6-مجلس عزاداري ائمه ( عليهم السلام )
طبق روايات متعدد ائمه اطهار ( عليهم السلام ) بعداز واقعه كربلا به برپائي مجالس عزاداري سرور وسالارشهيدان بسيار بها داده و علي رغم فشارهاي بسيار زيادي كه ازسوي حكام جور برايشان وارد مي شد دربيشتراوقات خود مصائب جانگداز واقعه كربلا را براي مردمان بيان مي نمودند .
7- عزاداري امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف) درعزاي جد غريب خويش
خاطره كربلا بسيار جانسوز و غمبار است هيچكس عمق آن فاجعه را مانند امام زمان( عليه السلام) درك و لمس نمي كند آن حضرت به ياد مصائب جانگداز و جگر سوز امام حسين( عليه السلام ) بياناتي دارد كه در اينجا به چند فراز از آن كه از زيارت ناحيه مقدسه گرفته شده مي پردازيم در فرازي مي فرمايد :
لَئن اَخَّرَتنِي الُّدهورُ وعاقَني عن نَصركَ المَقدور لاَبكيَّنَكَ صَباحًا وَ مَساءً فَلاَندُبَنَّكَ صَباحًا و مَساءً ولاَبكِيَنَّ عَلَيكَ حتّی بَدَلَ الدُّمُوعِ دَمًا
اگر زمانه مرا تاخير انداخت و مقدرات مرا از ياري تو جلوگيري كرد صبح و شب به ياد مصائب تو گريه مي كنم و از بام تا شام سرشك از ديده مي بارم و ندبه مي نمايم و بجاي اشك خون مي گريم
اَمر اللَّعين جُنَوده فَمَنُعوكَ الماءَ وُرُودَهُ وَ ناجَزوكَ القِتالَ وَعاجلوكَ النزال و رَشَفُوك بِالسِّهام وَ النّبال فاحَدقُوا بكَ مِن كُل جَهاتٍ وَ اَثخَنُوكَ بالِجَراحِ
اي جد بزرگوار فراموش نمي كنم آن هنگام را كه عمر سعد ملعون به لشكرش فرمان داد كه از ورود آب به خيام جلوگيري نمايند و با تو بجنگند و به تو حمله كنند و بدن نازنينت را آماج تيرها و نيزه ها قرار دهند و از هر سو تو را محاصره كردند وهر كدام با اسلحه اي پيكرت را مجروح ساختند و داغ زخم را بر بدنت نهادند .
وَ اَسرَعَ فرَسُِكَ ارِدًا الي خِيامكَ قاصدًا مَحَمُحِمًا باكيًِا و هيَ تَقُول الظَّليَمةُ من امَّةٍ قَتَلت اِبن بنت نَبِيها
اي جد بزرگوار فراموش نكنم آن هنگام را كه اسب بي صاحبت رميده به سوي خميه هاي تو آمد همهمه مي كرد و سرشك اشك از چشمانش سرازير بود و( با زبان بي زباني ) مي گفت : واي از اين ظلم و ستم امتي كه پسر دختر پيامبرشان را كشتند
فَلَمّا رَاينَ النِّساءُ جَوادكَ مَخزيًا وَ نَظَرنَ سرَجَك عَليه مَلويًا بَرزنَ من الخُدورناشراتُ الشُّعُور لا طماتَ الخَدودِ سافراتُ الوجوهِ بالعُوَيلِ داعِياتٌ وَ بَعدَ العِزّ مذَللاتٌ و الي مُصرَعِكَ مبادرات و المر جالس علي صَدركَ مُولع سَيفَه علي نحركَ....
اي جد بزرگوارچگونه ياد بياورم آن منظره دلخراش را كه بانوان حرمت اسب تو را خوار و شرمنده ديدند كه زينش واژگون شده است از خيمه ها بيرون آمدند در حالي كه موهاي خود را پريشان نموده و سيلي بر چهره خود مي زدند و صورتهايشان آشكار شده بود فرياد و فغانشان بلند بود چرا كه عزت خود را از دست داده بودند با آن حال به سوي قتلگاه شتافتند ديدند شمربرسينه ات نشسته و شمشير خود را بر گلويت گذارده ومي خواهد سرت را از بدنت جدا سازد
فَهَوَيتَ اِلَي الاَرضِ جَريحًا تطوُكَ الخَيولُ بِحَوافِرها وَ تَغلوكَ الطُّغاة بِبَواتِرها قَدَ رََشَحَ لِلمَوتِ جَبِينكَ وَ اختَلَفَ بِالاِ نقباضِ وَ الاِ نبِساطِ شِمالكَ وَ يَمينِكَ....
