نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پراکنده‌نویسی
#11

برای توصیف روح‌زمان و احوال حاکم در این قرن، مورخان احتمالاً عنوان «عصر ملال» را انتخاب خواهند کرد. بطور منحربفردی جالب است چراکه هرگز در پهنه‌ی تاریخ بشر چنین کیفیت و کمیت عظیمی از هوش، خلاقیت، ثروت و زمان هزینه‌ی تولید محصولات مربوط به سرگرمی نشده، با اینحال انسان هرگز در این مقیاس و شدت بی‌حوصله، بی‌انگیزه و ملول نبوده.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#12

بشر مدرن ده‌ها میلیون دلار بودجه لازم دارد برای ساعتی بیرون رفتن از ملال جنون‌آمیز زندگی آزاد ِ صلح‌آلود ِبرابری‌زده!

زنده باد زندگی!
پاسخ
#13

بازتولید تصنعی احساس شگفتی در جهان «اسطوره زدایی» شده، با ماهی یک بلاک‌باستر!

زنده باد زندگی!
پاسخ
#14

چیزی به معنای تحت‌الفظی کلمه «دوزخی» در تذلذ جنسی هست که والامنش ولو درپی «لذایذ والاتر» آنرا وانهاده، باز احساس از دست دادن ابژه‌ای گران‌بها لحظه‌ای او را رها نمی‌کند. تخطئه‌ی اغلب افراطی که هدانیست با آن مواجه می‌شود همیشه آلوده است به حسد و حسرتی برآمده از همین احساس خلائی که با رها کردن یا دستکم بی‌اعتنایی ضمنی به «لذایذ پست‌تر» در جستجوی «لذایذ والاتر» پدید می‌آید.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#15

«لذایذ اصیل» و «لذت غایی» و «لذت حقیقی» و … اسماء رمز هستند برای والامنشی.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#16

والامنش و پرهیزگار دو جانور متفاوت هستند، اولی به نوعی انحراف‌آلوده و بیمار پیرو لذت‌پرستی‌ست اما میان انواع مختلف آن تفاوتی وجودشناختی قائل می‌شود و آنها را سلسله‌مراتبی و طبقه‌بندی شده می‌داند که یکی پست و گذری و چنین‌چنان است و دیگری والا و ماندگار و چنین‌چنان. پرهیزگار منکر لذت به عنوان هدف غایی‌ست و رودربایستی و میان‌مایگی را کنار گذاشته و همچون مردی اصیل راهی یک‌طرفه را برگزیده: رستگاری از طریقت پرهیز، به زبانی مبتذل، تزکیه‌ی نفس از طریق ریاضت.

اولی ریاکار ِ بی‌چیزی‌ست که توان برآوردن لذایذ نقد را ندارد و با لذایذ نسیه درپی خودفریبی جهت فراموش کردن جایگاه نازل خود در جهان است. درپی مواجهه با او در جهان واقعی، اوهامش را با تذکر اینکه لذت نه مفهومی فلسفی که محصول ترشحات هورمنی قابل اندازه‌گیری‌ست و لذتی که از خواندن یک کتاب خوب و بوسیدن لبان دختری زیبا می‌برید دقیقا یک چیز هستند خاکستر بکنید و با یادآوری جایگاه نازلی که در جامعه دارد او را ترول بکنید!

دومی اما، مردی‌ست به غایت حد متصور نایاب و از جنسی مرغوب که دیگر در این نوفروشی مبتذل ِ فاسد ِ فرومایه پیدا نمی‌شود، در مواجهه با وی بلادرنگ جایگاه حقیر خود را در پیشگاه او باز بشناسید، در برابر عظمت روح اصیل او سری به نشانه‌ی احترام فرو بیاورید و پای میز استادی او به شاگردی بنشینید و درس بزرگ‌منشی بگیرید!

زنده باد زندگی!
پاسخ
#17

خدایان مرده و زنده را سپاس که در نظر حقیر ِ مرد میانه‌حال مدرن «پرهیزگاری» از ارزش ساقط شده و کسی دیگر برای گدایی اعتبار اجتماعی به آن تظاهر نمی‌کند.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#18

«لذت والا»، یا لذتی که زاهد ِ ملبس به حجاب لذت‌پرستی(«هدانیسم یوتالیتاریانیست») مدعی‌ست از انجام امر والا می‌برد، لذتی که کیفیات آن از لذایذ پست و دم‌دستی ما فرومایگان بسیار ماندگارتر و ژرف‌تر است روش اوست برای پوشاندن کلاه شرعی بر سر امر مبتذل! طبع ظریف او تاب روبرو شدن با عینیت عریان و بی‌واسطه را ندارد و از تماشای آن دلش بهم می‌پیچد، همزمان جایی در عمق وجود خود نیز می‌داند که این‌ها همه رتوریک است و اگر به راستی خدایی نیست و اگر به راستی مرگ پایان کار ماست، میان پای زنان و زیر جام شراب و وسط مجلس بزم تنها جای معقول برای ماندن است، پس والامنشی خود را لذت‌پرستی جا می‌زند تا به آن احساس «خلاء» که گفته شد غلبه بکند.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#19

اینکه در صورت بازندگان والامنش با بیزاری و پوزخند بگوییم چیزی فراتر از لذت در این جهان وجود ندارد و به خود پیچیدن او را با میزان مشخصی از رضایت خاطر به نظاره بنشینیم، متفاوت است از قرار گرفتن (ذهنی یا عینی) در محضر امثال کلب. اگر او انسان است، پس ما چه هستیم؟

زنده باد زندگی!
پاسخ
#20

«قدیس» نامیدن امثال کُلب راهی‌ست برای ما «انسانهای زمینی» تا فرومایگی خود را توجیه بکنیم. «ما هرگز نمی‌توانیم به نیکی او باشیم، او یک قدیس است!».

زنده باد زندگی!
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان