01-25-2013, 03:23 AM
من یک پست نسبتا طولانی دربارهی شرایط پس از انقلاب آنارشیستی در اینجا داشتم که اکنون آنرا نمییابم، در آن پست به کموبیش تمام پرسشهای مطروحه در پیک اول ِ این جستار پرداخته بودم. علیالحساب اینرا داشته باشید:
Ouroboros نوشته: جهان امروز خوشبختانه به سمت ِ بدبینی نسبت به دولتها پیش میرود، و کمونیستها به درستی امثال مرا ارتجاعی و خردهبورژوا مینامند، زیرا اگر روز انتخاب فرا برسد، من بطور قطع سلطهی بازار را بر سلطه ی دولت ترجیح خواهم داد(آنهم «دولت انقلابی»!). این توقعیست بیجا و وقیحانه که پس از گولاک صحبت از «زوال دولت در مرحلهی کمونیسم» بکنید و توقع داشته باشید کسی شما را جدی بگیرد یا باقی ِ مقالهتان را بخواند، دولتها همه، و دولتهای ایدئولوژیک از دم شریر هستند. در پاسخ به این کمونیستها اغلب پوزخند میزنند که «تمام دولتها ایدئولوژیک هستند»، و این هرچند درست، میان دولتی که ایدئولوژی رسمی دارد با دولتی که هدف محوری ِ آن حفظ شرایط موجود است بسیار تفاوت است، اولی میخواهد همه را از دم بتراشد تا به قالب ِ ایدئولوژی ِ او بخورند، دومی فقط تلاش میکند از تغییر پیشگیری بکند.
وانگهی امروز آنچه اهمیت بیشتری از دشواریهای تئوریک دارد، حفظ و گسترش هرچه شدیدتر و بیرحمانهتر ِ تفاوتهای فکری در جامعه است. با گسترش روشنگری در جامعه، یعنی بلوغ فردی، و نه «آگاهی طبقاتی» و مهملاتی آن چنانی، فاشیستها از هر گروه و جناح سیاسی آرامآرام ناپدید خواهند شد. و دموکراتیزه، سکولاریزه و لیبرالیزه شدن ِ جهان دست ِ آخر به سود ِ ما سوسیالیستهای آزادیطلب است، چراکه آنچه ما طلب میکنیم، چیزی بجز پیشبردن آرمانهای لیبرال، دموکراتیک و سکولار یک مرحله پیشتر از سیاست، و وارد کردن ِ آن به جامعه و اقتصاد نیست.
زنده باد زندگی!