نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

Dariush نوشته: درود راسل جان.سلامتی، و اندکی ناسلامتی و بی‌حالی! سیگار را در نهایت ترک کردیم راسل جان. هم خرسندم و هم از اینکه چرا خودم به قوه‌ی اراده‌ی خود بر آن فائق نیامدم و بیماری مجبورم کرد که چنین کم، قدری از خود بدم آمده است.
میبینم چندی‌ست با ترولهای گوناگون مواجه بودید. اگرچه میدانم برای شما چیزی بیش از سرگرمی و پر کردنِ اوقاتِ فراغت ارزش ندارند، اما باز خسته نباشید. همچنین امیدوارم شما نیز خوب و خوش باشید بزرگوار.
سپاس داریوش جان،
من هم خوبم و اندکی سرخوش از اخبار فوتبالی :)
سیگار را هر جور که ترک کنی چندان مهم نیست داریوش جان،اثرش که سلامتی‌ست از همه مهمتر است.الان روبراه هستی یا هنوز آثار بیماری هست؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Dariush نوشته: برادرِ من، قربانی تجاوزِ جنسی بوده، آنهم نه یکبار، بلکه بارها.
چه وحشتناک
با خواندن چنین مواردی آدم میترسد فرزندش را از خود دور کند

هنگامی که کسی آگاهانه افکار تو را نمی فهمد
خودت را برای توجیه خسته نکن . . .
پاسخ

Russell نوشته: سپاس داریوش جان،
من هم خوبم و اندکی سرخوش از اخبار فوتبالی :)
سیگار را هر جور که ترک کنی چندان مهم نیست داریوش جان،اثرش که سلامتی‌ست از همه مهمتر است.الان روبراه هستی یا هنوز آثار بیماری هست؟
E306
بازی بایرن در این فصل براستی شگفت‌آور بود. البته من پیش از این نیز فوتبالِ آلمانی را دوست داشتم اما اینبار بایرن آنقدر فوق‌العاده بود که کسی نمیتوانست او را تحسین نکند. بازیِ بایرن و دروتموند را متاسفانه نتواستم ببینم اما بازی بارسا و بایرن براستی مرا مشعوف کرد و مطمئن شدم که بایرن قهرمان خواهد بود.
حق با شماست، اکنون که یکی دوماهی‌ست که سیگار را ترک کرده‌ام، به وضوح آثارِ سلامتی و تندرستی را در خود میبینم و حس خیلی بهتری نسبت به گذشته دارم.
بیماریِ من رو به بهبودی‌ست راسلِ عزیز. امروز در هوای صاف و آفتابیِ اینجا(طبیعتی بکر و بسیار زیبا) ناگهان حس کردم که چقدر حالم خوب است و من چقدر خوش هستم این روزها. بیماری باعث میشود بیشتر به خود بی‌اندیشم، بیشتر از چیزهایی که تاکنون در کنارم بودند اما بهشان توجه نمیکردم، لذت ببرم ، بیشتر زندگی را در خود سرشار کنم و زین پس با زندگی و خودم بیشتر آشتی باشم و از همه مهمتر مرگ را بیشتر و بهتر دریابم و کمتر از او بترسم! بیماری کاملا شکست خورده راسل جان، اما تا مدتی آثار جانبی‌ آن (از قبیل درد و بیخوابی)و داروهایی که مصرف میکردم همراهم خواهند بود و همچنین باید مدتی همچنان زیرنظر دکتر باشم.
از همه مهمتر اینکه پس از این، خیلی بهتر و بیشتر بیماران را درک میکنم. پیش از این چندان حس خوبی نسبت به بیمارها نداشتم.در یکی دو موسسه کمک به بیمارانِ مبتلا به بیماری‌های گوناگون ثبت‌نام کرده‌ام.
سپاس فراوان از شما دوستِ نازنین. امیدوارم هرگز پایتان به بیمارستان و دارالشفا باز نشود.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

من سیگار را یک سالی ترک کردم اما بجای آن معتاد شدم به پیپ. البته این یکی را خیلی کمتر می‌کشم(هفته‌ای یکی دو بار)و در قیاس با روزی دو پاکت سیگار خیلی کمتر آزارم می‌دهد. لعنت بر هرچه تنباکوست که آدم را هرگز رها نمی‌کند.

زنده باد زندگی!
پاسخ

داریوش عزیز امیدوارم که همیشه سلامت و تندرست باشی.نمیدونستم نا خوش احوالی رفیق و گرنه زودتر جویای احوالت میشدمE414!!

امیر جان شما هم که هنوز درگیری...این پیپ لعنتی رو هم بذار کنار و خلاص !!
پاسخ

Ouroboros نوشته: من سیگار را یک سالی ترک کردم اما بجای آن معتاد شدم به پیپ. البته این یکی را خیلی کمتر می‌کشم(هفته‌ای یکی دو بار)و در قیاس با روزی دو پاکت سیگار خیلی کمتر آزارم می‌دهد. لعنت بر هرچه تنباکوست که آدم را هرگز رها نمی‌کند.
درود.
من از میانِ تنباکوها تنها به سیگار علاقه داشتم(اگر بشود اسمش را علاقه گذاشت) و از قلیان و پیپ بیزار بوده‌ام. پیپ را چند بار سعی کردم دریابم، اما هرگز به من خوشی نداد.گویی اگزوزِ ماشین را کرده‌ام در دهانم!
اما حقیقتا شما چگونه روزی دو پاکت سیگار میکشیدید؟ من در اوجِ دوران سیگاری بودنِ خود بیش از 15 نخ در روز نمیکشیدم و به طور معمول هم 5 نخ در روز میکشیدم. با این همه چنین بلایی بر سرم آورد.سیگاری‌ترین سیگاری‌ای که من میشناسم روزی یک پاکت سیگار میکشد (و در کمالِ شگفتی بیش از نود سال عمر کرده و همچنان سالم و پرتوان است! )
راست است که ضرر پیپ از سیگار به مراتب بیشتر است؟

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Theodor Herzl نوشته: دوستان امروز فکر می‌کردم چرا هرچه فروم دیگر پارسی‌ هست از درون ایران اداره میشود؟ و چرا فقط ما تنها فروم ضّد اسلام و جمهوری اسلامی در اینترنت هستیم؟ اینهمه ایرانی‌ خارج از کشور یکی‌ تخم نداشته فروم اینچنینی درست کند؟

یک انجمن بیخدایان بود که درش تخته شد .
گفتگو هم که به ملکوت اعلا پیوست .
الان تقریبن همه فوکوس کردند روی فیس بوک ! حتا آرش بیخدا هم یک مدتی اونجا بود ولی اون هم بیخیالش شده گویا ، شاید هم نشده . به هر حال روی زندیق دیگه فیس بوکش نیست .
اینکه فقط ما هستیم هم خوبه هم بد .
خوبیش اینه که تنها مرجعیم و بدیش اینه که هر کسی اسممون رو میشنوه میگرخه !

Theodor Herzl نوشته: من بعد از ۲ سال دوباره سیگاری شدم گرامی‌ ، خانومم سیگاری شده است از استرس کار من گفتم اگر سیگار بکشی من هم شروع می‌کنم گفت به جهنم ، خلاصه در یک جریان رو کم کنی‌ دوباره سیگاری شدیم!

Ouroboros نوشته: من سیگار را یک سالی ترک کردم اما بجای آن معتاد شدم به پیپ. البته این یکی را خیلی کمتر می‌کشم(هفته‌ای یکی دو بار)و در قیاس با روزی دو پاکت سیگار خیلی کمتر آزارم می‌دهد. لعنت بر هرچه تنباکوست که آدم را هرگز رها نمی‌کند.

چه طوری شماها دود میکنید ؟
من هر بار که امتحانش کردم به جز سرفه و سرگیجه و حال بد چیزی نصیبم نشده ! حتا با مشروب هم زیاد حال نمیکنم و پام رو فراتر از آبجوهایی که تلخ نباشند نمیذارم . الان یک شیشه جک دانیلز درست 3 ساله که افتاده گوشه بار طرفش هم نمیرم .

پیشنهاد من اینه که به جای دود برید یک کیلو گوشت چرخ کرده مخلوط خوک و گوساله بخرید کباب کوبیده بزنید به بدن E00e
چنجه و جوجه و برگ هم که جای خود دارند
به جای سیگار هم آدامس بجوید یا مثل من سقز E105 که شکر ندارد و قشنگ فک آدم رو درد میاره که تا یه هفته طرفش نری :))

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

داریوش‌جان از خبر سلامتی شما حقیقتاً خرسند شدم!

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ

Dariush نوشته: درود.
من از میانِ تنباکوها تنها به سیگار علاقه داشتم(اگر بشود اسمش را علاقه گذاشت) و از قلیان و پیپ بیزار بوده‌ام. پیپ را چند بار سعی کردم دریابم، اما هرگز به من خوشی نداد.گویی اگزوزِ ماشین را کرده‌ام در دهانم!
اما حقیقتا شما چگونه روزی دو پاکت سیگار میکشیدید؟ من در اوجِ دوران سیگاری بودنِ خود بیش از 15 نخ در روز نمیکشیدم و به طور معمول هم 5 نخ در روز میکشیدم. با این همه چنین بلایی بر سرم آورد.سیگاری‌ترین سیگاری‌ای که من میشناسم روزی یک پاکت سیگار میکشد (و در کمالِ شگفتی بیش از نود سال عمر کرده و همچنان سالم و پرتوان است! )
راست است که ضرر پیپ از سیگار به مراتب بیشتر است؟

