05-26-2013, 02:57 PM
iranbanoo نوشته: سخن از اینکه فعل تجاوز به تنهایی در کدام گروه است که نبود.اما بله تغییرات کنونی در جامعه ی ایران از شدت این تجاوزات کاسته.نکند عاملش را باید رویکرد های ج.ا بدانیم؟
در داستانی که شیرین آورد به زن تجاوز شده(ترسیده آن را بیان کند تا زمان باردار شدنش)باردار شده(نتیجه ی تجاوز دیگری را به تنهایی به دوش کشیده),کودکش را سر راه گذاشته(حق داشتن آن را برای خود قائل نبوده),گوشه یر شده و از جامعه طرد شده(سرزنش اجتماعی متوجه قربانسیت)
اما مرد داستان(متجاوز)با افتخار با نامزدش(حتی این زن با وجود اطلاع از عمل مرد حاضر به زندگی با اوست!!) ازدواج کرده و به روی مبارک هم نیاورده که بر سر زندگی یک زن,یک کودک و خانواده اش چه بلایی اورده!
اگر ان زن نسبت به حق و حقوقش آگاهی کافی میداشت و اگر قانونی و حدودی وجود داشت چرا باید به این فاجعه ختم میشد؟
برای شما این غیر قابل درک است که ترس یک زن از تجاوز و اثراتش را به عنوان یک کنترل کننده برای او نمیدانید.
چه تفسیر نابجایی رخ داده؟ جالب است که یک خط پس از متهم کردن من به «تفسیر قرآنی» از گفتههایتان، همانها را با زبانی تازه و کلماتی جدید تکرار کردهاید!
مردان مشابه مرد داستان یک دهم درصد مردان بالغ را تشکیل میدهند، و سرنوشت غمانگیزی که آن زن مجبور به تحمل آن شده بود حتی درصد کمتری از قربانیان تجاوز را شامل میشود. در حقیقت امر هر مرد و زنی از شنیدن این داستان و روبرو شدن با این وضعیت، فارغ از تعلقات مذهبی یا باورهای سنتی/مدرن و ... به جوش و خروش آمده، از اینهمه شرارت و پستی ابراز بیزاری و نفرت میکند و تا جایی که بتواند برای برطرف کردن آن میکوشد. شما اما آمدهاید رفتاری که آشکارا استثناییست را گرفتهاید و به «مردان» تعمیم دادهاید و سرنوشتی که خارقالعاده است را برای زنان «هر روزه» و «عادی» جلوه میدهید و از همه جالبتر مقصر رخ دادن آنرا «مردان» معرفی میکنید. پس از اینهمه، میخواهید ما باور بکنیم شرایط کنونی ایران چنین نیست زیرا «بیداری زنان» آنرا تغییر داده، و پیش از این به زنها تجاوز میکردهاند و بچهی آنها را میگرفتهاند و از جامعه طردش میکردهاند!
اینکه شما گمان میکنید دیونمایی و استحالهی یک شبهی خانواده از «نهادی مقدس که به هر قیمتی مرد باید آنرا حفظ بکند» به «محیطی سرکوبگر، ضدزن و قفسگونه که برای کنترل و اعمال سلطه بر زنان بوجود آمده» و درپی آن پیدایش، رشد و گسترش پدیدههایی همچون «دختران فراری»، «بچههای طلاق»، «پدر/مادران غایب» و «زندانیان مهریه» به هر نحوی «پیشرفت» است و نه دست و پا زدن در همان منجلاب سابق مایهی سرگرمی ماست. اینکه تصور میکنید مهر متجاوز و سلطهورز و «سالار» و خشن و خائن به «مردان» زدن «آگاهی» محسوب میشود و تغیر مثبتی در جامعه بوجود آورده هم اگر جدی نبود میتوانست خوراک خوبی برای خنده باشد. اما در واقع همهی اینها چیزی فراتز از مردستیزی، باژگونی حقایق و بهرهبرداری ایدئولژیک از فجایعی که «هیچکس» منکر وجود، گستردگی و اهمیت آنها نشده نیست.
شاید حق با شما باشد و من بخشی از ترسها و مشکلاتی که زنان ممکن است با آنها روبرو باشند را ندانم و نشناسم(یا حتی به قول شما برایم «غیرقابل درک» باشند)، مشابه همینها هم برای شما دربارهی ترسها و عواطف و دشواریهای مردان صادق است، اما این چیزی را اثبات نخواهد کرد، نادانی احتمالی من اثبات درستی/وجود/گستردگی چیزی نیست.