نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

یه نفر نوشته: اصلا آلیس خودش میدونه چی میگم. نه؟

بلی بلی! :))
اصلا ترول یکی از ابزار مباحثه و فنّ سخنوری‌ست که برخی آگاهانه در هر گفت‌وگویی روش «ترولینگ» را اتخاذ می‌کنند.

کافر_مقدس نوشته: چه دشواری داره ایبوک؟!

هیچ عیبی ندارد, ولی کتاب خوشی‌آورتر از ای‌بوک و تبلت و ... است.
من از کودکی دوست داشتم با این پوزیشن کتاب بخوانم! :))

[ATTACH=CONFIG]3125[/ATTACH]
چرا کتاب‌های ممنوعه هم در برخی کتاب‌‌فروشی‌های انقلاب یافت می‌شود! چون زیرزمینی
چاپ می‌کنند قیمت ناچیزی هم دارد. مثلا کتاب‌های صادق هدایت را دو هزار و پانصد تومان
(مفت) می‌فروشند. (البته از جایی که من می‌خریدم) "انتشارات جاویدان" که سال چاپ
شاهنشاهی کتاب را در صفحه اول قید کرده است بدون سانسور و کامل می‌باشد.
توپ مُرواری و افسانه آفرینش را هنوز نخواندم..
البته کتاب‌هایی که پیشنهاد دادم بیشتر از جنبه‌ی فلسفی ماجرا بود و نه مذهب گریزی و اینها.

E11b


فایل‌های پیوست
.jpg girl_reading_clipart_watermark.jpg اندازه 41.96 KB  تعداد دانلود: 777

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ

یه نفر نوشته: یعنی یه پست میگذاری، اونم متلک به منه :-(
به شما چکار دارم؟ به ترول جماعت کار داشتم. شما مگه به خر کار دارید ما چیزی میگیم؟

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ

کافر_مقدس نوشته: چه دشواری داره ایبوک؟! [عکس: 22.gif]کتاب های هدایت به این سادگی ها هم یافت نمیشه، برای نمونه توپ مرواری که هر کسی شهامت نمی کنه این کتاب رو بفروشه

اتفاقا همین چند روز پیش برای کاری به انقلاب رفته بودم دستفروشی کنار خیابان همه مجموعه آثار هدایت را به همراه یکسری کتاب های دیگر برای فروش گذاشته بود. آنطور که خودش می گفت هر روز آنجا بساط می کند. من کتاب زنده بگور به همراه یک کتاب دیگر در مورد تاریخ اسلام را خریدم. البته زنده بگور به همراه مجموعه ای از داستان های کوتاه هدایت در این کتاب هست. زنده بگور داستان خواندنی ولی خیلی سیاه و پوچگرایانه ای است. کمی جا خوردم.
پاسخ

MEHDI نوشته: اتفاقا همین چند روز پیش برای کاری به انقلاب رفته بودم دستفروشی کنار خیابان همه مجموعه آثار هدایت را به همراه یکسری کتاب های دیگر برای فروش گذاشته بود. آنطور که خودش می گفت هر روز آنجا بساط می کند. من کتاب زنده بگور به همراه یک کتاب دیگر در مورد تاریخ اسلام را خریدم. البته زنده بگور به همراه مجموعه ای از داستان های کوتاه هدایت در این کتاب هست. زنده بگور داستان خواندنی ولی خیلی سیاه و پوچگرایانه ای است. کمی جا خوردم.

من گفته بودم که همه‌ی دستفروش‌ها در انقلاب دارند, زنده بگور چندین عبارت شاهکار دارد که
من عاشقش هستم. این داستان پس از اولین خودکشی هدایت به تحریر درآمد. در واقع هدایت
سرسپردگی خود را به عالم مرگ و عدم ادا می‌کند..
راستی آن‌جا که می‌گفت به ریش دوستانش می‌خندد و کلا بازیگرخانه براه انداخته خیلی خنده‌دار
بود, در عین سیاهی و بدبختی آدم به خنده میفتد. :))) این طنز سخیف لابلای عبارات سیاه و
تاریک مخصوص خود هدایت است. کلا نظرتان درباره‌اش چطور بود؟

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ

Alice نوشته: من گفته بودم که همه‌ی دستفروش‌ها در انقلاب دارند, زنده بگور چندین عبارت شاهکار دارد که
من عاشقش هستم. این داستان پس از اولین خودکشی هدایت به تحریر درآمد. در واقع هدایت
سرسپردگی خود را به عالم مرگ و عدم ادا می‌کند..
راستی آن‌جا که می‌گفت به ریش دوستانش می‌خندد و کلا بازیگرخانه براه انداخته خیلی خنده‌دار
بود, در عین سیاهی و بدبختی آدم به خنده میفتد. :))) این طنز سخیف لابلای عبارات سیاه و
تاریک مخصوص خود هدایت است. کلا نظرتان درباره‌اش چطور بود؟

حدود 50 تا کتاب داشت و تنها نویسنده ای هم که همه آثارش را داشت همین هدایت بود. نمی دانستم این داستان را بعد از خودکشی نوشته حالا فکر می کنم این داستان را در مورد خودش نوشته. داستان یک آدم درمانده و افسرده که همه چیز ظاهرا برایش پوچ و بی معنی است. از خودش متنفر است و به نظرش یک آدم بی عرضه و بدرد نخور است و واقعا می خواهد بمیرد و هیچ ترسی از مرگ ندارد ولی حتی عرضه خودکشی هم ندارد. مثل خیلی از آدم های شکست خورده خودکشی را سرنوشت و در ذات خود می داند و کلا در بعضی جاها تناقض های رفتاری اش به چشم می آید مثلا می گوید هیچ اهمیتی برای قضاوت مردم نمی دهد ولی قبل از خودکشی لباس های کثیفش را دور می ریزد رختخوابش را ادکلن می زند و لباس زیر تمیز می پوشد تا وقتی پیدایش می کنند تمیز باشد. بیشتر از اینکه از زندگی بیزار باشد از خودش بیزار است و می خواهد از شر خودش خلاص شود.
پاسخ

mamad1 نوشته: من هم محمد هستم

شمایی که افکار و عقایدتون رو تغییر دادید چرا اسمتون رو عوض نکردید؟

هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .
پاسخ

mosafer نوشته: شمایی که افکار و عقایدتون رو تغییر دادید چرا اسمتون رو عوض نکردید؟

