04-05-2013, 11:21 PM
لختی بدرنگ که ما روزی با یکدیگر همنشین خواهیم شد اینجا چه کلمه ی دیگری میتوان جایگزین "بدرنگ " کرد؟ + و نظرتون رو در مورد موضوع اخیر مطرح شده ؟؟
mosafer نوشته: لختی بدرنگ که ما روزی با یکدیگر همنشین خواهیم شد اینجا چه کلمه ی دیگری میتوان جایگزین "بدرنگ " کرد؟ + و نظرتون رو در مورد موضوع اخیر مطرح شده ؟؟
Nâxodâ نوشته: «لختی بدرنگ» دربرابر «لختی درنگ کن» به گوش من بس خوشآواتر میاید که کوتاهی اش هم در آن بی پیوند نیست, هر آینه در دستور زبان پارسی میدانیم که be بیشتر کارکرد "تاکید" یا همان stress دارد و میتوان در گزارهیِ دستوری آنرا بسادگی انداخت:من تا حالا نشنیدم بدِرَنـْگـ رو ،شاید هم توجهی نکردم وقتی شما میگید خوبه حتما خوب هسترو = برو گو = بگو ..پس:لـَـختـی دِرَنـْگـ.نیز میتوان آورد و هم be هم kon را با هم انداخت (:
mosafer نوشته: من تا حالا نشنیدم بدِرَنـْگـ رو ،شاید هم توجهی نکردم وقتی شما میگید خوبه حتما خوب هست
Nâxodâ نوشته: بگوش من "لـختی دِرنـگْ " بهتر از هر دو ئه. be باید جایی به کار برود/رود که بخواهیم اندکی "تاکیدِ" افزوده کنیم/بکنیم. درنگیدن هم یک کارواژهیِ[sup][aname="rpa3975f312cb404a94b8ef391ef621361e"][[/aname][anchor="pa3975f312cb404a94b8ef391ef621361e"]1][/anchor][/sup] کهنه: درنگیدن | لغت نامه دهخدا این "کردن/نمون/گشتن" و .. گزارهها را بیخود دراز و بدریخت میکنند. به دید من باید تنها به گاه نیاز یا برای رساندن چم[sup][aname="rpa38397a76b2044db59c75c305a6794968"][[/aname][anchor="pa38397a76b2044db59c75c305a6794968"]2][/anchor][/sup] ویژهای کاربرد اشان. در ادبسار[sup][aname="rpa8ad444da7d0f470c8b5c03a657e7347a"][[/aname][anchor="pa8ad444da7d0f470c8b5c03a657e7347a"]3][/anchor][/sup] پارسی نیز بنگرید یا هتا[sup][aname="rpa01c4abc5089948e4b71ffd624b1d46e3"][[/aname][anchor="pa01c4abc5089948e4b71ffd624b1d46e3"]4][/anchor][/sup] نوشتههایِ نیاکان امان را بخوانید از هر چیزی کارواژهیِ 'خودسر' میساختهاند و هتا یک دوستی میگفت که از "پل" هم کارواژهیِ "پُلیدن" داشتهایم که معنی "از پل گذشتن" میدهد! ---- [aname="pa3975f312cb404a94b8ef391ef621361e"]1[/aname]. [anchor=rpa3975f312cb404a94b8ef391ef621361e]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل verb [aname="pa38397a76b2044db59c75c305a6794968"]2[/aname]. [anchor=rpa38397a76b2044db59c75c305a6794968]^[/anchor] Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning [aname="pa8ad444da7d0f470c8b5c03a657e7347a"]3[/aname]. [anchor=rpa8ad444da7d0f470c8b5c03a657e7347a]^[/anchor] adab+sâr{pasvand}::Adabsâr || ادبسار: ادبیات Ϣiki-En literature [aname="pa01c4abc5089948e4b71ffd624b1d46e3"]4[/aname]. [anchor=rpa01c4abc5089948e4b71ffd624b1d46e3]^[/anchor] Hattâ || هتا: حتی; این واژه پارسیکه و نیازی به نوشتن آن بریخت حتی نیست; ساییدهیِ هاتا (اوستا) Ϣiki-En evenکمی پیچیدست ولی چون گاهی در برخی متون تاکید را میخواهیم نشان دهیم بی شک بهتر است بگونه ای حق مطلب را ادا کنیم و در این قسمت اگر بخواهیم پارسی شود بهتر هست ظاهرا "بدرنگ " را انتخاب کنیم چون بهترین گزینست. + "تکرار نمیشوند روزهائی که از آن هراس داری آسوده باش ! اینجا هیچ گاه حرفی از دلخوشی نخواهد بود آرام و بیخیال،غمهایت را چون لقمه ای فرو بر .... همه چیز آرام است تنها چیزی که ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ، منزل گزیدند"
mosafer نوشته: تکرار نمیشوند روزهائی که از آن هراس داری آسوده باش !
اینجا هیچ گاه حرفی از دلخوشی نخواهد بود آرام و بیخیال،غمهایت را چون لقمه ای فروبر ....
همه چیز آرام است تنها چیزی که ویرانت میکند نگاه سرد مردمانیست که بر هیچ، منزل گزیدند
mosafer نوشته: سپاس بخاطر وقتی که میگذارید و راهنماییتون من اصلا نشنیدم واژه ی "اوبار" رو و حقیقتش نمیتونستم معنیش رو ربط بدم به بلعیدن از اون کلماتی هست که معناش در خودش نهفته نیست و ایضا گراس. همچنین ولی این خیلی بهتر هست از " نَواله" این یکجوری بود + (بجای ایضا /همچنین. چه واژه ای پارسی تر ست؟)