02-16-2014, 05:13 PM
به جهنم :-)
فرودگاه ها بوسه های بیشتری از سالن عروسی به خود دیده اند و
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
دیوارهای بیمارستان بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!
viviyan نوشته: اوووف، خیالم راحت شد سکسیت از خودتونهحیف که امینت دست و پای مارو بسته.
یه نفر نوشته: به جهنم :-)
kourosh_bikhoda نوشته: حیف که امینت دست و پای مارو بسته.من معمولا میگم انداختن قلاده و آوردن شلاق فراموش نشه :)))
ناخن فراموش نشه.
(شوالیه)
undead_knight نوشته: داریوش چیه ،چیزی شده،چرا ساکتی؟!:)))عصر بخیر.
Dariush نوشته: عصر بخیر.من همچنان خودمو زدم به کوچه علی چپ بلکه این زندگی کارشو بکنه و بره،ولی معلوم نیست چی مصرف میکنه که روی ویاگرا رو هم کم کرده:)))
راستش تا الان سه بار خواستم پست امیر را پاسخ دهم، از سردرد و بیحوصلگی فراوان ، دست از اینکار کشیدهام. راستش را بخواهی، همین چند دقیقه پیش میخواستم پستی بگذارم همینجا که احتمالا تا چند ماهی به درونِ غار خواهم خزید و اگرچه مرتب لاگین خواهم کرد اما بسیار کم خواهم نوشت، که حوصلهی آن را هم نکردم.
چه خبرها؟ چه میکنی؟
undead_knight نوشته: من همچنان خودمو زدم به کوچه علی چپ بلکه این زندگی کارشو بکنه و بره،ولی معلوم نیست چی مصرف میکنه که روی ویاگرا رو هم کم کرده:))) من هم پریودم عود کرده به بیشتر جاهایی که عضوم،مثل اینجا، فقط سر میزنم و گه گاهی یه چیز کوتاه میپرونم :) حالا لازم نیست چیز خاصی بنویسی،هرزچندگاهی مثل الان یه سیگنال مبنی بر زنده بودنت بفرست:))سعی کن لذت ببری;) لامصب این که میگویی پریود نیست که برادر، این resident است :)) سیگنال که خواهم فرستاد، ولی اگر من ننویسم، تو ننویسی، امیر و مهربد هم که نیستند، آلیس و مزدک هم کم و بیش خاموشی گزیدهاند، خب اینجا عملا تبدیل به خاموشخانه خواهیم کرد که! من یک ترجمهی نیمهکاره برای سایت دارم که حداقل سعی میکنم آن را آماده کنم. راستی این که گفتی چقدر برایم آشناست : چیه؟ چرا ساکتی؟ چیزی شده؟
Dariush نوشته: سعی کن لذت ببری;) لامصب این که میگویی پریود نیست که برادر، این resident است :)) سیگنال که خواهم فرستاد، ولی اگر من ننویسم، تو ننویسی، امیر و مهربد هم که نیستند، آلیس و مزدک هم کم و بیش خاموشی گزیدهاند، خب اینجا عملا تبدیل به خاموشخانه خواهیم کرد که! من یک ترجمهی نیمهکاره برای سایت دارم که حداقل سعی میکنم آن را آماده کنم. راستی این که گفتی چقدر برایم آشناست : چیه؟ چرا ساکتی؟ چیزی شده؟لذتو که میبرم ولی ادم از لذت عادی هم خسته میشه چه برسه به این:)))دیگه هر کوفتی هست همچنان مغز منو ول نمیکنه:))