نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همبود کاررَها - The work-free society
#11

sonixax نوشته: همه این سخنان قشنگ است ، زیباست ولی به نظر من شبیه وعده های بهشت محمد است .

باز هم به نکته ی خوب دیگری اشاره کردید.

حرف قشنگ زدن کار سختی نیست. کلاه برداران هم کارشان قشنگ حرف زدن است.

قرآن و محمد هم اول ها قشنگ حرف میزدند. دراکولا هم که میخواست قربانی هایش را به قتلگاه بکشاند و خونشان را بمکد قشنگ حرف میزد و قشنگ مُخ میزد.

قشنگ ترین و خلاصه ترین حرف قشنگ تاریخ رو زرتشت گفت: پندار نیک, کردار نیک, گفتار نیک

ولی این هم واسه ی فاطی تنبون نمیشه.

چیزی که آدم رو به هدفش میرسونه حرف های قشنگ نیست. بلکه مشخص کردن مجموعه استراتژی های منسجم هست که روش فکر شده. براش وقت و انرژی صرف شده. ما بهش میگیم سیستم.

باید مشخص کنه که من فلان کار رو انجام بدم و بعد بهمان کار رو انجام بدم تا به هدف متبوعم برسم.

نه اینکه بیاد برای من از قشنگی هدفم حرف بزنه و بخواد با نشان دادن یک راه تاریک, رسیدن به هدفم رو در گروی پیمودن مسیر مورد نظرش به من غالب کنه!

مگر پیغمبر اسلام چه میگفت؟ اون هم زندگی خوبی رو برای بشریت آرزومند بود ولی از راه قتل و تجاوز و بردگی و زوری و فله ای مسلمان کردن مردم. یعنی سیستم ناکارآمدی رو برای خوشبختی انسان پیشنهاد میکرد.

نتیجه اش هم نشد تاسیس کشور سوئیس! شد عربستان.

یک مقایسه بین کره شمالی و کره جنوبی همه چیز کمونیست رو روشن میکنه.

مردمی که نه فقط با هم همسایه اند و فرهنگ تاریخی مشترکی دارند بلکه از یک نژاد هستند و حتی با هم فامیل اند!
اما این کجا و اون کجا!!
اینچنین آینه ی عبرت و پارادوکسی در دنیا بی نظیره.

با مقایسه ی این دو تا کره با هم اولین چیزی که در چشم انسان بولد میشه تفاوت فاحش کیفیت زندگی در دو تا کره ست. و در دید انسان تیزبین, یک کلام "آشغال" بودن کمونیسم!

حتی بدون در نظر گرفتن تجربیات شوروی و کوبا و کره شمالی و آلمان شرقی و سایر کشورهای تُخمی کمونیستی... سیستم کمونیسم حتی نمیتونه خودش رو روی کاغد و در حد تئوری هم مقبول نشان بده.

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#12

Mehrbod نوشته: اگر از دید فرگشتیک درباره‌یِ کار سخن بگوییم, هرگز به مُدلی که امروزه از کار داریم نمیرسیم.

در گذشته و برای بیشتر زمان فرگشت[1] آدمی کار میکرده, گاهی سخت هم کار میکرده (شکارچی-گردآورنده), ولی کار وی (مرد):

١. بی برنامه بوده: ساعت بیدار شدن, ساعت کار کردن, ساعت آسودن, ساعت ناهار خوردن و ... ویژه نداشته.
٢. نایکنواخت بوده: تنها یک گونه شکار نمیشده, گاه نمونه‌وار در کمبود برخی جانوران به شکار دیگر گونه‌ها روی میآورده‌اند.
٣. سراپا فیزیکی بوده: کوچکترین پشت میز نشستن, مستند کردن پرونده‌ها, نامه‌نگاری و هچمو چیزی دربر نداشته!
٤. ...

هیچکدام اینها همان ٥ روز (یا ٦ روز) در هفته ٨ ساعت کار روزانه‌یِ نابخردانه نمیشوند!

بایستگی‌های تکنولوژیک (هر کس سر ساعت کار نکند کارها خوب پیش نمیروند) و نیازهای سرمایه‌داران (نیاز به
فرآورش[2] هر چه بیشتر و بیشتر) ولی اینجور نگره‌پردازی[3] نموده که نه, کار خوبه و الگوی درست کار هم همینیه که ما میگوییم! ((:

زندگی بدون کار که انسان وقت کافی داشته باشه که همیشه به کارهای مورد علاقه اش بپردازه رو همه دوست دارند اما در حال حاضر یک خیال ایده آل گرایانه ست!
شاید در آینده و با پیشرفت رباتیک و سایر علوم بشه یک کارهایی کرد.
در حال حاضر لازمه اش گذر از این مرحله ست.
رسیدن به اهداف مورد نظر شما پول و سرمایه میخواد و رسیدن به پول هم زحمت میخواد.

شاید این دوره ی زمانی هم گردنه ی تاریخی یا نقطه ی عطفی هست که ما درش زندگی میکنیم.

شما خودتان هم میدانید که راه دیگری نیست.

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#13

Reactor نوشته: من اینقدری که از زندگی در یک جامعه ی کمونیستی وحشت دارم از زندگی در ام القرای اسلام نمیترسم!

E00e

Reactor نوشته: این همه طبقه بندی کردن یک مشت انسان آزاد که طبق ادعای خودتون قرار هست در سیستم کمونیستی با هم برابر باشند برای چیست؟

E00e


Reactor نوشته: کاملا مشخص است که در این سیستم, ارزش حقوق انسان و آزادی های فردی و اجتماعی به تخم چَپ گرفته شده!

E41f

Reactor نوشته: ایدئولوژی که داعیه ی برابری انسان ها را دارد اما پشت این نقاب جذاب برای عوام! این همه رسته و دسته و خط قرمز و بخش بندی مکانیکی فقط برای مشخص کردن محدوده و طبقه ی زندگی یک انسان دارد کاملا کشوری مثل کره ی شمالی قابل پیشبینی است و مشخص است که سردمدارانش چه خوابی برای آدم های گول خورده دیده اند.

دقیقن !
وقتی در یک جامعه شما حق مالکیت بر خودتان را نداشته باشید و خودتان به عنوان یک ابزار تولید فرض شوید نهایتن برده هستید . حالا نه برده یک شخص بلکه برده یک سیستم . برای همینه که اون سیستم به خودش اجازه میده وقتی که میخوای اون جامعه رو ترک کنی بگیردت اول شکنجه ات کنه و بعد بکشتت . چون خودش رو مالک شما میبینه .

اینها اتفاقهایی هست به وفور در کره شمالی ، آلمان شرقی ، شوروی کمونیستی افتاده .
در مورد سایر کشورها و نظامهای موقت و کوتاه مدت و بلند مدت کمونیستی مثل کوبا و کمون پاریس و ... خبر ندارم ولی احتمالن در آنها هم همین داستان بوده .

من نمیدونم چه طوری ایدئولوژی که ادعای بهترین و برترین و برابری کامل و عدالت و آزادی و ... دارد محض رضای اسپاگتی پرنده یک حکومت موفق تحویل نداده ! البته بله همش به خاطر دسیسه و توطئه سرمایه داران بوده E421

همین چین ! اگر میخواست به ارزشهای کمونیسم یا سوسیالیسم افراطی معتقد بمونه الان بزرگترین طلبکار آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا نبود ! بلکه احتمالن بزرگترین بدهکارش بود یا مثل کره شمالی باید ازش صدقه میگرفت ! هر وقت هم آمریکا کمک هاش رو قطع میکرد میوفتادند به Cannibalism !!

[URL="http://www.radiofarda.com/content/f3_northkorea_cannibalism/24886828.html"]نگرانی در مورد احتمال آدمخواری در کره شمالی
[/URL]
ایسنا - گزارش‌هایی از افزایش آدمخواران در کره شمالی!

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#14

من نفهمیدم چرا انسانها را نباید توی دسته های مختلف طبقه بندی کرد.
مثلا بعضی از چامعه شناسان که انسانهای یک جامعه را در دهک های مختلف تقسیم بندی می کنند هم کار زشتی می کنند؟ یا خود ما که انسانها را بر اساس شغلشان به بقال و دکتر و کارمندبانک و ... تقسیم می کنیم باید تنبیه بشیم؟

طبقه بندی کردن به خودی خود نمی تواند کار خوب یا بدی باشد. مهم این است که طبقه بندی بر اساس واقعیتی انجام شده باشد و ما را برای رسیدن نتیجه ای مبتنی بر واقعیت یاری کند.
این چه جور نقد کردن است که بگوییم چرا طبقه بندی می کنی کار بدی است! یا چرا با طبقه بندی کردن انسانها آزادیشان را ازشان گرفتی! یا...

مثلا جناب مهربد آمده کارگران را براساس نوع کاری که انجام میدهند (یدی/فکری) به 4 دسته تقسیم کرده.
منتقدان برای نقد این تقسیم بندی یا باید نشان دهند که یا این تقسیم بندی اشتباه است (مثلا ناقص است، باید به 5 دسته تقسیم می کرده) یا اینکه بگویند این تقسیم بندی بی فایده است و ما را به نتیجه خاصی رهنمون نمی کند.
این مثالی است برای طریقه درست مواجه شدن با یک اندیشه، که معمولا مخالفان کمونیسم از آن هراس دارند.
پاسخ
#15

Philo نوشته: من نفهمیدم چرا انسانها را نباید توی دسته های مختلف طبقه بندی کرد.
مثلا بعضی از چامعه شناسان که انسانهای یک جامعه را در دهک های مختلف تقسیم بندی می کنند هم کار زشتی می کنند؟ یا خود ما که انسانها را بر اساس شغلشان به بقال و دکتر و کارمندبانک و ... تقسیم می کنیم باید تنبیه بشیم؟

طبقه بندی کردن به خودی خود نمی تواند کار خوب یا بدی باشد. مهم این است که طبقه بندی بر اساس واقعیتی انجام شده باشد و ما را برای رسیدن نتیجه ای مبتنی بر واقعیت یاری کند.
این چه جور نقد کردن است که بگوییم چرا طبقه بندی می کنی کار بدی است! یا چرا با طبقه بندی کردن انسانها آزادیشان را ازشان گرفتی! یا...

مثلا جناب مهربد آمده کارگران را براساس نوع کاری که انجام میدهند (یدی/فکری) به 4 دسته تقسیم کرده.
منتقدان برای نقد این تقسیم بندی یا باید نشان دهند که یا این تقسیم بندی اشتباه است (مثلا ناقص است، باید به 5 دسته تقسیم می کرده) یا اینکه بگویند این تقسیم بندی بی فایده است و ما را به نتیجه خاصی رهنمون نمی کند.
این مثالی است برای طریقه درست مواجه شدن با یک اندیشه، که معمولا مخالفان کمونیسم از آن هراس دارند.

مساله اصلی اینجاست کسانی که از جامعه بی طبقه حرف میزنند ! مدام خودشان و بیشتر از هر کس دیگری همه را طبقه بندی میکنند .
قطعن و طبیعتن به جریانی که خودش را طلایه دار جامعه بی طبقه و این توهمات نمیداند ایرادی برای طبقه بندی افراد وارد نیست ! ولی بر جریانی که مدعی حذف طبقه هاست وارد است .
و این چیزیست که موافقان کمونیسم و سوسیالیسم و نازیسم و مارکسیسم و لنینیسم و هر ایسمِ بیخاصیتِ دیگری که همواره در طول تاریخ به جز به جنایت و بدبختی نرسیده از بیانش بیم دارند .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#16

sonixax نوشته: مساله اصلی اینجاست کسانی که از جامعه بی طبقه حرف میزنند ! مدام خودشان و بیشتر از هر کس دیگری همه را طبقه بندی میکنند . قطعن و طبیعتن به جریانی که خودش را طلایه دار جامعه بی طبقه و این توهمات نمیداند ایرادی برای طبقه بندی افراد وارد نیست ! ولی بر جریانی که مدعی حذف طبقه هاست وارد است . و این چیزیست که موافقان کمونیسم و سوسیالیسم و نازیسم و مارکسیسم و لنینیسم و هر ایسمِ بیخاصیتِ دیگری که همواره در طول تاریخ به جز به جنایت و بدبختی نرسیده از بیانش بیم دارند .
برای من باورش سخت است که شما دارید جدی سخن می گویید.
کمونیست ها آرمانشان جامعه ی بی طبقه است و از طرف دیگر معتقدند خود تاریخ جبرا به سوی چنین جامعه ای حرکت می کند، جامعه بی طبقه هم یعنی جامعه ای که در آن دیگر طبقه های استثمارگر و استثمارشونده ای وجود ندارد. این خودش یعنی که معتقدند هم اکنون جامعه بی طبقه نیست.

بسیار ساده است: طبقه در "طبقه بندی" اعم از طبقه در "جامعه طبقاتی" است، پس این دو طبقه یکی نیستند.
پاسخ
#17

Philo نوشته: برای من باورش سخت است که شما دارید جدی سخن می گویید.
کمونیست ها آرمانشان جامعه ی بی طبقه است و از طرف دیگر معتقدند خود تاریخ جبرا به سوی چنین جامعه ای حرکت می کند، جامعه بی طبقه هم یعنی جامعه ای که در آن دیگر طبقه های استثمارگر و استثمارشونده ای وجود ندارد. این خودش یعنی که معتقدند هم اکنون جامعه بی طبقه نیست.

بسیار ساده است: طبقه در "طبقه بندی" اعم از طبقه در "جامعه طبقاتی" است، پس این دو طبقه یکی نیستند.

من هم بسیار ساده سخن گفتم ! کسی که آرمانش جامعه بی طبقه است از همین الان خودش دست به طبقه بندی نمیزند و نهایتن طبقه های راستین را مورد انتقاد قرار میدهد! آنچه که مطرح میشود از طرف کمونیستها طبقه های من درآوردی خودشان است که هر طور شده نشان دهند نظام سرمایه داری افراد را طبقه بندی میکند .

در دنیای سرمایه داری کسی نمیاد بگه طبقه پرولتاریا ! و بورژووا و ...

وقتی از ابتدای کار با دروغ طرف شویم طبیعیست که به روش ، افراد و سیستم هم اعتماد نخواهیم کرد .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#18

Philo نوشته: برای من باورش سخت است که شما دارید جدی سخن می گویید.
کمونیست ها آرمانشان جامعه ی بی طبقه است و از طرف دیگر معتقدند خود تاریخ جبرا به سوی چنین جامعه ای حرکت می کند، جامعه بی طبقه هم یعنی جامعه ای که در آن دیگر طبقه های استثمارگر و استثمارشونده ای وجود ندارد. این خودش یعنی که معتقدند هم اکنون جامعه بی طبقه نیست.

بسیار ساده است: طبقه در "طبقه بندی" اعم از طبقه در "جامعه طبقاتی" است، پس این دو طبقه یکی نیستند.

این که کمونیسم چه آرمانی دارد و چه فکری میکند اصلا مهم نیست.
دنیا پر است از ایسم های مختلف که همه آرمانگرا و خواهان خوشبخت کردن بشر هستند. یکیش اسلام و تشیع خودمان.

ارزش یک سیستم به میزان هر چه کمتر خطای آن سیستم است.

اول اینکه

ادعاهای کمونیسم فقط و فقط بر روی کاغذ هم شدیدا بودار است.این مطلب رو همان زمان شیوع کمونیسم, عقلای غرب به روشنی فهمیده بودند که با اون شدت باهاش مبارزه کردند.

دوم اینکه
حتی بعد از این همه سال و آزمایش کمونیسم در کشورهای مختلف به وضوح میبینیم که کمونیسم تا الان حتی یک! توجه شود حتی یک!! مورد عملکرد موفق هم نداشته!

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#19

برای من خیلی جالبه که بدونم افرادی مثل مزدک بامداد و مهربد که احتمالا حداقل تحصیلات آکادمیک مهندسی دارند و قاعدتا باید به تجزیه و تحلیل سیستم ها آشنایی داشته باشند طبق چه منطقی به کمونیسم باور دارند؟E40d

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#20

Reactor نوشته: حتی بعد از این همه سال و آزمایش کمونیسم در کشورهای مختلف به وضوح میبینیم که کمونیسم تا الان حتی یک! توجه شود حتی یک!! مورد عملکرد موفق هم نداشته!
کمونیسم مورد نظر شما مارکسیسم - لنینیسم است که یک شاخه از سوسیالیسم است که شوروی و کشور‌های بلوک شرق بر اساس آن بودند. اکنون کشور‌های اتحادیه اروپا کشور‌های سوسیالیستی به سبک سوسیال - دموکراسی اداره میشوند که مردمان آن شاد‌ترین و موفق‌ترین مردم جهان هستند. در آمریکا ۴۰ میلیون نفر با شکم گرسنه شب می‌خوابند و نمی‌دانند غذا بعدی آنها از کجا می‌‌آید ، این فیلم‌های هالیوود را نبینید فکر کنید آمریکا بهشت است ، من خودم چندین بار لس‌آنجلس رفتم ، در همین خیابون هالیوود پر گدا و بی‌ خانمان است که از توریست‌ها گدایی میکنند! آمریکا ۱۶ تریلیون دلار بدهکاری دارد که هر سال آن را افزایش میدهد ، الان هم از روی بی‌ پولی‌ دولت آمریکا تعطیل شده است!

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان