشنهادهای واگشتیک (انقلابی) هستم، ولی این شیوهی شما که تنها
یک نمارهای کرده و چند تا لغزش میگیرید، بی آنکه کوچکترین سند و واکافت و دادهای بیاورید پذیرفتنی نیست.
پیشنهادهای شما هم که بزنم به تخته یکی از یکی واگشتیکترند و چنانکه میگویند، داوهای گزاف نیاز به اثباتهای گزاف دارند: extraordinary claims require extraordinary proof
.Unexpected places give you unexpected returns