نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مهاجرت
#51

Anarchy نوشته: خب در راستای طرح بیرون کشیدن جستارهای مفید از زیر خاک،امروز این جستار رو انتخاب کردمE105..دوستان غربت نشین اگر ممکن هست در مورد مسائل و مشکلاتی که ابتدای حضور در خارج از ایران داشتید صبحت کنید...جزییات رو به طور خاص بگید...چقدر تفاوت داشت با ذهنیتتون؟چه چیزهایی بیشتر از همه براتون جالب و دوست داشتنی بود و چه چیزهایی به مذاقتون خوش نیومد؟کلا ما رو در جریان بذارید ببینیم دنیا دست کیهE404

هیچ دگرسانی آنچنانی نداشت، همان چیزی بود که پیشتر فکر میکردم. راستش روز یکم که از ایران آمدم بیرون تازه احساس کردم برگشتم خانه!


زبان هم جای دیگر گفته بودم چون انگلیسی بود هیچ دشواری‌ای نداشتم. اگر بخواهم از روی آروین (تجربه) بگویم
از دید فرهنگی هم دگرش چندانی با فرهنگ خودمان ندارند - در همسنجی با جاهایی از تهران مانند بام تهران و .. که آزاد است.


بهترین چیز برایم آشکار کردن بی‌دینی بود. مانند بچه‌ها ذوق کرده بودم زمانیکه برچسب بی‌دین رویم خورد.

چیز دیگری که زیاد در ایران درباره انیرانی‌ها میگویند خونگرم نبودن آنهاست که سراسر نادرست بود، من گمان میکنم ایرانی‌ها فزونکاوی
(فضولی) و اینها در زندگی دیگران را خونگرمی میدانند E402 اگر نه مردم کمابیش همه جای جهان یک اندازه خونگرم هستند تا آنجاییکه من دیده‌ام.

شاید ایرانی‌ها بیشتر مهمان‌نواز باشند، ولی خونگرم‌تر نه!

برخی چیزهای ریز فرهنگی هم در کشورها میدگرند. برای نمونه چراغ قرمز رهگذر و اینها در ایران نبود آن زمان من که رفتم.

برخی قانون‌های نانوشته هست (در راستای سخنان ژیژک) که باید اینها را آروینیک بیاموزید. برخی را میشود شکاند،
برخی را اگر نشکنید یک خورد‌ه‌ای شما را نادان نشان میدهد، برخی را هم نباید بشکنید اگرنه بی‌فرهنگ به شمار میروید.

نمونه دم دست آن، همین چراغ‌های رهگذر را اگر در روزهای کاری رد شوید، مانند یک قانونشکن
بچشم میایید، ولی اگر روزهای تعطیل شنبه یکشنبه پشتشان بایستید مانند یک آدم ساده بچشم میایید.



از دید پوشش و اینها هم برای یک پسر گمان نمیکنم کوچکترین دگرسانی‌ای داشته باشد، دخترها
در اینجا یک خورده‌ای روزهای یکم سخت‌اشان است ولی تنها همان چند روز آغازینه، سپس زود خو میگیرند.



چیزهایی که دوست نداشتم؟ 39
راستش نمیدانم، همه چیز بدید من خوبه. روشنه که همه چیز میتواند همیشه بهتر هم شود، ولی به اندازه بسنده هم خوبه.

یکی از کارهای بسیار دوست‌داشتنی دیگر برای من ولی بوسیدن و make out و اینها در public بود. من از بس با گشت ارشاد
و بازداشت یکسره خودرو و .. در ایران درگیری داشتم که براستی روی این یکی عقده‌ای شده بودم. از همینرو نخستین دوست
دختری که گرفته بودم اینجور بود که در خیابان و پارک و کافی شاپ و هر جایی که میشد به سر و پای هم میپیچیدیم ... و آزادی کار مزه خوبی داشت 4

جدای اینها، خوشبختانه اکنون در شهری زندگی میکنم که سرریز از هنر و همچنین شهر بسیار شب زنده‌داری است. هنر که براستی به زندگی شور
ویژه‌ای میدهد. تنها پیاده راه رفتن در گوشه و کنار شهر مایه شنیدن ساز و آواز و کارهای هنری آن اندازه زیبایی است که روان آدم را برمیانگیزد!