ممد که خیلی وقته اینجا لاگین نکرده ، اما چه لزومی به تغییر اسم هست ؟ به نظر من اسم دیگه جزیی از هویت هر فردی هست. وانگهی نباید دیدگاه نژادپرستانه هم داشت و هر چیزی عربی هست رو بدونیم...
پاسخ

Anarchy نوشته: ممد که خیلی وقته اینجا لاگین نکرده ، اما چه لزومی به تغییر اسم هست ؟ به نظر من اسم دیگه جزیی از هویت هر فردی هست. وانگهی نباید دیدگاه نژادپرستانه هم داشت و هر چیزی عربی هست رو بدونیم...
یک سوال:
چرا بجای سلام از "درود" استفاده می کنید؟

هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .
پاسخ

[video=youtube;uVZv7jOb0ms]http://www.youtube.com/watch?v=uVZv7jOb0ms[/video]

نگرتان چیست؟

زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
پاسخ

Rationalist نوشته: چه خوش می درخشم در برابر تند بادهای طبیعت!
و چه پولادین شده خردگرایی ام زیر چکش های بی رحمانه اش!
دیگر رنجی بر من نیست که آنها حقارتشان را با قصد تخریب من ارضا کنند؛
پس اگر اکنون مرا رنجشی از سوی آنان نیست؛ از لطفشان تقدیر کرده و در خویشتن، خود به ویرانگری می پردازم!
آری؛ آن چنان در مستی خردگرایی غرقم که دیگر نیازی نیست طبیعت مرا سیلی زند و قدرت بی رحمانه اش را به یادم آورد.
من در مستی آگاهانه، رنج ها را به آغوش می کشم و بی رحم تر از طبیعت، به خود ویرانگری می پردازم.و آنکس که به معامله ی مرگ با ناخودآگاهش
پرداخته، چه باک از خطر؟ ویرانی؟ یا نیستی! پس جهان وجود نخواهد داشت، جز در چشمان من! زندگی معنا نخواهد داشت جز در معنای من!
و اینگونه جهان را به جهان بینی خود رنگ می کنم و بی شرمانه به فرگشت می خندم!

آری تنهایی، انسان ها از تو هراس دارند؛ زیرا دربندند... ولی من تو را در آغوش می فشارم و مغرورانه و با صلابت قدم برمی دارم؛ سرما را به گرمای وجود خویش آشتی
می دهم، برای قطره قطره های باران پاییزی که بر سلام دادن به من از یکدیگر پیشی می گیرند تنم را می گسترانم و به بادی سرد که چون تازیانه ای
بر گونه ام می وزد به شوق می آیم که پیام طبیعت را برایم آورده و مرا به روز های سخت تر و رنج های پیش رویم بشارت می دهد! غافل از اینکه در دفتر معانی من،
سختی و رنج معنایشان می شود چالش هایی جذاب برای استواری وجودم.


جــــــهانبینی خـــــــــــردگرایی
[ATTACH=CONFIG]3122[/ATTACH]
persified:
چه خوش می درخشم در برابر تند بادهای طبیعت!
و چه پولادین شده خردگرایی ام زیر چکش های بی آمرزش اش
دیگر رنجی بر من نیست که آنها خود کوچک بینی خود را با آماج ویرانی من خرسند کنند؛
پس اگر اکنون مرا رنجشی از سوی آنان نیست؛ از مهرشان ارجدانی کرده و در خویشتن، خود به ویرانگری می پردازم!
آری؛ آن چنان در مستی خردگرایی فرو رفته ام که دیگر نیازی نیست طبیعت مرا سیلی زند و توان بی بخشایش اش را به یادم آورد.
من در مستی آگاهانه، رنج ها را به آغوش می کشم و سرد تر از طبیعت، به خود ویرانگری می پردازم.و آنکس که به دادوستد ی مرگ با ناخودآگاهش
پرداخته، چه باک از سیج؟ ویرانی؟ یا نیستی! پس جهان هستی نخواهد داشت، جز در چشمان من! زندگی درونمایه نخواهد داشت جز در ویر من!
و اینگونه جهان را به جهان بینی خود رنگ می کنم و بی شرمانه به فرگشت می خندم!

آری تنهایی!، هومن ها از تو هراس دارند؛ زیرا دربندند... ولی من تو را در آغوش می فشارم و فراتنانه و با سربلندی گام برمی دارم؛ سرما را به گرمای وجود خویش آشتی
می دهم، برای چکه چکه های باران پاییزی که بر درود دادن به من از یکدیگر پیشی می گیرند تنم را می گسترانم و به بادی سرد که چون تازیانه ای
بر گونه ام می وزد به شور می آیم که پیام طبیعت را برایم آورده و مرا به روز های سخت تر و رنج های پیش رویم نوید می دهد! ناآگاه از اینکه در دفتر پنداره های من،
سختی و رنج همانا می شوند چالش هایی گیرا برای استواری جان و تنم .


پارسیگر

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 138 مهمان