درود داریوش گرامی
من در اوج اعتیادم روزی چهل و چند نخ سیگار می‌کشیدم، البته لایت. اواخر دیگر به سختی می‌توانستم نفس بکشم. وقتی آنرا ترک کردم گویی جان دوباره یافته باشم، اما لامصب دخانیات چیزی‌ست که حقیقتا ترک آن ناممکن است، حتی کسی که سی سال است لب به سیگار نزده هنوز با هوسهای گاه‌به‌گاه دست و پنجه نرم می‌کند و در درون خود تا ابد سیگاری باقی می‌ماند، و تنها یک نخ فاصله دارد با دوباره مبتلی شدن. این دام به نحوی طراحی شده که یک بار پا گذاشتن در آن، بیرون آمدن را غیرممکن می‌کند.

پیپ یکسری مزایا دارد، همینکه خیلی کمتر به سراغ آن می‌روید، تنباکوی آن اگر از این «خوشبو» شده‌ها نباشد هیچ مخلوط ناشناخته‌ای ندارد، و اینکه کلا چاقیدن و لذت بردن از آن به نحوی‌ست که بالا بردن مصرف به اندازه‌ی سیگار عملا ممکن نیست. اما از طرف دیگر به دلیل بالاتر بودن حرارت، منطقه‌ای و متمرکز بودن دود مصرفی و از همه مهمتر بیشتر بودن میزان نیکوتین موجود در هر نوبت مصرفی، از برخی جهات خطرات آن بیشتر است. یکسری سیگاری‌ها هم اصلا بلد نیستند پیپ بکشند و همچون دیوانگان دود آنرا به ریه‌ها فرو می‌دهند، که احتمالا مرگبارتر از هر نوع دیگری مصرف باشد!

زنده باد زندگی!
پاسخ

sonixax نوشته: چه طوری شماها دود میکنید ؟
من هر بار که امتحانش کردم به جز سرفه و سرگیجه و حال بد چیزی نصیبم نشده ! حتا با مشروب هم زیاد حال نمیکنم و پام رو فراتر از آبجوهایی که تلخ نباشند نمیذارم . الان یک شیشه جک دانیلز درست 3 ساله که افتاده گوشه بار طرفش هم نمیرم .
همه در آغاز حال تهوع و سرگیجه و بیزاری دارند، اما به زور خود را به آن عادت می‌دهند. اصلا یکی از دلایل اعتیاد به سیگار آنست که شخص با خودش تصور می‌کند «من هرگز به چیزی اینچنین نفرت‌انگیز عادت نخواهم کرد و وابسته نخواهد شد، هرگاه که بخواهم آنرا کنار می‌گذارم». خوش بحالتان که جان سالم بدر بردید و هرگز به این کثافت مبتلی نشدید.

Alice نوشته: من انقدر بدم میاید از این جماعت ِ به اصطلاح روشنفکر ایرانی که
همیشه یک نخ سیگار بدستشان می‌گیرند تا بگویند «ما هم آره»!
ولی خب، شوربختانه من تا چندی پیش در همین دسته بودم و رفته
رفته با سیگار خو گرفتم؛ چنانکه پیشتر برای نخستین بار در زندگی‌
به معنای واقعی "احساس ِ تعلق به سیگار" را در خود دیدم...
این روزها هم «کم» سیگار نمی‌کشم.. هرجا که بتوانم در آن ِ واحد
سیگار روشن می‌کنم؛ جالب‌تر اینکه پدرم مدت‌ها پیش پاکت سیگاری
در کیفم دیده بود و مرا بسختی تنبیه ِ کلامی کرد؛ و جالب‌تر از آن که
باز هرشب در اتاقم سیگار دود می‌کنم و پس از هر نخ، فضای اتاق را
پر از ادکلن و کوفت و زهرمار می‌کنم تا مبادا...؛
از بدبختی‌های سیستم مفت‌خوری از پدر و وابستگی به خانواده!
مشکل خیلی حادتر است از ادای روشنفکری درآوردن، اصلا سیگار و لاسیدن با آن بدل به مقصود غایی و شیء تمنای نسل ما شده. من رفقایی دارم که اصلا به آدمی که سیگار نمی‌کشد نگاه مشکوکی دارند، خیلی ساده به او اعتماد نمی‌کنند و به دید یک شخص ارتجاعی به او می‌نگرند. دروغ چرا، خود من یک زمانی جزو این آدمها بودم! اگر حاضر نبودید با من یک نخ سیگار دود بکنید منهم هیچ حاضر نمی‌شدم شما را در حلقه‌ی آدمهای نزدیک به خودم راه بدهم.

زنده باد زندگی!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 30 مهمان