10-26-2011, 06:12 PM
چرا بهسازی؟ و چرا بهسازی فرهنگ؟
درخت آلبالو میوه اش آلبالوست ودرخت زردآلو میوه اش زردآلوست. اگر کسی درخت آلبالو بکارد هرگز نمی تواند میوهی زردآلو از آن بدست آورد. هر اندازه هم که به آن رسیدگی کند، آبیاری کند، کود بدهد، هرس کند، سمپاشی کند و ... هر زمانی که میوه بدهد میوه اش آلبالوست. هرچه به درخت آلبالو پند دهد، سفارش کند، نزدش گریه و زاری کند و... هیچ سودی نخواهد داشت و بازهم جز میوهی آلبالو میوهی دیگری نخواهد داد. اگر کسی پایش را در آب فرو برد خیس می شود واگر روی آتش بگذارد می سوزد و...کوتاهوار آنکه هر کِشتی میوه یا فراوردهی ویژهی خود را دارد و هرکاری انجام شود نتیجهی ویژهی خودش را خواهد داشت. این را «دستور بُن و بَر» (یا قاعدهی علت و معلول ) می نامند:
- دستور = قاعده
- بُن = ریشه ، اصل
- بَر = میوه نتیجه
پَرهام (طبیعت) از دستور بن و بر پیروی می کند. اگر میوه های درخت زندگانی ما آنگونه که می خواهیم نیست، بدین شوند (علت) است که درخت شایسته و درخوری نکاشته ایم. چنار یا کبوده یا کاج یا بید و مانند آنها کاشته ایم ولی می خواهیم میوه های زردآلو، گیلاس، موز، خرما و مانند آنها برداشت کنیم. چشمداشت ما نابجاست و هرگز به این آرزو نخواهیم رسید. اگر این میوه ها را می خواهیم بایستی آن درخت ها را از ریشه درآوریم و بجایشان درخت هایی بکاریم که میوه های دلپسند ما را بدهند. اگر جهانی بهتر و زندگانی بهتر می خواهیم، باید روش زندگی خود را دگرگون کنیم. آشکار است که این دگرگونی باید در راستای بهبودی باشد تا جهانی بهتر و زندگانی پربارتری داشته باشیم.
تا زمانی که اینگونه هستیم، جهان ما و زندگانی ما همینگونه خواهد بود. از اینرو برای ساختن جهانی بهتر بایستی در اندیشهی بهسازی روش ها بود.
به بهسازی بیندیش ارکه خواهی
ز رنج و سختی گیتی بکاهی
همین گونه اگر باشد پسندت
همین گونه بود رنج و گزندت
ز رنج و سختی گیتی بکاهی
همین گونه اگر باشد پسندت
همین گونه بود رنج و گزندت
از آنجایی که فرهنگ بر همهی کنشها و روش زندگی آدمی نشان میگذارد، پس میتوان بهسازی فرهنگ را بنیادیترین بخش بهسازی دانست.
رویداشت (توجه) به ویرانه های تخت جمشید یاکاخ تیسفون و مانند آنها از یک سو توانمندی ایران باستان را به یاد می آورد و از سوی دیگر این پرسش را پدید می آورد که چرا این توانمندی نابود گردیده و با این دگرگونی شمار بسیاری از نیاکان ما هم یا کشته شده و یا به خاک سیاه نشانده شدهاند؟ تازش مغولان به این سرزمین چرا روی داد و چرا ایرانیان توانایی ایستادگی در برابر آنان را نداشتند؟ فرمانروایی قاجاریان که در آغاز آن کشتارها وستم ها و گرفتاریهایی مانند کور شدن ده ها هزار کرمانی بدست آغامحمدخان را پدید آورد و نیز جدا شدن بخشی از خاک این سرزمین و گرفتاری های فرهنگی فراوان را به دنبال داشت، چرا پدید آمد؟ بسیاری از رویداد های تاریخی دیگر نیز می توانند برای مردمان هوشیار همین پرسش را پدید آورند.
آیا راز بسیاری از سر افرازی ها و سرشکستگی های کشور و شادیها و اندوه های مردمان، در فرهنگ جرگه (جامعه)، نهفته نیست؟ اگر چنین است، آیا خردمندانه این نیست که بکوشیم تا دشواری های فرهنگی جرگه رابشناسیم و آنها را بزداییم؟ با رویداشت به اینکه گسترش فرهنگ نیک در جرگه راه را برای گشایش (حل) همهی دشواری ها بازتر می کند و توانایی زدایش (رفع) آنها را افزایش می دهد، اگر نتوان گفت که بهسازی فرهنگ همهی دشواری ها را می زداید، دست کم می توان گفت که بهسازی فرهنگ بخش کلان دشواری های جرگه را می زداید. پس باید به بهسازی فرهنگ اندیشید و در این راه کوشید. هرکس می تواند گامی هرچند کوچک باید بردارد. هرآینه (قطعاً) گردایه (مجموعه)ی گام های کوچک سودمند وکارا خواهند بود.
گفتمان بهسازی فرهنگ نیاز به نوشتاری جداگانه و گسترده دارد ولی رویکرد این پایگاه بیشتر به بهسازی زبان و خوی(اخلاق) است به باور نگارنده اگر بخواهیم فرهنگ نیک را در یک چکامه (شعر) بگونهی فشرده بشناسانیم، چکامهی زیر که استاد سخن و فرزانهی ایرانزمین فردوسی سروده، گزینه ای بهینه است:
بی آزاری و سودمندی گزین
که اینست فرهنگ و آیین و دین
که اینست فرهنگ و آیین و دین
برای آشنایی بیشتر با آماج و روش بهسازی نامه، مهر ورزیده، بخش «آشنایی با این پایگاه» را بخوانید. در اینجا از همهی کسانی که جستارهای این پایگاه را می خوانند، درخواست می شود دیدگاه های خود را در این زمینه به آگاهی گردانندهی پایگاه برسانند. این کار دست کم دوسود خواهد داشت. یکی اینکه دیدگاه های سازنده مایهی پربارتر شدن پایگاه و سودمند تر شدن جستارها خواهدشد و دیگر اینکه آگاهی گردانندهی پایگاه از اینکه کسانی این پایگاه را سودمند می دانند، مایهی دلگرمی گرداننده ودنباله گیری کار او خواهد شد.
بدرود
ج. دانشیار
http://behsaziname.webnode.com
.Unexpected places give you unexpected returns