iranbanoo نوشته: من تا الان فکر میکردم تایمی که امیر مقرر کرده بود تموم نشده
مهربد جان این فلسفه ی احساس و عقل لعنتی رو برای من باز کن....
فکر نمیکنی زیادی منطقی بودن گاهی حال ادم رو بهم میزنه....
فلسفه احساس و فرنود چیز ویژهای ندارد ایرانبانو جان.
به نظر شما منطقی بودن یعنی چه؟ - هم اندیشی - هم میهن
Mehrbod نوشته: kymya نوشته: منطق همیشه در مقابل احساس قرار داشته
و زمانی كه فردی رو به رفتار منطقی ، دعوت میكنیم ، در واقع از او میخواهیم ، از احساساتی مثل خشم ، دلسوزی و ... فارغ شده و سپس به تجزیه و تحلیل موضوع بپردازد ...
ناگفته نماند كه فاكتور گرفتن از احساسات در بسیاری از موضوعات شاید غیرممكن به نظر برسد ، چراكه بسیاری از تجزیه و تحلیلهای ما به دلیل وجود یكی از احساسات در درونمان است .
ولی بحث اینجاست كه در این گونه موارد به جای غلبه احساسات آتشین ،در حالتی خونسرد ، به تجریه و تحلیل نتایج حاصل از احساسات مختلف پرداخته و احساس ارجح را برگزینیم ...
ببینید "احساس" چیز بدی نیست که بسیار هم کاربردی است.
در حقیقت احساس روی هم رفته چیزی بیشتر از همان اندیشه/منطق پیشپردازش شده نیست.
برای نمونه، شما منطقی میاندیشید که میروم امروز بهمان جُستار را درباره بهمان چیز در فروم
میاغازم و پیش خودتان میگویید، این چند آدمی که در ذهن دارم قطعا آن را خوانده و نگری موافق نشان میدهند.
ولی بر پاد پیشبینی شما، همه کسانی که فکر میکردید با چیزی که شما
در جُستارتان آوردهاید موافق باشند ساز مخالفت سرمیدهند و پیشبینیاتان نادرست از آب در میاید.
[indent] در اینجا مغز شما یک "احساس" بد در ویر (حافظه) درست میکند.
اکنون چند ماهی پیش بروید، اینبار دوباره میخواهید یک جُستار بیاغازید و همینجور که
میاندیشید درباره چه باشد و نباشد به فرهشتی (موضوعی) میرسید همانند آنچه چند ماه پیش آغازیده بودید.
در اینجا به شما یک "احساس بد" دست میدهد.
این میشود کارکرد احساس، که به شما بسیار تند و فرز میگوید واپسین باری که چنین کاری انجام دادهاید چه برایندی (در اینجا -) داشته است.[/indent]
چکیده سخن بالا، احساس همان اندیشهی پیشپردازش شده است که کارش راستادهی به کُنشهای ما در زندگی است.
خردگرایی خام (naïve rationalism) میکوشد فاکتور احساس را از اندیشیدن بیرون بکشد که کاری
نابخردانه و نشدنی است، بی احساس ما نمیتوانیم از پس کوچکترین کارهای زندگی بربیاییم!
نکته تنها در این است که احساس یک ابزار است، و مانند هر ابزار دیگری لغزشپذیری دارد.
خرد آدمی فرایندی بسیار دقیق دارد، ولی این دقت را به بهای زمانبری و کند بودن خود بدست میاورد.
اکنون فلسفه سازش میان فرنود (منطق) و احساس تنها میشود اینکه بدانیم کجا باید احساسهایمان را فروپیچیده (override) و به فرنود
روی بیاوریم: همه کارهای زندگی را پیشانگاشت با احساس میانجامیم، جاییکه براستی نیاز بود از فرنود و خرد بهره میگیریم.
پس بگوییم هنگام ناشتایی هرگز به سخنان بیخود که این خوراک کالری کمتر و بیشتری و .. دارد نباید
گوش داده، بجایش باید نگریست که احساس درونیامان به چه چیزی میگراید و همان را بخوریم.
به احساس دلزدگی (boredom) باید مانند ساعتی بیولوژیکی نگریست که اگر یک کار
اندکی بسوی خستهکنندگی رفت درجا از آن دست کشیده و به کار دیگری بپردازیم.
هنگام همسرگزینی (ازدواج) نباید با فرنود اندیشید! بایستی نخست با احساس دیگری را سنجیده و دید که آیا
تنمان میخواهد با او برای همیشه همآغوش باشد و آیا درونمان میخواهیم با او تا همیشه همسخن باشیم یا نه،
سپس باید
با فرنود نگریسته و دید که آیا این همسرگزینی براستی کار خواهد کرد؟ آیا پول بسنده برای زندگی هست؟ آیا بچهدار شدنی در کار خواهد بود؟
احساس = برگزینندهی درونمان (برگیزننده = ترجیح دهنده)
فرنود = راستادهِ درونمان: ابزار بازنگری و لغشگیری کُنشهایمان
iranbanoo نوشته: در مورد ترکیبات زیر چه نظری داری؟
-میهن دوست نژاد پرست
میهندوست نژادپرست نداریم، ولی میهنپرست نژادپرست چرا.
اینجا پیشتر سر دگرسانی واژه با دوستمان David Hume گفتگو کردهایم که اندکی شاکی شده بود (:
مفهوم میهن دوستی و patriotism
iranbanoo نوشته: -مذهبی متعصب
همبستگی بسیار بالایی دارند، شاید 100%.
"دیندار" با سوگیری (تعصب) همبستگی کمتری دارد، ولی "مذهبی" بخودی به خود روی سوگیری تاکید میکند.
iranbanoo نوشته: -ادیب بد دهن
فراوان داریم، بددهنی در دست یک ادیب ابزاری است خواستنی، نمونهی خوب آن Mark Twain.
iranbanoo نوشته: -حقیقت محض
حقیقت = فرهود
واقعیت = فربود
فرهود ناب نداریم، فرهود یا همان حقیقت در تعریف میشود برداشت ما از فربود و جهان بیرونی، برداشت ما در بهترین ریخت
خود "یک برداشت" است و از روی مرزمند سیستمهای فیزیکی (کوانتومیک) ما نمیتوانیم برداشتی ناب و آینهسان از جهانمان داشته باشیم.
iranbanoo نوشته: -سودگروی عدالت
سود گروی عدالت، یا سودگری دادگرانه (عادلانه)؟
هر دو شدنی هستند، هیچ تراکنشی (transaction) بدید من 100% دادگرانه نیست، ولی پایاپای نمونهی خوبی است که
بیشتر زمانها هر دو سوی تراکنش از گَهولشِ (exchange) خود خوشنود هستند و آنرا دادگرانه میبینند: 99.9999% دادگرانه (:
iranbanoo نوشته: -تمدن اسلامی
نداریم، بیخود است.
اسلام بیشتر یک ویرانندهی شهرمندی بوده تا گسترانندهاش!
iranbanoo نوشته: چی شد دفترچه متولد شد؟(منظورم اینه که محدودیت ها باعث شدن یا انگیزه های دیگه در پس ماجرا بوده:)
من بنیادگذار اینجا نیستم، یکی از دوستان هستند که شاید یک سالی میشود چیزی نمینویسد:
رونق دادن به تارنمای دفترچه - صفحه 2
Mehrbod نوشته: به دوستان پیشین و تازهواردی که به جمع ما میپیوندند،
فروم دفترچه آزادترین فروم پارسی زبانی است که روی اینترنت یافت میشود.
من نزدیک به دو سال پیش تصادفی با اینجا آشنا شدم و در گذر این دو سال دوستان بسیار
فرهیخته و ارجمندی در اینجا پیدا کردم که مایه سرافرازی من بوده و از ایشان بسیار آموختهام.
همچنین در گذر زمان با ادمین تارنما نیز همکاری تنگاتنگی پیدا کرده و در بهکرد هرچه بیشتر سیاستهای اینجا همراه با دیگر یاران کوشیدهام.
در درازنای این دو سال ما توانستهایم آزادیهای اینجا را تا آنجا که شده بالا ببریم و هتا برای پیشگیری از
نابودی تارنما، توانایی backup گرفتن از همه پیکهای انجمن یا پیکهای شخصی را فراهم بیاوریم: http://www.daftarche.com/%D8%A2%DA%AF%D8...l#post9939
شما میتوانید بسادگی با رفتن به لینک زیر همه نوشتههای این انجمن را download کنید:
کد:
http://www.daftarche.com/export/index.php
رویکرد ما در انجمن دفترچه همیشه و همواره در راستای گسترش هر چه بیشتر آزادی بیان و
پذیرفتن دگراندیشان، چه مسلمان، چه خردگرا، چه زرتشتی و چه هر کس با هر باور و آیینی بوده است.
کوشش ما در اینجا رسیدن به جایگاه بزرگترین پایگاه خردگرایان و فرهیختگان ایران، و در کنار آن فراهم آوردن آزادترین بستر گفتگو و هماندیشی است.
از همینرو از دوستانی که از فرومهای هممیهن ودیگر به اینجا میایند خواهش میکنم، با مهر خود و با رویکردی دلسردناپذیر،
بنویسند و با همراهی و همیاری خود به بزرگتر شدن هر چه بیشتر این انجمن - و پروژه همراستای آن «خردگرایان» - یاری برسانند :e303:
iranbanoo نوشته: با کدوم یک از بچه ها ی انجمن احساس همفکری بیشتری میکنی؟
با هموند تازهامان undead_knight بیشترین نزدیکی شیوه اندیشیدن را حس میکنم.
درباره خود اندیشهها که کمابیش همگی یکسو و همنگر هستیم، در بیشتر چیزها (:
iranbanoo نوشته: آنچنان که مینمایی هستی؟
شخصیت بیرونی من با اینجا یکسان نیست، ولی همسانیهای فراوانی دارند.
نمونه بیرون از اینجا کسی از گرایش من به پارسیک آگاهی ندارد، اینجا بجایش بخش گستردهای از سخنان من پیرامون زبان و زبانشناسی میروند.
دوستان بسیار نزدیکم ولی میاندیشم مرا همینجوری که اینجا هستم میبینند.
iranbanoo نوشته: نظرت در مورد دخترای انجمن چیه؟
تودارترین: Fiona؛ به نگر شوخ و باهوش میاید، ولی همزمان بسیار درونگرا و کنارهگیر
باهوشترین: Angela؛ بسیار کم مینویسد، ولی در نوشتههایش یک هوشمندی ویژهای میبینم.
زیباترین: Alice؛ این اندازه که در سخن و کردار و گفتار و .. وسواس و فرزامگرایی دارد کهـ...
هنجارترین: Shirin؛ این روزها چیزی نمینویسد، ولی هر چند ماه یکبار آمده یک سر به همه ما گیر داده و میرود
نازترین: yasy؛ یک فرشته کوچکِ ناز، که بی اندازه آرام و اندکی شکننده کار خودش را دنبال میکند.
بانوترین: iranbanoo (همان خانمترین)؛ من هر جا هستی حس میکنم که داری با چشمی زنانه مینگری و تک تک واژگان دیگران را میواکاوی (analyze) که مبادا کوچکترین سخنی در دورترین گُسترایی (dimension) بر پاد زنان، این باشندگان دوست داشتنی گفته شده باشد! (;;
خوشگلترین: nirvana؛ نه .. شوخی کردم ... این را پیشتر دادیم تقلب میشود، پس،
خودکامهترین: nirvana؛ از هر ابزاری برای خوشی بردن سود میبرد، در کنار تنآسایی ویژهاش و کمی هم زودرنج!
آزادترین: mahtab71؛ آزادترین میپذیرم که بخوبی مهتاب گرامی را نمیستاید، ولی در اندیشهورزیاش بسیار آزاد و روشناندیش است، تنها گاهی بیش از اندازه احساساتی میشود.
خوشنامترین: Miss.Sheyda؛ من این پیشوند miss را میپسندم، شِیدا هم نام بسیار برانگیزاننده و زیبایی است ..
گیرترین: viviyan؛ دیگر ببخشید ویوین جان میدانم گیر اینجا چیز چندانی نمیگوید، ولی (:
...
از آنجاییکه بانوان را میشناسم میدانم هیچکدام از ترینی که به ایشان دادهام خشنود نخواهد بود و خودشان را در اینکه چرا این
ترین را آن یکی گرفت چرا همه ترینها را من نگرفتم و .. آزار خواهند داد، همینجا میگویم که تنها برداشتهای "سطحی"،
"نادرست"، "بدسِگالانه" و دیگر من هستند و اینکه بیخود به یکدیگر رشک نورزیده و پرخاش (اعتراض) نکنید! (:
iranbanoo نوشته: آقا تر زدن تو بساط ما.به نظرت یه شوهر پولدار کنم بهتر نیست؟
اصلا علم بهتره یا ثروت؟
هر دو ابزاری برای رسیدن به آسایش در زندگی هستند، پول یک
خردهای بهتره،
چون از پول آسانتر میشود به دانش رسید، ولی راه رسیدن از دانش به پول دشوارتره.
iranbanoo نوشته: مهربد تا حالا نماز خوندی؟:e057:
نه هرگز نخواندهام! (:
به یاد دارم یک روز در مدرسه زوری میخواستند بچهها را وادار به نماز کنند،
که با چند تا از دوستان فاب درس پرورشی را پیچانده و فوتبال دستی خوبی زدیم
iranbanoo نوشته: ...
کلی سوال دارم خوابم میاد.مدیونی زود بری
:e058: