01-16-2011, 02:01 PM
یکی از دلایل ِ نفرت ِ من از ناسیونالیسم(جدا از تمام انتقاداتی که به این ارتجاع ِ فاشیستی وارد است)، اینست که نوع ِ ایرانی ِ آن علاوه بر تمام ِ بلاهت های ِ مدل ِ غربی، یک ویژگی ِ منحصربفرد هم دارد : «ملت» را در جایگاه چیزی انتزاعی و متافیزیکی تقدیس می کند اما از توده ی ِ «مردم» به عنوان بدنه ی ِ حقیقی ِ آن بیزار است و آنها را اجتماعی متشکل از مشتی خر و گاو ِ نابالغ و ناتوان از تعیین سرنوشت ِ خویش می شمارد.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:01 pm ---------- ارسال قبلی در 01:58 pm ----------
[/color]
شاه دیکتاتور بود چراکه برخلاف خواست ِ صریح مردم، قدرت را به نحوی غیردموکراتیک قبضه کرده بود و قصد داشت بصورت مادام العمر و موروثی آن وضع را ادامه بدهد. چیزی هم تحت ِ عنوان ِ دیکتاتوری ِ خوب و دیکتاتوری ِ سازنده و دیکتاتوری ِ پیشتاز وجود ِ خارجی ندارد بجز در ذهن ِ نوجوان ِ یأس آلوده ی ِ ایرانی. شاه فاسد بود چراکه برای حفظ ِ این قدرت دست به جنایت می زد. بزرگترین جنایت ِ او آماده کردن ِ شرایط کشور از هرجهت برای ِ قدرت گرفتن ِ مذهبیون بود، از طریق ِ سرکوب ِ مخالفان و منتقدان ِ مذهب، از طریق ِ ترویج ِ خرافه و عوامفریبی(مگر همین مردک نبود که گنبد ِ طلا برای رضا ساخت و پسرش را میان ِ زمین و هوا ابوالفضل گرفت؟)، و از طریق ِ ترویج تجدد در قالبی بسیار مبتذل و میمون وار، که بعدتر راه را برای ِ مخالفت با هر نوع ِ آن باز کرد.
شما کجای ِ تاریخ این کشور ایستاده اید که اینطور برای ِ زنده و مرده ی ِ آن تکلیف مشخص می کنید؟ تاریخ ثابت کرد آنچه بعد از انقلاب اتفاق افتاد مسیری طبیعی بود که امروز همه می دانیم «باید» طی می شد. همین عنقلاب ِ تونس، که شما و دوستان حسرت ِ آنرا می خورید، کپی ِ نارسی از انقلاب ِ ماست، بیش از ربع ِ قرن بعدتر!(سرنگون کردن ِ دیکتاتوری ِ سکولار ِ وابسته به غرب توسط اسلام ِ سیاسی). ده ها هزار نفر از این «الاغ»ها برای تغییر شرایط ِ مفتضحانه ای که بر آنها تحمیل شده بود کشته شدند، من و شما چه کرده ایم؟
پ.ن: درباره تریاکی بودن محمدرضا پهلوی به نوشته های اسدالله علم و نیز مادر فرح مراجعه بکنید.
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:01 pm ---------- ارسال قبلی در 01:58 pm ----------
[/color]
reactor نوشته: حرف شما رو اصلا قبول ندارم!
شاه باسیاست نبود درست. ولی در جایگاه یک شاه به نظر من فاسد نبود. من و شما اگر خودمون جای اون بودیم قول میدم بیشر میخوردیم. ادعا باید منطقی باشه نه احساسی!
سرکوبگر هم نبود چون اگر سرکوب میکرد چهار تا چا*ال انقلابی مثل خمینی و مجاهدین اینقدر دور بر نمیداشتند در مملکت هرج و مرج درست کنند!
در مورد تریاکی بودن هم مطمئن هستنم این شایعه بوده!
حتما تا الان تریاکی ندیدی!
آدم تریاکی حتی اگر تفریحی هم بکشه هیچ موقع نای اسکی کردن تو هوای سرد و شنا کردن و اسکی روی آب توی سد و اسب سواری رو نداره!
این ورزش ها تحرک میخواد! ترشح تستسترون میخواد! و یک آدم تریاکی همیشه منفعله و از تحرک فراریه!
و در مورد انقلاب مردمی!!
