نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
#1

با درود به همه دوستان نیک این انجمن،

یکی از ویژگی‌های کنونی فاروم ما این شده است که آدم‌هایی بسیار فرهیخته را کنار هم
داریم بدون آنکه نیروی مخالف چندانی در فاروم داشته باشیم. این تک‌قطبی بودن فاروم البته
آن اندازه که باید برای هیچ‌کدام از ما خوش‌آیند نیست. جای بحث چندانی نمی‌رود و مسلمان راستینی
هم نمی‌آید که بخواهیم برای نمونه، با نشان دادن چند تناقض منطقی در قرآن او را به فکر فرو ببریم.

ولی از سوی دیگر، می‌توانیم از این نیروی تک‌قطبی ایجاد شده برای هدف‌های دیگر سود ببریم.


برای آغاز، یکی از چیزهایی که ما در جایگاه کسانی که خود را هوادار خردورزی و خردگرایی می‌دانیم براستی
نیاز داریم، این است که ایرانی‌ها (و آدم‌های) خردگرایی بیشتری در پیرامون خود داشته باشیم؛ و چه بهتر
که برای نیل به این مقصود، بیاییم در این جُستار درباره شیوه‌های گسترش خردگرایی هم‌اندیشی کنیم.


چند جُستار دیگری که فرهشتی نزدیک به اینجا را دارند:



آنچه اما شاید برای آغاز جستار بسیار سودمند باشد، تعریف خردگرایی باشد.

آنچه من خردگرایی را با آن تعریف می‌کنم بسیار ساده و پیش‌پا‌افتاده است:

خردگردا: به کسی گفته می‌شود که در رویارویی با ایده و اندیشه‌های
فکری، با سود بردن از خرد و منطق، رویکرد فکری خویش را در برابر آن اتخاذ کند.

با این تعریف، خردگرایی در جایگاه یک ابزار به شمار خواهد رفت که ما را در بازشناسی راه درست از نادرست کمک می‌کند.


از شیوه‌های فکری دیگر می‌توان این‌ها را نام برد:
  • احساس‌گرا: کسی که در رویارویی با ایده و اندیشه‌های نوین، با دست‌آویز به احساس
    خود رویکرد فکری‌اش را برگزیند. برای نمونه به چنین آدمی اگر بگویید خدا نیست، به اینکه آیا براستی
    خدا نیست و یا استدلال منطقی چه می‌گوید کاری ندارد، بلکه به اینکه بودن خدا چه احساس به او می‌دهد
    و نبود خدا نیز چه احساسی، رویکرد فکری خود که «باور به خدا» یا «ناباور به خدا» باشد را بر خواهد گزید.
  • سود‌خواه: کسی که در رویارویی با ایده و اندیشه‌های نوین، با نگاه به سود شخصی
    و نزدیک خود رویکرد فکری‌اش را برمی‌گزیند. به این دسته از آدم‌ها اگر بگویید خدا نیست، به
    اینکه آیا براستی خدا نیست و یا اینکه احساس شخص‌شان چه برای گفتن دارد کاری نداشته و بلکه، به
    اینکه باور به خدا برای ایشان آیا سود شخصی دارد یا نه و اگر آری چه اندازه، فکر می‌کنند. شاید
    این تعریف در وهله نخست بسیار نزدیک به «احساس‌گرا» باشد، چرا که برای هر دوی ایشان بودن
    خدا می‌تواند یک احساس خوب باشد و احساس خوب می‌تواند سود شخصی نیز به شمار برود،
    که این البته تا اندازه‌ای درست است، ولی تفاوت اصلی این دسته با «احساس‌گرایان» در
    این کوتاه می‌شود که یک «سودخواه»، می‌تواند سود شخصی خود را در نداشتن باور به خدا،
    ولی گسترش خداپرستی نیز داشته باشد. برای نمونه، کسی که با تهییح احساسات مذهبی مردم بدون آنکه
    خود باور چندانی به مذهب داشته باشد، ولی در پی رسیدن به آماج شخصی خود باشد می‌توان یک «سودخواه» گفت.
  • ...
پاسخ
#2

53

البته تعریف ِ دانشنامه‌ای و استاندارد ِ راسیونالیسم برجسته شمردن ِ «خرد» به عنوان تنها ابزار ِ معتبر برای شناخت است، و در برابر ِ آن امپریسیسم یا «تجربه‌گرایی»(یا همان احساس‌گرایی که شما گفتید)قرار می‌گیرد، که اصالت ِ شناخت را از «تعقل» به «تجربه» می‌دهد و اقامه می‌کند که آگاهی محصول ِ تجربه است.

وانگهی کوبنده‌ترین و مهم‌ترین نقد را به «خردگرایی» متفکرین پسامدرن ارائه کرده‌اند، و این به نحو ِ خنده‌داری برای ما ایرانیان دردسرساز شده، چراکه کسانی مثل فردید یا رحیم پورازغدی پیدا شده‌اند که از این نقد(و کلا اندیشه‌ی انتقادی ِ سنت روشنفکری اروپا به فرهنگ غرب و مدرنیته)برای تغذیه‌ی ِ ایدئولوژی واپسگرای ِ خود سوءاستفاده می‌کنند(اولی پدر ِ یهودستیزی در ایران و دومی شومَن ِ شبه‌فیلسوف ِ ج.ا است). به باور ِ من این دامی‌ست که برای ما(خردگرایان)پهن شده: اینکه برای پاسخ به فاشیسم اسلامی در اندیشه‌های پیچیده‌ی ِ دریدا یا لیوتار به دنبال ردیه بگردیم یا اینکه خود را برای تشکیک در توهمات ِ ضدیهود/ضدخارجی ِ فردید به هزارتوی ِ هیدگر فرو بیاندازیم اشتباهی‌ست که این اراذل ِ جهل‌گستر برای ِ آن دانه‌ پاشیده‌اند. کافی‌ست به آنها بگوییم نقد پسامدرن اگر چیز ِ مدرن را ملعبه می‌داند چیز ِ ماقبل ِ مدرن را جزو قاذورات می‌شمارد و یهودستیزی هیدگر جزئی از اندیشه‌ی فلسفی ِ او نبوده.


[SIZE="1"]پ.ن ِ نامرتبط: فکری هم به حال ِ گاو کردن ِ آن یکی گوساله‌ای که زاییدیم بکنید. [/SIZE]

زنده باد زندگی!
پاسخ
#3

Ouroboros نوشته: پ.ن ِ نامرتبط: فکری هم به حال ِ گاو کردن ِ آن یکی گوساله‌ای که زاییدیم بکنید.

سوای اینکه من دهخدا رو زیر و رو کردم تا بفهمم "قاذورات" یعنی چه 4 کدام گوساله را میفرمایید ؟

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#4

قاذورات یعنی آخوند، یا کپه‌ی نجاست.
«بازگرداندن ِ نسک و نوشتارهای انگلیسی...»، دوستان آن‌را به امان خدا(ره) سپرده‌اند یا شروع کرده‌اند و ما بی‌خبریم؟

زنده باد زندگی!
پاسخ
#5

مهربد نوشته: آنچه من خردگرایی را با آن تعریف می‌کنم بسیار ساده و پیش‌پا‌افتاده است:

خردگردا: به کسی گفته می‌شود که در رویارویی با ایده و اندیشه‌های
فکری، با سود بردن از خرد و منطق، رویکرد فکری خویش را در برابر آن اتخاذ کند.

به نظر من بهتر بود خردگرایی رو تعریف می گردید و بعد می گفتید خردگرا کسیه که معتقد به خردگرایی است. در مورد سایر تعاریف هم همینطور.

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ
#6

آیا یک شخص خرد گرا حتما باید بی‌خدا باشه؟ یعنی‌ یک شخص خدا باور که مثلا استاد دانشگاه هاروارد هست و یا نویسنده هست ، یک شخص راشنالیست محسوب نمی‌شه؟

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#7

خداوندگار ِ خردگرایان(کانت)خداباور بود. خردگرایی یک روش است نه بیشتر. می‌توان از آن به بی‌خدایی رسید و می‌توان از آن به خداباوری رسید. ما که بی‌خدا شده‌ایم دومی را ناممکن می‌دانیم و آنها که خداباورند اولی را.

ضمناً خردمندی و خردگرایی یکی نیستند، اینکه مهربد می‌گوید بیشتر نمود ِ خردمندی‌ست(ترجیح ِ تعقل به عواطف و اینها)..

زنده باد زندگی!
پاسخ
#8

shinbet نوشته: آیا یک شخص خرد گرا حتما باید بی‌خدا باشه؟ یعنی‌ یک شخص خدا باور که مثلا استاد دانشگاه هاروارد هست و یا نویسنده هست ، یک شخص راشنالیست محسوب نمی‌شه؟

خردگرایی یعنی باور به اصالت خرد در فلسفه برای کسب شناخت. بنابر این، اگر شما در کسب معرفت به دنیا و زندگی و چه و چه بجای خرد به فلان کتاب یا دین یا آیین رو بیارید دیگه خردگرا نیستید.

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ
#9

بله مذهب‌گرایی با خردگرایی آشتی‌ناپذیر است. وانگهی شمار نسبتا زیادی از خداباوران مذهبی نیستند و به یک خدای غیردینی اعتقاد دارند.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#10

kourosh_bikhoda نوشته: خردگرایی یعنی باور به اصالت خرد در فلسفه برای کسب شناخت. بنابر این، اگر شما در کسب معرفت به دنیا و زندگی و چه و چه بجای خرد به فلان کتاب یا دین یا آیین رو بیارید دیگه خردگرا نیستید.

پس خرد گرایی یعنی‌ بیخدایی؟ یعنی‌ اگر مثلا شخصی‌ بنا‌ به خرد خود ، به خدا اعتقاد دارد ، یعنی‌ سخنان تورات به فرض برای او غیر عقلانی نیست ، این شخص نمی‌تواند خرد گرا باشد؟ معیار خرد گرایی شما چیست؟ افراد خدا باوری مثل دکارت و یا پاسکال اشخاصی‌ بی‌ خرد بوده اند؟

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان