04-15-2013, 09:56 PM
Dariush نوشته: نه با بزرگ کردنِ خواهرم مشکلی نداشتم و دوستش هم میداشتم(و دارم) .این ناتوانی در ارتباط و دوستی با بچهها چند سالی هست در من پدیدار گشته.
خودت چطور آنارشی جان؟ چه چیزی از بچهها سبب میشود که بچهها را دوست داشته باشی؟
منظورم این بود که چون سختی بزرگ کردن یک نفر دیگه رو حس کردید شاید به طور ناخود آگاه این حس رو در شما به وجود آورده که دردسر بزرگی هست و این قبیل مسائل !! صرفا به عنوان یک فرض گفتم...
در مورد خودم حقیقتش نمیدونم...شاید احساس میکنم جریان یک زندگی جدید رو دارم میبینم و اون علاقه به جاودانگی که در ذات بشر هست، اینکه مراحل شکل گیری شخصیت و روحیات یک انسان رو میتونم دنبال کنم ، شاید حس اینکه دارم همذات پنداری میکنم با اون بچه و اینکه بدونم چی شد که من اینی شدم که الان هستم و شاید اینکه دلم برای خودم و عمری که گذشته تنگ میشه !! زیاد شاید منطقی نباشه اما این مسائلی هست که از ذهنم میگذره...