انقلاب مردمی بود(بالاخره مردم انقلاب کردند از فضا که آدم نیاوردند!) ولی انقلاب حماقت بود!
انقلابی بود که یک مشت بیسواد عین الاغ لگد به بخت خودشون زدند!
من شاه رو مقصر میدونم فقط بخاطر اینکه باید کاری میکرد که این انقلاب اتفاق نیوفته!
حالا یا با سرکوب(که بعید میدونم در طولانی مدت جواب میداد. چون اون موقع میشد یک دیکتاتور خونریز عین خامنه ای!) و کنترل مملکت براش سخت میشد چون سرکوب طلب سرکوب میکنه!
یا بوسیله باز کردن فضای سیاسی برای روشنفکر ها و در نهایت رسیدن به سلطنت مشروطه! این کار خیلی هوش و جسارت برای یک شاه میخواد و واقعا شاه باید از جونش مایه بزاره برای کشورش و با نقشه و قبول ریسک جلو بره ولی آخرش خوب تموم میشه چون شدنیه و خیلی ها این راه رو رفتند و نتیجه گرفتن مثل ژاپن و انگلیس و سوئد و ... این کار بهترین کاریه که یک شاه میتونه انجام بده و سیستم تک محوری شاهی رو تبدیل کنه به دموکراسی چند محوری و جایگاه و احترام خودش رو هم در عین حال حفظ کنه!
کار درستی که شاه باید میکرد این بود و کاری رو که شروع کرده بود باید اینجوری تموم میکرد نه اینکه بجای فکر و نقشه برای دنیا شاخ و شونه بکشه که ما نفت داریم و چشم آبی ها حق ما رو خوردن و از این حرف هایی که برای یک سیاستمدار افت داره اینجوری سطحی حرف بزنه و با آینده مملکت و مردمش بازی کنه!
به نظر من اگر شاه این مسیر رو طی میکرد و کشور رو مثل امپراتور ژاپن به این جایگاه میرسوند حتی اگر هر سال نصف درآمد نفتی رو هم مستقیم میریخت تو جیبش باز هم حقش بود!
شاه دیکتاتور بود چراکه برخلاف خواست ِ صریح مردم، قدرت را به نحوی غیردموکراتیک قبضه کرده بود و قصد داشت بصورت مادام العمر و موروثی آن وضع را ادامه بدهد. چیزی هم تحت ِ عنوان ِ دیکتاتوری ِ خوب و دیکتاتوری ِ سازنده و دیکتاتوری ِ پیشتاز وجود ِ خارجی ندارد بجز در ذهن ِ نوجوان ِ یأس آلوده ی ِ ایرانی. شاه فاسد بود چراکه برای حفظ ِ این قدرت دست به جنایت می زد. بزرگترین جنایت ِ او آماده کردن ِ شرایط کشور از هرجهت برای ِ قدرت گرفتن ِ مذهبیون بود، از طریق ِ سرکوب ِ مخالفان و منتقدان ِ مذهب، از طریق ِ ترویج ِ خرافه و عوامفریبی(مگر همین مردک نبود که گنبد ِ طلا برای رضا ساخت و پسرش را میان ِ زمین و هوا ابوالفضل گرفت؟)، و از طریق ِ ترویج تجدد در قالبی بسیار مبتذل و میمون وار، که بعدتر راه را برای ِ مخالفت با هر نوع ِ آن باز کرد.
شما کجای ِ تاریخ این کشور ایستاده اید که اینطور برای ِ زنده و مرده ی ِ آن تکلیف مشخص می کنید؟ تاریخ ثابت کرد آنچه بعد از انقلاب اتفاق افتاد مسیری طبیعی بود که امروز همه می دانیم «باید» طی می شد. همین عنقلاب ِ تونس، که شما و دوستان حسرت ِ آنرا می خورید، کپی ِ نارسی از انقلاب ِ ماست، بیش از ربع ِ قرن بعدتر!(سرنگون کردن ِ دیکتاتوری ِ سکولار ِ وابسته به غرب توسط اسلام ِ سیاسی). ده ها هزار نفر از این «الاغ»ها برای تغییر شرایط ِ مفتضحانه ای که بر آنها تحمیل شده بود کشته شدند، من و شما چه کرده ایم؟
پ.ن: درباره تریاکی بودن محمدرضا پهلوی به نوشته های اسدالله علم و نیز مادر فرح مراجعه بکنید.
زنده باد زندگی!