نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

Alice نوشته: من همین الان می‌خواهم بروم پارک بنشینم، قدم بزنم و تا سپیده‌ی آفتاب تنها
باشم و بیندیشم؛ چرا دختران امنیت جانی ندارند که شب‌ها گشت و گذار کنند؟؟؟
دوستان زن‌ستیز پاسخگو باشید!

۱. چون نیمه شب بیرون از خانه بودن خطرناک است(فارغ از جنسیت)، و زنان ارزشمندتر از آن محسوب می‌شده‌اند که به پاسبانی و شبگردی و ... گماشته بشوند. زنی که این معادله‌ را برهم می‌زند برای موقعیت ثبیت‌شده‌ی باقی زنان به عنوان کالاهایی ارزشمند که هرگز نباید در معرض دست درازی دیگران قرار بگیرند خطری بالقوه محسوب می‌شود و قطعا در جایگاه و کیستی اجتماعی او، همچون همانِ تمام کسانی که موقعیت زن سنتی را به هر نحوی تهدید/تضعیف می‌کنند، جای تردید و تشکیک فراوان خواهد بود(«زن سالم این موقع شب از خانه بیرون نمی‌رود»). پس زن بصورت خودکار حضور زن تنها در ساعات پس از شلوغی به نشانه‌ی «اهل حال» بودن او تعبیر می‌شود و زن اهل حال هم دقیقا بدلیل زن‌محوری و نقشی که در تضعیف موقعیت پیشتر ذکر شده‌ی زن سنتی ایفا می‌کرده برای مردان «بازی مجاز» تلقی می‌شده(به عنوان روشی برای بازداشتن زنان از هوایی شدن).

۲. از این گذشته اما، خیابانهای تهرانی که من آنرا به قصد خارجه ترک کردم برای مردان هم شب‌هنگام امن نبودند، و هفته‌ای نبود که یکی از دوستان را وسط خیابان چاقو نزنند، یا حتی در روز روشن خفت‌گیر نکنند، فقط وقتی اخبار آنها را می‌شنوید جنبه‌ی جنسیتی برایشان قائل نیستید و با خود نمی‌گویید «مردها شب هنگام در خیابان امنیت ندارند». به نظر من توقع غیرمنطقی و مضحکی‌ست که یک زن بخواهد در چنین شهری، در چنین موقعیتی، نیمه شب از خانه بیرون برود و تا صبح در پارک به مراقبه بپردازد، و ناتوانی خود از اینرا بگذارد به پای «زن‌ستیزی» و «مردسالاری» یا موقعیت کهتر زنان در جامعه. آدم با خودش می‌اندیشد که این باید بدیهی باشد: زنان بدلیل توان جسمانی کمتر طعمه‌های آسان‌تری برای زورگیر و دزد و قاچاقچی و قاتل هستند.

زنده باد زندگی!
پاسخ

امیر چقد فلسفه میبافی به هم! مردان خیابان را ملک شخصی خود دانسته و خود را مجاز به انجام هر عملی در آن میدانند از جمله اینکه در آن به زنی تعرض کنند، تنها بیرون رفتن یک زن را گویی که به حریم آنها پا گذاشته، نشانه دعوت او برای تعرض به خود میدانند.
شما خانه نشینی زن اولیه را نه به خاطر بارداری و زایمان که به خاطر تن پرور بودن او میدانید، یک اشتباه در خشت اول.
میتوان اینگونه تفسیر کرد که مردان اولیه برای در تملک داشتن زنان اولیه آنها را در غارهایشان پنهان کردند تا مبادا نر دیگری آمده و او را تصاحب کند و بعد از آن بارداری و بچه داری پیش آمد و زنان بدین ترتیب در خانه ماندند.
پاسخ

viviyan نوشته: امیر چقد فلسفه میبافی به هم! مردان خیابان را ملک شخصی خود دانسته و خود را مجاز به انجام هر عملی در آن میدانند از جمله اینکه در آن به زنی تعرض کنند، تنها بیرون رفتن یک زن را گویی که به حریم آنها پا گذاشته، نشانه دعوت او برای تعرض به خود میدانند.
شما خانه نشینی زن اولیه را نه به خاطر بارداری و زایمان که به خاطر تن پرور بودن او میدانید، یک اشتباه در خشت اول.
میتوان اینگونه تفسیر کرد که مردان اولیه برای در تملک داشتن زنان اولیه آنها را در غارهایشان پنهان کردند تا مبادا نر دیگری آمده و او را تصاحب کند و بعد از آن بارداری و بچه داری پیش آمد و زنان بدین ترتیب در خانه ماندند.

سوژه اول برای کنترل سوژه‌ی دوم یک بهای مشخص می‌پردازد. ما به برسی این رابطه می‌پردازیم تا بدانیم دلیل این اقدام به کنترل چه بوده و سوژه‌ی اول از این رابطه چه نفع مستقیم یا غیرمستقیمی می‌برده. در نظر اول، و بعد با برسی هرچه بیشتر بر ما آشکار می‌شود که ارتباط میان بها/نفع در این رابطه به طرز بسیار بنیادین و شدیدی فاقد تناسب منطقی یا حتی عاطفی‌ست، یعنی سود مستقیم و غیرمستقیم ِ اقدام به کنترل نه از نظر عقلانی و نه حتی از منظری احساسی با بهایی که سوژه‌ی اول برای برخورداری از آن می‌پرداخته در تناسب نیست. درپی این اکتشاف ناچار می‌شویم برای ریشه‌یابی پدیده به برسی علل و انگیزه‌های ثانویه در این ارتباط بپردازیم(زیرا علل و انگیزه‌های اولیه همه بطور بسیار گسترده‌ای به سود سوژه‌ی دوم تنظیم شده بودند). در این جستجو، تنها دلیلی که می‌توانیم برای اقدام به کنترل سوژه‌ی اول پیدا بکنیم همچنان دلیلی‌ست که بیشترین منفعت آن به سوژه‌ی دوم می‌رسد، اما میزان تضاد میان سودی که سوژه‌ی اول می‌برد و بهایی که برای آن می‌پردازد بسیار کمتر است. از این مشاهده، که در تمام مراحل آن سوژه‌ی دوم دست بالاتر را در اختیار دارد و در پایان نیز نفع بیشتری نسیب او می‌شود، و سوژه‌ی اول بهای سنگین‌تری پرداخت می‌کند می‌توانیم نتیجه بگیریم که این ارتباط، بر مبنای نیازهای عینی، به خاطر برقراری سود مستقیم و به درخواست دائم و فعال سوژه‌ی دوم اغاز شده و ادامه یافته.

هیچ نفعی برای مردان ندارد که خیابان را ملک شخصی خودشان بدانند، خیابان جای دلپذیری نیست. طبق معمول زنان مثل کودکان خردسال مسئولیت و امتیاز را اشتباه گرفته‌اند و تصور می‌کنند چون بزرگترشان می‌تواند هر وقت خواست کلوچه‌های خوشمزه را بخورد و لازم نیست از کسی بخاطر آن اجازه بگیرد، لابد محدودیت دیگری ندارد و به نحوی از او «آزادتر» است. از فردا به مردانتان پیشنهاد بکنید تا در خانه بمانند و شما خرجشان را می‌دهید، انتخاب جنسی و همسرگزینی با شماست، شروط ارتباط را شما تعیین می‌کنید، و من موظف به تقبل وظایف اجتماعی، اقتصادی و قانونی تو هستم. ببینیم چند درصدشان «مزایای» خود را رها نمی‌کنند و «مایملک شخصی»شان را دو دستی تقدیم نمی‌کنند.

زنده باد زندگی!
پاسخ

Ouroboros نوشته: ۱. چون نیمه شب بیرون از خانه بودن خطرناک است(فارغ از جنسیت)، و زنان ارزشمندتر از آن محسوب می‌شده‌اند که به پاسبانی و شبگردی و ... گماشته بشوند. زنی که این معادله‌ را برهم می‌زند...

پرپیداست که میزان این خطر برای زنان سنجش‌پذیر با مردان نیست. گویا
خودتان هم می‌دانید که در اجتماع سنت‌گرا، معادله‌های دگماتیستی برای
زنان مرز و کرانه‌هایی را تبیین می‌کند که زنان ِ پایبند به معادلات را محصور
و محدود می‌کند؛ جالب اما اینجاست که هرنقطه ای از این مدل سنتی که
به مزاج شما خوش نیست را به شدت ضدمرد قلمداد میکنید و مردادن را برده
سیستم، و نقاط دیگر که پاد زنان است را تنها برهم ریختن معادله!

Ouroboros نوشته: هفته‌ای نبود که یکی از دوستان را وسط خیابان چاقو نزنند، یا حتی در روز روشن خفت‌گیر نکنند

E107

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ

Ouroboros نوشته: سوژه اول برای کنترل سوژه‌ی دوم یک بهای مشخص می‌پردازد. ما به برسی این رابطه می‌پردازیم تا بدانیم دلیل این اقدام به کنترل چه بوده و سوژه‌ی اول از این رابطه چه نفع مستقیم یا غیرمستقیمی می‌برده. در نظر اول، و بعد با برسی هرچه بیشتر بر ما آشکار می‌شود که ارتباط میان بها/نفع در این رابطه به طرز بسیار بنیادین و شدیدی فاقد تناسب منطقی یا حتی عاطفی‌ست، یعنی سود مستقیم و غیرمستقیم ِ اقدام به کنترل نه از نظر عقلانی و نه حتی از منظری احساسی با بهایی که سوژه‌ی اول برای برخورداری از آن می‌پرداخته در تناسب نیست. درپی این اکتشاف ناچار می‌شویم برای ریشه‌یابی پدیده به برسی علل و انگیزه‌های ثانویه در این ارتباط بپردازیم(زیرا علل و انگیزه‌های اولیه همه بطور بسیار گسترده‌ای به سود سوژه‌ی دوم تنظیم شده بودند). در این جستجو، تنها دلیلی که می‌توانیم برای اقدام به کنترل سوژه‌ی اول پیدا بکنیم همچنان دلیلی‌ست که بیشترین منفعت آن به سوژه‌ی دوم می‌رسد، اما میزان تضاد میان سودی که سوژه‌ی اول می‌برد و بهایی که برای آن می‌پردازد بسیار کمتر است. از این مشاهده، که در تمام مراحل آن سوژه‌ی دوم دست بالاتر را در اختیار دارد و در پایان نیز نفع بیشتری نسیب او می‌شود، و سوژه‌ی اول بهای سنگین‌تری پرداخت می‌کند می‌توانیم نتیجه بگیریم که این ارتباط، بر مبنای نیازهای عینی، به خاطر برقراری سود مستقیم و به درخواست دائم و فعال سوژه‌ی دوم اغاز شده و ادامه یافته.

هیچ نفعی برای مردان ندارد که خیابان را ملک شخصی خودشان بدانند، خیابان جای دلپذیری نیست. طبق معمول زنان مثل کودکان خردسال مسئولیت و امتیاز را اشتباه گرفته‌اند و تصور می‌کنند چون بزرگترشان می‌تواند هر وقت خواست کلوچه‌های خوشمزه را بخورد و لازم نیست از کسی بخاطر آن اجازه بگیرد، لابد محدودیت دیگری ندارد و به نحوی از او «آزادتر» است. از فردا به مردانتان پیشنهاد بکنید تا در خانه بمانند و شما خرجشان را می‌دهید، انتخاب جنسی و همسرگزینی با شماست، شروط ارتباط را شما تعیین می‌کنید، و من موظف به تقبل وظایف اجتماعی، اقتصادی و قانونی تو هستم. ببینیم چند درصدشان «مزایای» خود را رها نمی‌کنند و «مایملک شخصی»شان را دو دستی تقدیم نمی‌کنند.


E414
به این شوری هم نبوده، چه سودی بالاتر از اینکه ژنهای سوژه اول بدون دردسر منتقل و حفظ شده؟ در طبیعت سودی بالاتر از این سراغ دارید؟ غیر از این زنان اولیه هم چندان دست به دهن و چشم به دست نرینه هایشان نبوده اند، اگر به قبیله های بدوی نگاه کنیم، میبینیم که زنان و مردان با هم هزینه های زندگیِ مشترک را میپردازند و با این وجود مردان فرمانروایند و زنان فرمانبر، اینکه تامین هزینه های زندگیِ خانوادگی به طور کامل به مردان منتقل شد رو من تحت تاثیر ادیان میدونم. و شما هم بسیار اغراق میکنید، تا همین یکی - دو قرن پیش انتخاب جنسی و همسرگزینی، شروع ارتباط و ... همه با مرد بوده، اکنون کمی وضعیت متعادل شده.
برای من؛ تنها خیابان رفتن و آسوده گشتن آرزوی دست نیافتنی نیست و البته حسرتش رو هم نمیخورم، خیابان مال شماست و در نتیجه لذت تنها بیرون رفتن و در خیابان گشتن رو درک نمیکنید. ولی من با نفس زنانه و مردانه کردن مکان ها و فضاها و روابط و نقش ها و موقعیت ها مشکل دارم تا حدودی.
و اگر به من باشه هرگز در زندگی ام از هیچ مردی انتظار نخواهم داشت هزینه های زندگی ام رو تامین کند.
پاسخ

Alice نوشته: پرپیداست که میزان این خطر برای زنان سنجش‌پذیر با مردان نیست. گویا
خودتان هم می‌دانید که در اجتماع سنت‌گرا، معادله‌های دگماتیستی برای
زنان مرز و کرانه‌هایی را تبیین می‌کند که زنان ِ پایبند به معادلات را محصور
و محدود می‌کند؛ جالب اما اینجاست که هرنقطه ای از این مدل سنتی که
به مزاج شما خوش نیست را به شدت ضدمرد قلمداد میکنید و مردادن را برده
سیستم، و نقاط دیگر که پاد زنان است را تنها برهم ریختن معادله!
آنچه امیر میگوید اینست که سودی برای مردان نیست و محدودیت/معذوریت به خیابان رفتن بمعنای سود نیست.مانند اینست که کسی مدعی شود اگر زمینداری/پادشاهی به میان رعیت‌ها برود و آنجا مالش را بدزدند و توی سرش بزنند نشان از بهره کشی رعیت‌ها از زمیندارها دارند نه اینکه زمیندار بقیه را استعمار کرده فرستاده در خیابان بعد خودش بدون مهارتی لازم در کاخ خود لم داده و از دسترنج رعیت‌ها استفاده میکند.
در داستان شاهزاده و گدا هم گویا گدا استعمارگر بوده و ما خبر نداشته‌ایم :)))

جالب است که البته خوک دانستن مردها و در نظر گرفتن زنان بعنوان فرشتگانی که از آسمان افتاده‌اند (با توان توضیح صفر درباره چرایی ،به ادعای خود، بهره کشی مردان از زنان و نه برعکس آن) گویا فلسفه بافی نیست !!

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

viviyan نوشته: به این شوری هم نبوده، چه سودی بالاتر از اینکه ژنهای سوژه اول بدون دردسر منتقل و حفظ شده؟ در طبیعت سودی بالاتر از این سراغ دارید؟
E404
این چگونه «سودی» است؟! ژنهای زن وسط راه غیب می‌شده‌اند؟! فقط مرد خزانه‌ی ژنتیکی خود را انتقال می‌داده؟! این یک «سود» دو طرفه و متقابل بوده.

viviyan نوشته: غیر از این زنان اولیه هم چندان دست به دهن و چشم به دست نرینه هایشان نبوده اند، اگر به قبیله های بدوی نگاه کنیم، میبینیم که زنان و مردان با هم هزینه های زندگیِ مشترک را میپردازند و با این وجود مردان فرمانروایند و زنان فرمانبر، اینکه تامین هزینه های زندگیِ خانوادگی به طور کامل به مردان منتقل شد رو من تحت تاثیر ادیان میدونم. و شما هم بسیار اغراق میکنید، تا همین یکی - دو قرن پیش انتخاب جنسی و همسرگزینی، شروع ارتباط و ... همه با مرد بوده، اکنون کمی وضعیت متعادل شده.

خیر. انتخاب جنسی همواره در انحصار زنان بوده و هست و احتمالا خواهد بود، عناصر فرهنگی دخیل در معیارهای این همسرگزینی یا محدودیت احتمالی که در مقاطع گذری و بصورت صوری بر این انتخاب اثر می‌گذاشته‌اند(مثل انتخاب شوهر توسط پدر دختر برای مثال)، بدلیل تضمین هرچه بیشتر منفعت زن بوده‌اند زیرا تشخیص جنس مرغوب وقتی در خانه پنهان شده‌اید و در جامعه حضور ندارید توسط خود زن ممکن نیست. کُل نکته همینست، تمام کنترلی که در اختیار مرد قرار داده می‌شده فقط بدلیل تضمین توانایی او جهت مراقبت/محافظت از زن بوده، به محض آنکه این توانایی متوقف یا حتی کند می‌شده، تمام اختیارات نیز در دم سلب می‌شده(اغلب هم با زور خشن دولتی/قانونی).

قبایل بدوی و «فرمانروا/فرمان‌بردار» و «هزینه‌های مشترک» هم بیشتر شبیه به شوخی هستند تا حرف جدی. کدام قبیله‌ی بدوی؟ همانکه فمینیستها اختراع کردند؟ زنان صد هزار سال است که یک دهم بار خود را هم در زندگی نکشیده‌اند، و دسترنج این فرمان‌روایان بی‌تاج و تخت را تا ذره‌ی آخر مصرف کرده‌اند و در نهایت نیز او را بدلیل ناتوانی از پرداخت بیشتر مورد نفرت و سرزنش قرار داده‌اند. شما به مردان نیاز دارید و از رایانه‌ای که اکنون با آن نوشته‌ی مرا می‌خوانید تا نوار بهداشتی که استفاده می‌کنید را نیروی تولید یک مرد پدید آورده. اما بطور ژنتیکی برنامه ریزی شده‌اید تا از این نیاز بیزار باشید و آنرا انکار بکنید و برای پایان دادن به آن بکوشید. تناقض درونی تلخ و غم‌انگیزی‌ست که به یک نسل کامل از زنان میان‌سال ثروتمند و تنها و افسرده در غرب انجامیده.

viviyan نوشته: برای من؛ تنها خیابان رفتن و آسوده گشتن آرزوی دست نیافتنی نیست و البته حسرتش رو هم نمیخورم، من با نفس زنانه و مردانه کردن مکان ها و فضاها و روابط و نقش ها و موقعیت ها مشکل دارم تا حدودی.
و اگر به من باشه هرگز در زندگی ام از هیچ مردی انتظار نخواهم داشت هزینه های زندگی ام رو تامین کند.

با زنانه کردن مکان‌ها هیچ مشکلی ندارید، اگر نباشند مدعی و ناراحت می‌شوید، اگر فردا توالتها و اتوبوسها و واگنهای مترو را همگانی بکنند اولین کسانی که جیغشان گوشها را خواهد خراشید زنان هستند. مشکل اصلی شما با مردانه بودن برخی محیطهاست. دلیل آنهم اینست که زنان برنامه‌ریزی شده‌اند تا بطور دائم نسبت به مردان خود مشکوک باشند و اگر چند مرد تنها جایی گرد هم آمده‌اند حتما دارند بر پاد ما دسیسه‌چینی می‌کنند(زنی که به همسر خود مشکوک بوده احتمال کمتری برای از دست دادن خدمات او به یک زن جوان‌تر/زیباتر داشته). اینست که محیطهای منحصرا مردانه را انکار می‌کنید و «سکسیست» جلوه می‌دهید با آنکه هیچ چیز سکسیستی درباره‌ی آنها وجود ندارد زیرا محدودیت عینی برای حضور زنان در آنها نیست، یا شدت آن از محدودیت مشابهی که مردان با آن روبرو هستند بسیار کمتر است(شما به بخش مردانه‌ی اتوبوس وارد می‌شوید و با خیالت می‌نشیند اما من هرگز نمی‌توانم چنان بکنم). زنان به محیطهای مردانه وارد می‌شوند، آنها را برای مردان فاقد هرگونه جذابیتی می‌کنند و سپس که مردان یکسره آنرا ترک و رها کردند می‌روند سراغ مامن جدیدی که برای خود یافته‌اند و در آن روانشناسی مرد به رسمیت شناخته می‌شود و مورد احترام است، و به نابود کردن آن می‌پردازند!

بدیهی‌ست که هیچ زنی، هیچ توقعی از هیچ مردی ندارد، آنها خودشان انجام می‌دهند. E418

زنده باد زندگی!
پاسخ

Alice نوشته: پرپیداست که میزان این خطر برای زنان سنجش‌پذیر با مردان نیست. گویا
خودتان هم می‌دانید که در اجتماع سنت‌گرا، معادله‌های دگماتیستی برای
زنان مرز و کرانه‌هایی را تبیین می‌کند که زنان ِ پایبند به معادلات را محصور
و محدود می‌کند؛ جالب اما اینجاست که هرنقطه ای از این مدل سنتی که
به مزاج شما خوش نیست را به شدت ضدمرد قلمداد میکنید و مردادن را برده
سیستم، و نقاط دیگر که پاد زنان است را تنها برهم ریختن معادله!

مرد و زن هر دو به نحوی برده‌ی سیستم هستند، اما بردگان هم جایگاه‌های مختلفی داشته‌اند، نگاهی به فیلم تارانتینو بیاندازید: برده‌ی خانگی، برده‌ی سر زمین و ... اما این ربطی به بحث ندارد. مشکل خود سیستم زن‌محور است.
این سیستم به نحوی تنظیم شده تا مرد را در این معادله که بطور دائم و بی‌وقفه از ان متضرر می‌شود باقی نگاه بدارد: اینکه مرد را از کودکی دورانداختنی بار می‌آورند(و دورانداختنی یعنی جان و امنیت یک زن مهمتر از همان یک مرد است، در ماجرای سنگسار مثلا یک جنبه از آنرا نشان دادیم، یکی دیگر را می‌توانید بروید بهشت زهرا قطعه‌ی شهدا ملاحظه بکنید)، اینکه «غیرت» برای مرد را تشویق و تقویت می‌کند(که چیزی بجز شرح وظیفه‌ی تامین امنیت زن نیست)، اینکه روشهای آلترناتیو ارضای میل جنسی مرد، از همجنسگرایی تا خودارضایی را با شدت و حدت بسیار بیشتری سرکوب می‌کند. با تحقیر مردانی که به هر دلیلی، از ضعف جسمانی گرفته تا بی‌میلی شخصی ... قادر به برآوردن وظیفه‌ی مذکور نیستند، با تغذیه‌ی نیاز و عقده‌ی مادریابی در مردان با تثبیت این تصویر ذهنی «فداکار» و «مهربان» و «شریک زندگی» از زنان با استفاده از تمامی ابزارهای فرهنگی، هنری، مذهبی، قانونی، رسانه‌ای و ... که در اختیار دارد و ...

برنده‌ی نهایی سیستم سنتی بچه‌ها هستند، که امنیت و بقای آنها به قیمت فداکاری پدر و مادر تضمین می‌شود. اما نسبت این فداکاری برای مرد و زن همشه ده به یک است(حتی با در نظر گرفتن مخاطرات بارداری و زایمان برای زنان)، و بهره‌ای که زن از این رابطه می‌برده به مراتب بیشتر، و بهایی که پرداخت می‌کرده همواره ارزشمند برای سرویسی که در مقابل دریافت می‌کرده.

زنده باد زندگی!
پاسخ

Russell نوشته: آنچه امیر میگوید اینست که سودی برای مردان نیست و محدودیت/معذوریت به خیابان رفتن بمعنای سود نیست.مانند اینست که کسی مدعی شود اگر زمینداری/پادشاهی به میان رعیت‌ها برود و آنجا مالش را بدزدند و توی سرش بزنند نشان از بهره کشی رعیت‌ها از زمیندارها دارند نه اینکه زمیندار بقیه را استعمار کرده فرستاده در خیابان بعد خودش بدون مهارتی لازم در کاخ خود لم داده و از دسترنج رعیت‌ها استفاده میکند.
در داستان شاهزاده و گدا هم گویا گدا استعمارگر بوده و ما خبر نداشته‌ایم :)))

مثال بسیار خوبی بود، از آن قطعا استفاده خواهم کرد. E00e

زنده باد زندگی!
پاسخ

Ouroboros نوشته: E404
این چگونه «سودی» است؟! ژنهای زن وسط راه غیب می‌شده‌اند؟! فقط مرد خزانه‌ی ژنتیکی خود را انتقال می‌داده؟! این یک «سود» دو طرفه و متقابل بوده.


فکر کنم خودتان یه بار نوشته بودید که زنان برای انتقال ژنهایشان به دلیل وجود دم و دستگاه تولیدمثل در بدنشون به اندازه مردها کارشون سخت نیست E402


Ouroboros نوشته: خیر. انتخاب جنسی همواره در انحصار زنان بوده و هست و احتمالا خواهد بود، عناصر فرهنگی دخیل در معیارهای این همسرگزینی یا محدودیت احتمالی که در مقاطع گذری و بصورت صوری بر این انتخاب اثر می‌گذاشته‌اند(مثل انتخاب شوهر توسط پدر دختر برای مثال)، بدلیل تضمین هرچه بیشتر منفعت زن بوده‌اند زیرا تشخیص جنس مرغوب وقتی در خانه پنهان شده‌اید و در جامعه حضور ندارید توسط خود زن ممکن نیست. کُل نکته همینست، تمام کنترلی که در اختیار مرد قرار داده می‌شده فقط بدلیل تضمین توانایی او جهت مراقبت/محافظت از زن بوده، به محض آنکه این توانایی متوقف یا حتی کند می‌شده، تمام اختیارات نیز در دم سلب می‌شده(اغلب هم با زور خشن دولتی/قانونی).

قبایل بدوی و «فرمانروا/فرمان‌بردار» و «هزینه‌های مشترک» هم بیشتر شبیه به شوخی هستند تا حرف جدی. کدام قبیله‌ی بدوی؟ همانکه فمینیستها اختراع کردند؟ زنان صد هزار سال است که یک دهم بار خود را هم در زندگی نکشیده‌اند، و دسترنج این فرمان‌روایان بی‌تاج و تخت را تا ذره‌ی آخر مصرف کرده‌اند و در نهایت نیز او را بدلیل ناتوانی از پرداخت بیشتر مورد نفرت و سرزنش قرار داده‌اند. شما به مردان نیاز دارید و از رایانه‌ای که اکنون با آن نوشته‌ی مرا می‌خوانید تا نوار بهداشتی که استفاده می‌کنید را نیروی تولید یک مرد پدید آورده. اما بطور ژنتیکی برنامه ریزی شده‌اید تا از این نیاز بیزار باشید و آنرا انکار بکنید و برای پایان دادن به آن بکوشید. تناقض درونی تلخ و غم‌انگیزی‌ست که به یک نسل کامل از زنان میان‌سال ثروتمند و تنها و افسرده در غرب انجامیده.


اینکه انتخاب جنسی برعهده زنان بوده، طبیعیه. چون زنان باید هزینه های بارداری و زایمان و پرورش نسل بعد رو بپردازند، در تمام جانوران دیگر هم وضع به همین گونه است و حق هم دارند چون نگران انتقال ژن نامطلوب در قبال انرژی که مصرف میکنند هستند. ولی در انسان ما در هیچ دوره تاریخی نمیبینیم که زنان جفتشون رو انتخاب کرده باشن، همیشه انتخاب گر اول مرد بوده. شما خیلی دید یک طرفانه ای دارید، در دوره هایی حتی مردان با دزدیدن زنان اونارو تصاحب میکردن، در دوره هایی برای مردان امکان چندهمسری وجود داشته (چنان که هنوز هم وجود دارد)، چطور اینها چیزی رو برای شما ثابت نمیکند؟ شما قوانین ازدواج دنیای اسلام رو اون هم نه همه ش تعمیم میدهید به تمام جوامع انسانی، در حالیکه طبق همین قوانین دختر مجرد عملا حق زندگی کردن و لذت بردن از زندگیش رو ندارد.
قبایل بدوی همان قبایلی که ما در تلویزیون میبینیمشان و در آنها زنان هم مانند مردان برهنه اند.


Ouroboros نوشته: با زنانه کردن مکان‌ها هیچ مشکلی ندارید، اگر نباشند مدعی و ناراحت می‌شوید، اگر فردا توالتها و اتوبوسها و واگنهای مترو را همگانی بکنند اولین کسانی که جیغشان گوشها را خواهد خراشید زنان هستند. مشکل اصلی شما با مردانه بودن برخی محیطهاست. دلیل آنهم اینست که زنان برنامه‌ریزی شده‌اند تا بطور دائم نسبت به مردان خود مشکوک باشند و اگر چند مرد تنها جایی گرد هم آمده‌اند حتما دارند بر پاد ما دسیسه‌چینی می‌کنند(زنی که به همسر خود مشکوک بود احتمال کمتری برای از دست دادن خدمات او به یک زن جوان‌تر/زیباتر داشته). اینست که محیطهای منحصرا مردانه را انکار می‌کنید و «سکسیست» جلوه می‌دهید، با آنکه هیچ چیز سکسیستی درباره‌ی آنها وجود ندارد زیرا محدودیت عینی برای حضور زنان در آنها وجود ندارد، یا شدت آن از محدودیتی مشابهی که مردان با آن روبرو هستند بسیار کمتر است(شما به بخش مردانه‌ی اتوبوس وارد می‌شوید و با خیالت می‌نشیند اما من هرگز نمی‌توانم چنان بکنم). زنان به محیطهای مردانه وارد می‌شوند، آنها را برای مردان فاقد هرگونه جذابیتی می‌کنند و سپس که مردان یکسره آنرا ترک و رها کردند می‌روند سراغ مامن جدیدی که برای خود یافته‌اند و در آن روانشناسی مرد به رسمیت شناخته می‌شود و مورد احترام است، و به نابود کردن آن می‌پردازند!

بدیهی‌ست که هیچ زنی، هیچ توقعی از هیچ مردی ندارد، آنها خودشان انجام می‌دهند. E418


هاهاها، اگر زنان جیغشان درمیاد به خاطر عدم رعایت بهداشت توسط برخی مردان هست. فکر کن مثلا زنان دستشویی مردانه رو محفل دسیسه چینی مردان علیه خودشان بدانند E404 طبق تجربیات من زنان علاقه ای به وقت گذروندن در دستشویی های زنانه هم ندارن چه برسه به مردانه و تصرف اونجا. برای من مثلا رفتن به مکان های مردانه کمی چندش آور هم هست ولی اینکه مردان خودشان را مالک مکانی عمومی بدانند، به گونه ای که خودشون رو مجاز به انجام هر رفتاری در آن مکان بدونن کمی غیرقابل تحمله.


Ouroboros نوشته: بدیهی‌ست که هیچ زنی، هیچ توقعی از هیچ مردی ندارد، آنها خودشان انجام می‌دهند. E418

خب پس؛ خودشون میخوان. دندشون نرم E402
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 71 مهمان