نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

iranbanoo نوشته: سخن از اینکه فعل تجاوز به تنهایی در کدام گروه است که نبود.اما بله تغییرات کنونی در جامعه ی ایران از شدت این تجاوزات کاسته.نکند عاملش را باید رویکرد های ج.ا بدانیم؟
در داستانی که شیرین آورد به زن تجاوز شده(ترسیده آن را بیان کند تا زمان باردار شدنش)باردار شده(نتیجه ی تجاوز دیگری را به تنهایی به دوش کشیده),کودکش را سر راه گذاشته(حق داشتن آن را برای خود قائل نبوده),گوشه یر شده و از جامعه طرد شده(سرزنش اجتماعی متوجه قربانسیت)
اما مرد داستان(متجاوز)با افتخار با نامزدش(حتی این زن با وجود اطلاع از عمل مرد حاضر به زندگی با اوست!!) ازدواج کرده و به روی مبارک هم نیاورده که بر سر زندگی یک زن,یک کودک و خانواده اش چه بلایی اورده!
اگر ان زن نسبت به حق و حقوقش آگاهی کافی میداشت و اگر قانونی و حدودی وجود داشت چرا باید به این فاجعه ختم میشد؟
برای شما این غیر قابل درک است که ترس یک زن از تجاوز و اثراتش را به عنوان یک کنترل کننده برای او نمیدانید.

چه تفسیر نابجایی رخ داده؟ جالب است که یک خط پس از متهم کردن من به «تفسیر قرآنی» از گفته‌هایتان، همانها را با زبانی تازه و کلماتی جدید تکرار کرده‌اید!

مردان مشابه مرد داستان یک دهم درصد مردان بالغ را تشکیل می‌دهند، و سرنوشت غم‌انگیزی که آن زن مجبور به تحمل آن شده بود حتی درصد کمتری از قربانیان تجاوز را شامل می‌شود. در حقیقت امر هر مرد و زنی از شنیدن این داستان و روبرو شدن با این وضعیت، فارغ از تعلقات مذهبی یا باورهای سنتی/مدرن و ... به جوش و خروش آمده، از اینهمه شرارت و پستی ابراز بیزاری و نفرت می‌کند و تا جایی که بتواند برای برطرف کردن آن می‌کوشد. شما اما آمده‌اید رفتاری که آشکارا استثنایی‌ست را گرفته‌اید و به «مردان» تعمیم داده‌اید و سرنوشتی که خارق‌العاده است را برای زنان «هر روزه» و «عادی» جلوه می‌دهید و از همه جالبتر مقصر رخ دادن آنرا «مردان» معرفی می‌کنید. پس از اینهمه، می‌خواهید ما باور بکنیم شرایط کنونی ایران چنین نیست زیرا «بیداری زنان» آنرا تغییر داده، و پیش از این به زنها تجاوز می‌کرده‌اند و بچه‌ی آنها را می‌گرفته‌اند و از جامعه طردش می‌کرده‌اند!

اینکه شما گمان می‌کنید دیونمایی و استحاله‌ی یک شبه‌ی خانواده از «نهادی مقدس که به هر قیمتی مرد باید آنرا حفظ بکند» به «محیطی سرکوبگر، ضدزن و قفس‌گونه که برای کنترل و اعمال سلطه بر زنان بوجود آمده» و درپی آن پیدایش، رشد و گسترش پدیده‌هایی همچون «دختران فراری»، «بچه‌های طلاق»، «پدر/مادران غایب» و «زندانیان مهریه» به هر نحوی «پیشرفت» است و نه دست و پا زدن در همان منجلاب سابق مایه‌ی سرگرمی‌ ماست. اینکه تصور می‌کنید مهر متجاوز و سلطه‌ورز و «سالار» و خشن و خائن به «مردان» زدن «آگاهی» محسوب می‌شود و تغیر مثبتی در جامعه بوجود آورده هم اگر جدی نبود می‌توانست خوراک خوبی برای خنده باشد. اما در واقع همه‌ی اینها چیزی فراتز از مردستیزی، باژگونی حقایق و بهره‌برداری ایدئولژیک از فجایعی که «هیچ‌کس» منکر وجود، گستردگی و اهمیت آنها نشده نیست.

شاید حق با شما باشد و من بخشی از ترسها و مشکلاتی که زنان ممکن است با آنها روبرو باشند را ندانم و نشناسم(یا حتی به قول شما برایم «غیرقابل درک» باشند)، مشابه همین‌ها هم برای شما درباره‌ی ترسها و عواطف و دشواریهای مردان صادق است، اما این چیزی را اثبات نخواهد کرد، نادانی احتمالی من اثبات درستی/وجود/گستردگی چیزی نیست.
پاسخ

mosafer نوشته: بله خب ، کلا نباید مخالفت علنی خود را جایی بیهوده نابود کرد
:e405:
معنی واضح آن جمله این است که هر جبه‌ای محل نبرد با فاشیسم ناب محمدی نیست،آنجایی مبارزه کنید که با کمترین هزینه بیشترین کمک را بکنید !

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Theodor Herzl نوشته: من پست رو حذف کردم ، چون از خودتان اطلاعات دادید ، اینجا برای حفظ امنیت کاربران ، پست‌هایی‌ که اطلاعات شخصی‌ کاربران را افشا کند حذف میشوند

دوست گرامی از حسن همكاری شما سپاس گزارم من از مسائل امنیتی زیاد خبر ندارم لطفاً هركجا لازم دیدید عمل كنید باز هم ممنون.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جناب راسل : ممنون بله همین طور است برای همین من سه سال هست روی خانوده ام كار می كنم برای همین پدرم را توانستم قانع كنم كه وقتی نام خمینی را می آورد پیشوند امام را از روی آن بر دارد تا بعد هم اسپاگتی توانا و دانا حتماً كمكم خواهد كرد كه نام محمد را از سر زبانشان بندازم اگر بشود من از این منجلاب تا حدود زیادی راحت می شوم كه خیلی سخت است و زمان نیاز دارد.

پاسخ

shirin نوشته: امیر تو خبلی حساسیت الکی داری به کلمه مردسالاری. بسیاری از مشکلات فرهنگی ما به خاطر مردسالاری هست و حتی برای مردان هم صرفا یه چیز خوب نیست. چون مجبورن همیشه مردی و قدرت مردانگیشون رو اثبات کنن تا پذیرفته بشن. مجبورن در بسیاری مواقع خود واقعیشون رو انکار کنن و یه تصویر الکی از خودشون بسازن. غیر از اینکه بیخودی مسولیت سنگین زندگی هم به عهدشون هست. نمیشه کسی رو مقصر قلمداد کرد که چرا اینطور شده. روند رشد جوامع در طول تاریخ اینطور پیشرفته و ادیان هم باعث شدت گرفتنش بوده. شما شاکی هستی که جوامع مردسالار رو مقصر میدونن. مگه غیر از این هست؟ فمنیستها علیه مردان مبارزه نمیکنن علیه جوامع مردسالار مبارزه میکنن. مردان بسیاری هم ممکنه قربانی جامعه مردسالار بشن. دین اسلام یه دین کاملا مردسالارانه و زن ستیزانه هست. شاهد بازی یا همون بچه بازی در دین اسلام کاملا یه موضوع عادی هست. که خدا هم تو بهشت به مردان مومن وعده داده. اتفاقا سعدی هم خیلی شاهد بازی میکرده. یعنی تجاوز به پسر بچه ها کاملا نتیجه فرهنگ . مردسالارنه هست.

این نگاه بسنده و قانع‌کننده نیست.
خود منهم به عنوان یک مرد وقتی هنوز فمینیست بودم با این مشکل روبرو می‌شدم که چگونه می‌توان تز «مردسالاری» و ایده‌ی «مزیت مردی» را با خود مرد بودن در جامعه‌ی کنونی ایران(یا دیگر جوامعی که در آنها زیسته‌ام)آشتی داد بی‌آنکه همه‌ی شالوده‌ی آن از هم بپاشد. توضیح دم دستی و «فمینیستی» برای آنچه مردها متحمل می‌شوند آنست که «مردسالاری مردان را هم آزار می‌دهد» و «برپاد مردان نیز عمل می‌کند» و ...


جدا از آنکه این نگرش خود به نوعی غیرعلمی بودن و «ابطال‌ناپذیری» کل این نظرها را می‌رساند، هرچه بیشتر به آنها بیاندیشید بیشتر به این نتیجه می‌رسید که دینامیک قدرت در جامعه به نحوی مطلقا متفاوت از آنچه نظریه‌پردازان فمینیست تصور می‌کرده‌اند شکل گرفته و جریان دارد، و تضادها، نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها بسیار بیش از آنکه جنسیتی/فرهنگی بوده باشند، طبقاتی/اقتصادی بوده‌اند. ما هنگامی که شرایط عمومی یک زن و مرد در یک طبقه‌ی همسطح جامعه را در نظر می‌گیریم و با هم مقایسه می‌کنیم، با هر معیاری که معنا می‌دهد موقعیت زن بهتر از همان ِ مرد است. به هنگام همسرگزینی، به وقت کار کردن، در تقسیم مسئولیتهای فردی و اجتماعی، وقتی دفاع از خود و دیگران به میان می‌رسد، وقتی طرح، راهکاریابی و برسی مشکلات عمومی مطرح می‌شود، اولویتهایی که جامعه برای امنیت، آسایش و رفاه هرکدام در نظر می‌گیرد و ... تمام دیگر عرصه‌ها، زنان به نحوی، از مردان همسطح خودشان وضعی به مراتب، یا دستکم به طور نسبی بهتر دارند. به کنیزی رفتن و فروخته شدن در بازارهای کوفه بهتر است از بریده شدن گردنتان در نهاوند، مثل یک کالای جنسی کم‌ارزش مبادله شدن و روی طاقچه یا در ویترین قرار گرفتن بهتر است از مثل یک کالای بی‌ارزش دور انداخته شدن و در «موج انسانی» و «میادین مین» هزار هزار کشته شدن، مفعول و ناتوان از به انجام رساندن هر عمل مهمی تلقی شدن و درپی آن معافیت از تمام مسئولیتهای شخصی و اجتماعی با معیاری عینی و عقلی بهتر است از «فاعل» جا زدن و واداشتن‌ شما به عهده‌گیری تمام مسئولیتهای اشخاص حاضر در زندگی‌تان و ...

توجه بکنید که من نمی‌گویم شرایط زنان «خوب» بوده، من، به عنوان یک مرد که در جامعه‌ای سنتی بزرگ شده و برمبنی همسنجی آنچه وادار به تحملش شدم و تقریبا همیشه در تمام گفتمانهای جنسیتی ناگفته باقی می‌مانند، می‌گویم، و برای این گفته استدلال می‌کنم که «وضعیت زنان بطور نسبی بهتر از مردان بوده». مشکل زنان آنست که بدلیل هایپرگمی تنها مردان بالاتر یا دستکم همسطح خودشان را می‌بینند، و توده‌ی عظیم مردان لگد شده، تی‌پا خورده و بدبختی که هرگز، هیچ چیز نداشته‌اند، ندارند و نخواهند داشت را نمی‌بینند و اینها کاملا برایشان نامرئی هستند.

پس می‌بینید که حساسیت به واژه‌ی مردسالاری بی‌دلیل نیست، این لفظی‌ست بسیار نادقیق، و حتی در مواردی مطلقا اشتباه و دروغین برای توصیف نظمی که در جامعه حاکم بوده/هست.
پاسخ

Ouroboros نوشته: چه تفسیر نابجایی رخ داده؟ جالب است که یک خط پس از متهم کردن من به «تفسیر قرآنی» از گفته‌هایتان، همانها را با زبانی تازه و کلماتی جدید تکرار کرده‌اید!

مردان مشابه مرد داستان یک دهم درصد مردان بالغ را تشکیل می‌دهند، و سرنوشت غم‌انگیزی که آن زن مجبور به تحمل آن شده بود حتی درصد کمتری از قربانیان تجاوز را شامل می‌شود. در حقیقت امر هر مرد و زنی از شنیدن این داستان و روبرو شدن با این وضعیت، فارغ از تعلقات مذهبی یا باورهای سنتی/مدرن و ... به جوش و خروش آمده، از اینهمه شرارت و پستی ابراز بیزاری و نفرت می‌کند و تا جایی که بتواند برای برطرف کردن آن می‌کوشد. شما اما آمده‌اید رفتاری که آشکارا استثنایی‌ست را گرفته‌اید و به «مردان» تعمیم داده‌اید و سرنوشتی که خارق‌العاده است را برای زنان «هر روزه» و «عادی» جلوه می‌دهید و از همه جالبتر مقصر رخ دادن آنرا «مردان» معرفی می‌کنید. پس از اینهمه، می‌خواهید ما باور بکنیم شرایط کنونی ایران چنین نیست زیرا «بیداری زنان» آنرا تغییر داده، و پیش از این به زنها تجاوز می‌کرده‌اند و بچه‌ی آنها را می‌گرفته‌اند و از جامعه طردش می‌کرده‌اند!

اینکه شما گمان می‌کنید دیونمایی و استحاله‌ی یک شبه‌ی خانواده از «نهادی مقدس که به هر قیمتی مرد باید آنرا حفظ بکند» به «محیطی سرکوبگر، ضدزن و قفس‌گونه که برای کنترل و اعمال سلطه بر زنان بوجود آمده» و درپی آن پیدایش، رشد و گسترش پدیده‌هایی همچون «دختران فراری»، «بچه‌های طلاق»، «پدر/مادران غایب» و «زندانیان مهریه» به هر نحوی «پیشرفت» است و نه دست و پا زدن در همان منجلاب سابق مایه‌ی سرگرمی‌ ماست. اینکه تصور می‌کنید مهر متجاوز و سلطه‌ورز و «سالار» و خشن و خائن به «مردان» زدن «آگاهی» محسوب می‌شود و تغیر مثبتی در جامعه بوجود آورده هم اگر جدی نبود می‌توانست خوراک خوبی برای خنده باشد. اما در واقع همه‌ی اینها چیزی فراتز از مردستیزی، باژگونی حقایق و بهره‌برداری ایدئولژیک از فجایعی که «هیچ‌کس» منکر وجود، گستردگی و اهمیت آنها نشده نیست.

شاید حق با شما باشد و من بخشی از ترسها و مشکلاتی که زنان ممکن است با آنها روبرو باشند را ندانم و نشناسم(یا حتی به قول شما برایم «غیرقابل درک» باشند)، مشابه همین‌ها هم برای شما درباره‌ی ترسها و عواطف و دشواریهای مردان صادق است، اما این چیزی را اثبات نخواهد کرد، نادانی احتمالی من اثبات درستی/وجود/گستردگی چیزی نیست.
تفسیر قرانی آن است که از یک جمله ,یک کتاب داستان در بیاوریم و منظور نگارنده را بر حسب پیش فرضهای خودمان
به گونه ای دیگر بیان کنیم!!

این چه توجیهیست که این دست افراد چند درصد هستند؟!
چگونه میتوان این دست افراد را از خیل دیگر مردان تمییز داد؟
گویا این شما هستید که سعی میکنید مردان متجاوز را از مردان بی خطر و عادی جدا کنید.
اصولا جدا کردنی در کار نیست و حتی تعمیمی هم وجود ندارد.تنها تغییر در شرایط و نگرشهاست که میتواند از افراد عادی یک متجاوز بسازد و یا اینکه قربانی را افرادی از بیخ و بن طرد شده!
حالا اگر به یک زن بگوییم که در صورت چنین واقعه ای از خود مایوس نشود ,نترسد,مقابله کند و...سعی کرده ایم مردان را محکوم کنیم؟ یا تنها به آنان این آگاهی را داده ایم که در برابر خطرات احتمالی از خود چه واکنشی نشان دهند؟!
اینجا ما به دنبال یک دشمن فرضی نیستیم بلکه سعی میکنیم در برابر یک پدیده(!) که حتی ممکن است اجتناب ناپذیر باشد چگونه برخورد کنیم یا چگونه نگاهی به آن داشته باشیم یا چه عکس العملی از خود نشان دهیم.
بله. تجربه ی تجاوز برای هز زن ممکن است.خصوصا در جامعه ای مانند جامعه ی ما و هیچ راهی برای شناختن یک فرد که ممکن است در لباس یک متجاوز در آید وجود ندارد.
گاهی افرادی در شرایطی چنین نقشی را به عهده میگیرند که حتی به مخیله ی زن هم خطور نخواهد کرد.چه طور و چگونه خود را از این مهلکه برهاند؟چگونه با آن حتی کنار بیاید؟و در صورت انجام چه طور عملا دست به خود کشی خود نزند چیزهای غریبی نیستند و به نظرمک دانستن آن برای هر زنی سودمند واقع خواهد شد......!!

شراب اولی تر ...
پاسخ

iranbanoo نوشته: این چه توجیهیست که این دست افراد چند درصد هستند؟!
چگونه میتوان این دست افراد را از خیل دیگر مردان تمییز داد؟
گویا این شما هستید که سعی میکنید مردان متجاوز را از مردان بی خطر و عادی جدا کنید.
اصولا جدا کردنی در کار نیست و حتی تعمیمی هم وجود ندارد.تنها تغییر در شرایط و نگرشهاست که میتواند از افراد عادی یک متجاوز بسازد و یا اینکه قربانی را افرادی از بیخ و بن طرد شده!
E406E410E40d


iranbanoo نوشته: حالا اگر به یک زن بگوییم که در صورت چنین واقعه ای از خود مایوس نشود ,نترسد,مقابله کند و...سعی کرده ایم مردان را محکوم کنیم؟ یا تنها به آنان این آگاهی را داده ایم که در برابر خطرات احتمالی از خود چه واکنشی نشان دهند؟!
اینجا ما به دنبال یک دشمن فرضی نیستیم بلکه سعی میکنیم در برابر یک پدیده(!) که حتی ممکن است اجتناب ناپذیر باشد چگونه برخورد کنیم یا چگونه نگاهی به آن داشته باشیم یا چه عکس العملی از خود نشان دهیم.
بله. تجربه ی تجاوز برای هز زن ممکن است.خصوصا در جامعه ای مانند جامعه ی ما و هیچ راهی برای شناختن یک فرد که ممکن است در لباس یک متجاوز در آید وجود ندارد.

بله وقتی تنها یک گروه را قربانی یک عمل(مثل تجاوز)جلوه می‌دهید بطور مستقیم و عامدانه دارید باقی قربانیان آنرا از کمکهایی که شایستگی و نیاز به آنرا دارند محروم می‌کنید، و هنگامی که مردان را تنها عاملان تجاوز و زنان را تنها قربانیان آن تلقی می‌کنید دارید همه‌ی مردان را بخاطر اعمال چند مرد محکوم کرده، ایشان را فقط بخاطر مرد بودنشان مجازات می‌کنید.

تجربه‌ی تجاوز جنسی برای هر مرد نیز ممکن است اما این به معنی متجاوز بودن هر زن یا آنکه باید کل نظام اجتماعی را برای پیشگیری از این احتمال دگرگون کرد نیست. یک مثال می‌زنم شاید متوجه مضحک بودن «استدلال» خود بشوید: در ایران تجربه‌ی اینکه دختر پس از سکس شما را متهم بکند به حامله کردن، برداشتن پرده‌ی بکارت، تجاوز جنسی ... و از اینها برای واداشتن شما به ازدواج بهره بگیرد تجربه‌ای روزمره است، یعنی هر روز در دادگاه‌های ایران اتفاق می‌افتد. اما اگر من بر این مبنی بگویم همه‌ی زنان کلاه‌بردار و شارلاتان هستند و یا «من چطور می‌توانم آنها که نیستند را از آنها که هستند تشخصی بدهم»، با من همچون یک ابله مستحق ترحم رفتار خواهند کرد، و حق هم خواهند داشت.
پاسخ

نقل قول:E406E410E40d
چرا؟!!!:))))


Ouroboros نوشته: بله وقتی تنها یک گروه را قربانی یک عمل(مثل تجاوز)جلوه می‌دهید بطور مستقیم و عامدانه دارید باقی قربانیان آنرا از کمکهایی که شایستگی و نیاز به آنرا دارند محروم می‌کنید، و هنگامی که مردان را تنها عاملان تجاوز و زنان را تنها قربانیان آن تلقی می‌کنید دارید همه‌ی مردان را بخاطر اعمال چند مرد محکوم کرده، ایشان را فقط بخاطر مرد بودنشان مجازات می‌کنید.
عامل تجاوز و پیامد هایش که تنها متوجه مردان نیست!
یک زن نمیتواند از طرف همجنس خودش مورد آزار جنسی قرار گیرد؟یک زن قربانی تنها مشکلی که دارد آیا مرد مخاطبش است؟و جامعه تنها مردان هستند که به تجاوز نگاهی متفاوت دارند و به قربانی نگاهی خاص دارند؟
چرا قبول نمیکنید که زنان نسبت به مردان با خطر و آسیب های بیشتری مواجه اند؟
چرا باید سکوت کرد و طوری وانمود کرد که چنین خطری وجود ندارد؟وقتی هست و زنان زیادی بوده اند که تجربه ای را از این رفتارهای مردان را داشته اند چرا باید مصلحت پیشه کرد؟
واقعیت این است که خطر تجاوز به همان میزان که خطر رانندگی هست وجود دارد.و چرا نباید در برابر آن زنان خود را اماده کنند و به دنبال راهی برای رهایی از ان نباشند؟
مردان به نظرم راه فرار از تجاوز را در موقعیتی برابر با زنان را میدانند و شاید بدانند در برابر یک همجنس خود چگونه باید برخوردی کنند(مگر اینکه واقعا خفت شوند).اما بیشتر زنان از ترس و ضعف نسبیشان در برابر مرد بوده که نتوانسته اند از مهلکه فرار کنند.





Ouroboros نوشته: یک مثال می‌زنم شاید متوجه مضحک بودن «استدلال» خود بشوید: در ایران تجربه‌ی اینکه دختر پس از سکس شما را متهم بکند به حامله کردن، برداشتن پرده‌ی بکارت، تجاوز جنسی ... و از اینها برای واداشتن شما به ازدواج بهره بگیرد تجربه‌ای روزمره است، یعنی هر روز در دادگاه‌های ایران اتفاق می‌افتد. اما اگر من بر این مبنی بگویم همه‌ی زنان کلاه‌بردار و شارلاتان هستند و یا «من چطور می‌توانم آنها که نیستند را از آنها که هستند تشخصی بدهم»، با من همچون یک ابله مستحق ترحم رفتار خواهند کرد، و حق هم خواهند داشت.
ببخشید مگر شما همانی نبودید که میگفتید از ترس فتنه های زنانه صدایشان را حین سکس با آنان ضبط میکنید و یا حتی کاندوم را باید خود مرد شخصا بیرون بیندازد چون به هیچ کدامشان اعتمادی نیست؟!!!:e405:

شراب اولی تر ...
پاسخ

iranbanoo نوشته: عامل تجاوز و پیامد هایش که تنها متوجه مردان نیست!
یک زن نمیتواند از طرف همجنس خودش مورد آزار جنسی قرار گیرد؟یک زن قربانی تنها مشکلی که دارد آیا مرد مخاطبش است؟و جامعه تنها مردان هستند که به تجاوز نگاهی متفاوت دارند و به قربانی نگاهی خاص دارند؟
چرا قبول نمیکنید که زنان نسبت به مردان با خطر و آسیب های بیشتری مواجه اند؟

بخاطر آنکه حقیقت ندارد!
مردان درصد بالاتری از قربانیان خشونت را تشکیل می‌دهند، در تک‌تک کشورهای جهان، زودتر از زنها می‌میرند، از ده عامل مرگ و میر بشر در هفت تا جلوتر از زنان هستند، اکثریت مطلق کسانی را تشکیل می‌دهند که به هر نحوی با «خطرات» و «آسیبها» دست و پنجه نرم می‌کنند و کمک به مراتب درجات(در حد چند ده برابر)کمتری برای کنار آمدن با آنها از جامعه/دیگران دریافت می‌کنند. درباره‌ی تجاوز هم، حاضر نیستم بپذیرم که قربانیان تجاوز «فقط» زنان هستند و فاعلان آن فقط مردان، چون باز ذره‌ای از حقیقت در آن نیست.

iranbanoo نوشته: چرا باید سکوت کرد و طوری وانمود کرد که چنین خطری وجود ندارد؟وقتی هست و زنان زیادی بوده اند که تجربه ای را از این رفتارهای مردان را داشته اند چرا باید مصلحت پیشه کرد؟
واقعیت این است که خطر تجاوز به همان میزان که خطر رانندگی هست وجود دارد.و چرا نباید در برابر آن زنان خود را اماده کنند و به دنبال راهی برای رهایی از ان نباشند؟
مردان به نظرم راه فرار از تجاوز را در موقعیتی برابر با زنان را میدانند و شاید بدانند در برابر یک همجنس خود چگونه باید برخوردی کنند(مگر اینکه واقعا خفت شوند).اما بیشتر زنان از ترس و ضعف نسبیشان در برابر مرد بوده که نتوانسته اند از مهلکه فرار کنند.

«مهلکه»ای وجود خارجی ندارد و شما هنوز برای اثبات آن کوچکترین تلاشی نکرده‌اید. در همان ایران «واپسمانده‌ی سنتی ِ ضدزن» متجاوزان جنسی اغلب اعدام می‌شوند. باقی «سوالات» شما نیز همچون بخش بولد شده تنها به جهت عصبانی کردن من و بیرون راندن مخاطب از میدان گفتگو طرح شده‌اند، که پیشتر پاسخ آنها را داده‌ایم.

iranbanoo نوشته: ببخشید مگر شما همانی نبودید که میگفتید از ترس فتنه های زنانه صدایشان را حین سکس با آنان ضبط میکنید و یا حتی کاندوم را باید خود مرد شخصا بیرون بیندازد چون به هیچ کدامشان اعتمادی نیست؟!!!

هر وقت عملی به از چند مورد پراکنده که شدیدا مورد بازخواست قرار می‌گیرد تبدیل شد به نرم روزمره و در قانون کشور از عاملان آن حمایت شد و دستگاهی عریض و طویل برای براه انداختن/تداوم/تشدید آن پدید آمد، هرکس حق دارد با برسی شرایط برای مراقبت از خود تصمیم بگیرد. هر زمان به کسانی که به شما تجاوز جنسی کردند ده هزار دلار جایزه دادند، شما را بخاطر مورد تجاوز قرار گرفتن ده سال زندان انداختند و هرکس هم تلاش کرد این بی‌عدالتی را بازگو بکند مهر «مردستیز» و ... زدند، آنوقت حق دارید بگویید از ارتباط با مردها احساس امنیت نمی‌کنید. وقتی هفتاد و پنج درصد درخواست طلاق را زنان ارائه می‌کنند و ما می‌گوییم چیزی مهرشان نکنید، این برسی عینیت و ارائه‌ی راهکار مبتنی با آن عینیت است، وقتی یک دهم درصد مردان تجاوز جنسی می‌کنند و شما می‌گویید «از کجا بدانم کدامشان قصد تجاوز ندارد»، همه چیز هست به جز ارائه‌ی راهکار، یا انطباق با عینیت.


iranbanoo نوشته: چرا؟!!!:))))

دوستان خودشان می‌دانند.
پاسخ

امیر واژه مردسالاری بکار میره چون مردان جنس برتر و همه کاره و تصمیم گیرنده محسوب میشن. یه ضرب المثل قدیمی میگه هر که بامش بیش برفش بیشتر. مسئولیت بیشتر برابر هست با مشکلات بیشتر. تو ایران یه زن و مرد در سطح برابر شرایط برای مرد بهتر هست. یه دختر زشت از یه خانواده فقیر رو در نظر بگیر. و یه پسر زشت از یک خانواده فقیر. هر دوتاشون هم مثلا در رشته مکانیک تحصیل کردن. در ازدواج زن زشت شانسش برای انتخاب شدن بسیار کمتر از مرد زشت هست. خانواده پولدار هم که نداره کسی به خاطر پولش بیاد بگیرتش. برای کار پیدا کردن. اکثر شرکتهای خصوصی مهندس زن برای کار اجرایی لازم ندارن. و هیچکدوم از استحدامهای دولتی در رشته مکانیک زنی رو استخدام نمیکنن. در نتیجه شانس شغل مناسب رشته تحصیلی مرده به زنه ده به یک هست. همین دوتا موضوع کفایت میکنه برای فهمیدن وضعیت بهتر کدوم یکیشون.
پاسخ

shirin نوشته: ..یه ضرب المثل قدیمی میگه هر که بامش بیش برفش بیشتر. مسئولیت بیشتر برابر هست با مشکلات بیشتر..

آفرین همینست، مرد اختیار بیشتر، مسئولیت بیشتر، و مشکلات بیشتری داشته. فمینیسم و تز مردسالاری تنها بخش اول را می‌بینند و به شدت آنرا بزرگنمایی می‌کنند ، بخش دوم را با ادعاهای مضحکی همچون «زن هم مسئولیت داشته» یا «مردان خودشان انتخاب کرده بودند» تحریف می‌کنند و بخش سوم را به کلی منکر می‌شوند. ما می‌گوییم این چیزی بجز باژگونه کردن حقیقت و برپا داشتن چیزی که هرگز وجود نداشته نیست، در سنت مردان را با شدتی حداقل مشابه، و در بسیاری موارد به مراتب بیشتر در قالبهای از پیش آماده برای بقای جامعه‌ای شدیدا وابسته به باقی ماندن آنها در این قالبها «جا می‌داده‌اند».

نقل قول:تو ایران یه زن و مرد در سطح برابر شرایط برای مرد بهتر هست. یه دختر زشت از یه خانواده فقیر رو در نظر بگیر. و یه پسر زشت از یک خانواده فقیر. هر دوتاشون هم مثلا در رشته مکانیک تحصیل کردن. در ازدواج زن زشت شانسش برای انتخاب شدن بسیار کمتر از مرد زشت هست. خانواده پولدار هم که نداره کسی به خاطر پولش بیاد بگیرتش. برای کار پیدا کردن. اکثر شرکتهای خصوصی مهندس زن برای کار اجرایی لازم ندارن. و هیچکدوم از استحدامهای دولتی در رشته مکانیک زنی رو استخدام نمیکنن. در نتیجه شانس شغل مناسب رشته تحصیلی مرده به زنه ده به یک هست. همین دوتا موضوع کفایت میکنه برای فهمیدن وضعیت بهتر کدوم یکیشون.

این روش خوبی برای بحث کردن نیست،
در یک جامعه‌ی سنتی همه‌ی زنان شانس ازدواج دارند، چون هایپرگمی آنها به حال خود رها نشده و همه‌ی مردان دیده می‌شوند:

[ATTACH=CONFIG]1967[/ATTACH]

در جامعه‌ی مدرن اما که نیمی از مردان بطور خودانگیخته نامرئی شده‌اند، بله، زنان زشت، چاق یا بطور خاصی کریه‌المنظر مطلقا نادیده گرفته خواهند شد، زیرا هرگز حاضر نیستند با کسی «هم‌سطح» خودشان بروند. پس این از عوارض رها کردن نقوش سنتی زن و مرد و جایگزینی آن با مدل کنونی‌ست نه نظم طبیعی جوامع بشری. چنانکه در نمودار بالا هم آمده، بخش بسیار بزرگتری از مردان نادیده گرفته می‌شوند، هایپرگمی زن اما معطوف به زشت و زیبایی مرد نیست و مربوط است به آنچه مرد می‌تواند به عنوان منابع/وجوه/امکانات در اختیار زن بگذارد، باقی امور ثانویه هستند. پس شانس یک زن زشت را، باید مقایسه بکنید با یک مرد فقیر، و زن زشت ِ فقیر همواره شانس بیشتری خواهد داشت از مرد زشت ِ فقیر. پس از اینهم، شما باز به نحو عجیبی تصور کرده‌اید که کار کردن بیرون از خانه نوعی «مزیت» است نه «مسئولیت»، و معاف بودن خودکار زن از آن یک «کهتری»، و ضمنا فراموش کرده‌اید که برخی عوارضی که جامعه‌ی کنونی ایران از آنها رنج می‌برد بدلیل حضور آن در مرحله‌ی گذار است، چنانکه جامعه مدرن شده، اما دولت و برخی ساختارهای کم‌شمار دیگر سنتی مانده‌اند و این تضاد طبیعتا به پدید آمدن مشکلاتی خواهد انجامید که باز طبیعتا بیشتر قربانیان آن زنان خواهند بود، زیرا این زنان هستند که قرارداد سنتی خود را یکطرفه پاره کرده‌اند و می‌خواهند نرمها را دگرگون بکنند(دستشان هم درد نکند، ما هم باید با آنها همراه بشویم).


فایل‌های پیوست
.jpg mating_cad_dad-copy1.jpg اندازه 1.04 MB  تعداد دانلود: 103
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 294 مهمان