اي جد بزرگوار چگونه ياد بياورم آن هنگام كه پيكر پر از زخمت بر زمين قرارگرفت گروهي سركش بر اسبهاي خود سوار شدند و پيكرت را لگد كوب اسبها قرار دادند درحالي كه لحظات آخر عمر را مي پيمودي و راه به جانان نزديك مي نمودي
وَسُبِيَ اَهلُكَ كالعَبيدِ وَ صِفدوا بالحَديد فَوقَ اقتابِ المَطّياتِ تَلفَحُ وجوهَهُم حَرّ الهاجِراتِ يُساقون في البَراري وَ الفَلَواتِ اَ يدِ يهُم مَغلولة الي الاعناقِ يطافُ بهم في الاَسواق فَوَيل للُعصاةِ الفسّاقِ.....
اي جد بزرگوار فراموش نمي كنم آن هنگام را كه پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسير كردند و زنجير آهنين به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندر و بي سرپوش و فاقد محمل ( با كمال بي احترامي ) سوار نمودند كه پوست صورتشان از شدت گرماي سوزان سوخت آنها در بيابانها و راهها سير داده شدند دستهايشان را به گردنهايشان بستند و در كوچه ها و ميدانها عبور دادند واي برآن مردم گنهكار و بي شرم .
فقام ناعيَكَ اِلَيه بالدَّمع الَهطول قائلا يا رَسول اللهِ قتل سبطُكَ وَفَناكَ وَ استبيح اَهلك و حمامُكَ و سُبَيَت بَعدكَ ذاريكَ و وَقع, المحذورُ بُعترتك و ذويكَ فَانزَعَجَ الرَّسول وَ بكي قلبهُ المهول....
خبر شهادت تو را در كنار قبرجدت رسول خدا ( ص ) ( بشير) به او داد درحالي كه گريان بود عرض كرد : اي رسول خدا(ص) سبط تو كشته شد ومن خبر شهادت فرزندت را آورده ام زاده جوانمردت كشته گرديد اي رسول خدا ( ص ) فرزندان و نزديكان خاندانت با سختي و محنت دست به گربيان و اسير دشمنان گرديدند رسول خدا ( ص ) از اين خبر منقلب و گريان شد و قلب داغدارش پر درد گرديد
((الحوادث والوقايع ج3 ص301و304))
سلامها و درودهاي امام زمان ( عليه السلام)
حضرت ولي عصر ( عليه السلام ) در مورد ديگر با سلام و درود ازامام حسين ( عليه السلام ) ياد كرده و بر هريك از اعضا آن امام همام سلام و درود مي فرستد . و در فرازهاي آن بطور كوتاه از بعضي مصائب جد مظلوش امام حسين ( عليه السلام ) ياد كرده است گاهي مي فرمايد :
اَلسَّلام عَلَي المُغَسَّل بِدَمِ الجَراحِ
سلام بر كسي كه با خون زخمهايش غسل داده شد .
اَلسَّلام عَلَي المُجَرَّعِ بِكأساتِ الرِّماحِ
سلام بر كسي كه با جامهاي نيزه و شمشير شربت شهادت به كامش ريخته شد .
اَلسَّلام عَلَي المَقطُوعِ الوَتِينِ
سلام بر كسي كه رگهاي قلبش با تير دشمن بريده شد
اَلسَّلام عَلَي الشَيب الخَضيبِ السَّلام عَليَ الخَدِّ التَّريبِ
سلام بر كسي كه محاسنش به خون خضاب شد سلام بر چهره برخاك نهاده ات
اَلسَّلام عَلَي البَدنَ الُسُّليِبِ
سلام بر آن بدن برهنه كه لباسهايش را غارت كردند
اَلسَّلام عَلَي الثَّغرِ المَقروعِ بالقَضيبِ
سلام بر دنداني كه با چوب خيزران كوبيده شد
اَلسَّلام عَلَي الرَّأسِ المَرفُوع
سلام بر سر برفراز نيزه
اَلسَّلام عَلَي الشَّفاهِ الذّابِلاتِ
سلام بر ان لبهاي تشنه كام و خشكيده
اَلسَّلام عَلَي الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ
سلام بر اعضاي بريده بريده شده
اَلسَّلام عَلَي الرُّوُسِ الشَّامِلاتِ
سلام برسرهاي برفراز نيزه كه شهر به شهر گردانده شدند
اَلسَّلام عَلَي النِّسوةِ البارزات
سلام بر بانواني كه اسير و دربدر شدند.
((الحوادث والوقايع ص305و307))