Ouroboros نوشته: باز کردن حساب روی دموکراتیک بودن سیستم‌های غربی، پلیس همه جا به یک اندازه وحشی‌ست.

کمابیش تایید میشود. پلیس در بیشتر کشورهای غربی بسیار بسیار بهتر از ایران است، همسنج‌پذیر نیست!
ولی همچنان میتوان دید که باز نیروی سرکوبگری بیش نیستند و هر از گاهی این سرشتشان را رو میکنند.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#52

Anarchy نوشته: پرداختن به خاطرات بد نیست و من هم لذن میبرم ازش اما مبالغه آمیز و تصویر زیبا ساختن هست که مشکل داره...ولی همیشه فکر کردم که من مجبور و محکوم نیستم فقط در خاکی که بدون انتخاب خودم درش متولد شدم تا آخر عمر بمونم...


جدا از همه خوبی‌های غرب، من ساختن را بیشتر از گُسارش دوست دارم. همانجور که کسرای گرامی جای دیگر گفت، خاک میهن خودمان را برمیگزینم (ترجیح میدهم).

ایران براستی تَوند (potential) بسیار بالایی برای پیشرفت دارد، افسوس که ولی این اسلام مانند چنگار روی میهنمان افتاده.



Ouroboros نوشته: مشکل دیگری که اغلب شماری از فرهیختگان چپگرای ایرانی به آن مبتلا می‌شوند، نفرتی توصیف‌نشدنی از جامعه‌ی میزبان است. دیدن اینهمه منابع و آزادی‌ها و امکانات که هیچکس به آنها اعنتایی نمی‌کند و قدرشان را نمی‌داند، همواره همراه با سطحی هراسناک از بیزاری نسبت به جامعه‌ی بورژوازی‌ست که برای اعضای آن بود و نبود آزادی بیان برایش اهمیتی کمتر از آبجوی عصرانه در بار سر خیابان دارد.

این را من هم زیاد دیده‌ام، ولی خوب گمان میکنم در ایران تراز هوتادین (کیفی) زندگی آن اندازه پایین است که ما یک زندگی کمابیش خوب را بیشتر از آنکه باید بها میدهیم.

اگرنه در اینجا شرکت‌های بزرگ کم کم دارند جای دین و مذهب را میگیرند و شما باید برای یک زندگی خوب مانند برده کار کنید و باز
هم قانون 90 به 10 بچشم میخورد: 90 درسد مردم همه کارها را میکنند، هنگامیکه 10 درسد یا کمتر 90 درسد پول و منابع را بدست میاورند.

تنها دگرش با ایران در این است که منابع بسیار فراوانتر هستند و این نابرابری آنچنان به چشم نمیاید.

خوشبختانه در کنارش آزادی‌هایی که هست این شانس را نیز به هر کس میدهد که با گزینش درست پیشه و کار، دستکم بتواند زندگی
خودش را جدا کرده و بمانند ایران وادار نیست که برای بهزیستی (رفاه) خود بیشتر زمانها به دزدی و کلاهبرداری و عمامه و .. روی بیاورد!

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#53

آیا مقداری از بالا به خاور میانه ای ها نگاه نمیکنند؟ من با چند برخوردی که داشتم احساس کردم اینگونه بود، مطمئن نیستم واقعا اینطور بود یا من اینطور فکر میکردم، واکنش آنها با شنیدن نامهای عربی چیست؟ منظور اگر کسی نام عربی داشته باشد بهتر نیست آن را در آنجا تغییر دهد؟ موضوع دیگر اینکه اگر بتوانید خوب ارتباط برقرار کنید آیا آنها بین خودشان قبولتان میکنند یا همیشه به خود یادآوری میکنند که شما اینجا به دنیا نیامده اید؟
پاسخ
#54

Nocturne نوشته: آیا مقداری از بالا به خاور میانه ای ها نگاه نمیکنند؟ من با چند برخوردی که داشتم احساس کردم اینگونه بود، مطمئن نیستم واقعا اینطور بود یا من اینطور فکر میکردم، واکنش آنها با شنیدن نامهای عربی چیست؟ منظور اگر کسی نام عربی داشته باشد بهتر نیست آن را در آنجا تغییر دهد؟ موضوع دیگر اینکه اگر بتوانید خوب ارتباط برقرار کنید آیا آنها بین خودشان قبولتان میکنند یا همیشه به خود یادآوری میکنند که شما اینجا به دنیا نیامده اید؟

نه نگاه نمیکنند .
حداقل به ایرانی ها که اینطور نگاه نمیکنند . چون اکثر ایرانیهای اروپا پناهنده هستند و از نظر اقتصای هم وضعشان خوب است به ایرانیان در اینجا پناهنده های اشرافی میگویند .
ترکها هم که برای خودشون اینجا امپراطوری دارند و کسی جرات نمیکنه بهشون از بالا نگاه کنه .
ولی در مورد اعراب و فلسطینی ها و ... نمیدونم . شاید اینطور باشد .

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#55

sonixax نوشته: حداقل به ایرانی ها که اینطور نگاه نمیکنند .

پس چرا من از خیلی ها که اروپا زندگی میکنند میشنوم که مردم اونجا نژاد پرستانه برخورد میکنند و برخورد بسیار بدی با ایرانی ها دارند؟
نکنه میترسن که یک موقع ما پاشیم بیایم اونجا جای اینارو تنگ کنیم؟:e059:

انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
پاسخ
#56

Reactor نوشته: پس چرا من از خیلی ها که اروپا زندگی میکنند میشنوم که مردم اونجا نژاد پرستانه برخورد میکنند و برخورد بسیار بدی با ایرانی ها دارند؟
Reactor نوشته: نکنه میترسن که یک موقع ما پاشیم بیایم اونجا جای اینارو تنگ کنیم؟

به نظر من دقیقن همینی هست که گفتی .
من بارها و بارها اشخاصی رو دیدم که از اروپا مینالند و دیگران رو منصرف میکنند ! بعد خودشون چهار چنگولی چسبیدند به اینجا . میگم تو که انقدر بدت میاد و دیگران رو منصرف میکنی چرا خودت بر نمیگردی ؟! میگه من دیگه عادت کردم !!!!

ولی حقیقت ماجرا این نیست . کسانی که میگند اروپا یا آمریکا یا کلن یک کشور درست حسابی خارجی بده و نژاد پرستی و هزینه و کوفت و درد و زهر مار داره و یا ایران برای پول درآوردن بهتره و زندگی توی ایران بهتره - دروغ میگند .

غرب از هر نظر که بگید از ایرانِ فعلی بهتره . از هر نظری . از طبیعت بگیرید تا اقتصاد و فرهنگ و معماری و خوراک و ...

کسانی که اون طوری میگن دقیقن فکر میکنند با اومدن سایرین جاشون تنگ تر میشه . حقیقت اینه که کسی که در غرب زندگی میکنه به خاطر فرهنگ عقب مانده در ایران نسبت به داخلی ها از نظر اجتماعی جایگاه برتر و بهتری داره و وقتی که میاد ایران همه تحویلش میگرند که طرف خارجیه و اینا .

وقتی شمار ایرانیان ساکن غرب بیشتر بشه طبیعتن رنگ و روی این کلاسی که اینها میذارند هم کمتر میشه و اینها این رو نمیخواند . برای همین شروع میکنند به خالی بستن که غرب بده و از چاله در میای میوفتی تو چاه و بده و نیا و بیای پشیمون میشی و نژاد پرستند و خلاصه جهنمی برای شخص ترسیم میکنند از جهنم محمد در قرآن وحشتناک تر و بدتر .

همین نژادپرستها ببینید با خارجی ها چه طور رفتار میکنند - برای کسی که تازه به این کشور اومده حداقل امکانات زندگی رو فراهم میکنند . زمانی که با جامعه ی اینجا هماهنگ شد بهش شهروندی اینجا رو میدند . اگر درآمد کمی داشته باشه بهش کمک مالی میکنند و حتا مخارج زندگیش رو میدند . در آموزش و پرورش کمکش میکنند و برای شرایط رایگان تحصیل در بهترین دانشگاه ها رو فراهم میکنند . در نهایت هم اون شخص به اقتصاد و فرهنگ و تنوع فرهنگی همین غرب کمک میکنه . بعد به اینها میگن نژادپرست !

توی ایران کدوم اینها هست ؟! به فرض که دولت گُه . مردم چی ؟ رفتار ایرانیان با ایرانیان رو ببینید . طرف سرش زیر تنش بمونه عین خیال دیگران نیست . باقی مسایل پیشکش .

دیشب توی بفرمایید شام اون یارو خپله که یک کمی اوا میزد داشت همین مزخرفات رو تحویل میداد که آی به هر حال تو خارجی هستی و از بالا بهت نگاه میکنند و ... اگر بده چرا این همه ساله موندی اونجا مثل کنه ول نمیکنی ؟

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#57

Mehrbod نوشته: جدا از همه خوبی‌های غرب، من ساختن را بیشتر از گُسارش دوست دارم. همانجور که کسرای گرامی جای دیگر گفت، خاک میهن خودمان را برمیگزینم (ترجیح میدهم).

ایران براستی تَوند (potential) بسیار بالایی برای پیشرفت دارد، افسوس که ولی این اسلام مانند چنگار روی میهنمان افتاده.

مهربدجان به نظرت این حرف، کمی تا حدودی شعار دادن نیست؟
پاسخ
#58

Anarchy نوشته: مهربدجان به نظرت این حرف، کمی تا حدودی شعار دادن نیست؟

کمی نیست، شعاره.

راستش پس از خواندن داستان امیر یک خورده‌ای دچار پشیمانی شدم که انگار بیش از اندازه آسان‌گیر هستم و خواستم بگویم که همه اینها به کنار،
از واقعیت‌های دیگر هم سر در میاوریم.

ولی شعار بودن یک چیز به چَم پوشالین بودن آن نیست، ایران تَوند پیشرفت بسیاری دارد، خاک میهن هم روشنه که از هر جای دیگری بهتره، دستکم تا زمانیکه این مرزبندی کشورها را داریم.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#59

Mehrbod نوشته: کمی نیست، شعاره.
:e405:

Mehrbod نوشته: راستش پس از خواندن داستان امیر یک خورده‌ای دچار پشیمانی شدم که انگار بیش از اندازه آسان‌گیر هستم و خواستم بگویم که همه اینها به کنار،
از واقعیت‌های دیگر هم سر در میاوریم.

کدوم بخش از صحبت امیر رو میگی؟



Mehrbod نوشته: ولی شعار بودن یک چیز به چَم پوشالین بودن آن نیست، ایران تَوند پیشرفت بسیاری دارد، خاک میهن هم روشنه که از هر جای دیگری بهتره، دستکم تا زمانیکه این مرزبندی کشورها را داریم.

خب ولی به طور آماری نگاه کنی با شرایط موجود میل به رفتن بیش از موندن هست برای هر کسی که امکانش رو داشته باشه...حرف تو زمانی درسته که ایران بتونه پتانسیل هاش رو عملی کنه!!! اون زمان معلومه کسی دلش نمیخواد بره از ایران...ایران هم توند پیشرفت زیادی داره اما فعلا چشم اندازی براش متصور نیستم!!
پاسخ
#60

من یک روز هم نمیتونم در ایران امروز زندگی‌ کنم ، ولی‌ زمانی‌ که رژیم سقوط کنه ، برمی‌گردم و تمامی‌ تلاشم رو می‌کنم در حکومت جدید ، زمان انقلاب هم بهشتی‌ ، ابراهیم یزدی ، قطب زده و همه اینها از خارج به ایران برگشتند. ایران واقعا پتانسیل خیلی‌ بالایی برای پیشرفت دارد ، من محیط زندگی‌ اینجا را دوست دارم ولی‌ ترجیح میدهم این را در ایران داشته باشم ، با هم میهنان خودم ، ما ۱۰۰ سال هم که اینجا زندگی‌ کنیم باز خارجی‌ هستیم.

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان