10-22-2012, 10:01 AM
sonixax نوشته: امیر جان کپی رایت به این شکلی که الان هست چیز مزخرفیه ! ولی شما فرض کنید چندصد نفر نشسته اند خود را پاره کرده اند و مثلن ویژوال استودیو را خلق کرده اند - خوب برای ادامه ی کار هم نیازمند انگیزه هستند و هم درآمد . اینکه برویم و حاصل تلاششان را بدزدیم و باهاش محصول خودمان را تولید کنیم نه تنها اخلاقی نیست بلکه اوج رذالت فرد رو هم میرسونه که حاصل تلاش یکی دیگه رو دزدیده و باهاش یک چیزی ساخته و بعد میخواد حاصل تلاش خودش رو کسی ندزده !
این برنامه های متن بازی هم که هستند وقتی مقایسه میکنید میبینید عملن در مقابل انواع تجاری اصلن حرفی برای گفتن ندارند ! شما مقایسه بفرمایید :
فتوشاپ در مقابل گیمپ
3D مکس در مقابل بلندر
مایکروسافت آفیس در مقابل اوپن آفیس
ویژوال استودیو در مقابل آی دی ای های دیگر
برای برخی از نرمافزارها هم که اصلن مشابه غیر تجاری نداریم و تنها یک سری ادیتور بیخود و بی قدرت وجود داره ماند ادوبی فلش
یعنی به غیر از زمینه سیستم های عامل نرم افزار های رایگان یا متن باز توانایی پاسخگویی به نیاز کاربران رو ندارند . در همان زمینه سیستم عامل هم که نیک بنگریم انواع تجاری (غیر انحصاری) از انواع رایگان کارایی بیشتری دارند ، مثلن شما مقایسه بفرمایید توزیع های رایگان لینوکس را با فدوراکور رد هت پولی . تفاوت از زمین است تا آسمان .
بنده عقیده دارم که وقتی شخصی زحمتی کشیده و میخواد از زحمتش پول در بیاره دیگران این حق رو ندارند که با دزدی محصول تولیدیش بهش آسیب برسانند .
طبیعی هست که تیم سازنده دوست داره حاصل کار و زحمتش بر باد فنا نره و اگر بره پس از مدتی اون اثر محو میشه چون تیم سازنده بیخیال ادامه کار میشه و اغلب هم داوطلبانی که بر روی پروژه ها به صورت رایگان کار میکنند پس از مدتی میروند دنبال زندگی خودشان .
انحصار طلبی شرکتها به کنار ، ولی حق و حقوق خالقین نباید پایمال شود .
دوست عزیز چیزی که شما نادیده گرفتهاید نقش انحصارگرای کپیرایت بر فضای سالم تولید/مصرف، و تاثیر به شدت منفی آن نسبت به عنصر خلاقیت است. چنانکه پیشتر نیز در اینباره گفتگو کردهایم، ابداع حقیقی چنانکه مالکیت چیزی را در اختیار یک شخص قرار بدهد معنایی ندارد و دانش، هنر و تکنولوژی ِ بشر، از آغاز فرگشت ما چیزی بجز برساختن بروی آنچه از پیشتر وجود داشته، و افزودن به شاخ و برگ آن نیست. از نظر منطقی ممکن نیست که بتوان دِین ِ حقیقی به «مولف» راستین را پرداخت، چراکه ممکن نیست بتوان او را یافت. اما حتی اگرهم چیزی به راستی و منحصرا متعلق به کسی باشد، وظیفهی اخلاقی او نسبت به همنوعانش اینست که برای پیشبرد جامعهی بشری آنرا در اختیار هرکس که طالب بهرهجویی از آنست قرار بدهد، نه آنکه با بستن بازار و بالا بردن گرز ِ کپیرایت، بکوشد بیشترین شمار کسان را از استفاده از آن محروم بکند!
پیرامون درآمد ِ برای هنرمند و مولف هم، افزون بر آنچه پیشتر گفتم(اینکه ۹۰٪ درآمدها به جیب کسانی بجز سازندگان میرود)خوشبختانه پیشرفت تکنولوژی به جایی رسیده که ما میتوانیم به سادگی دروغهای کهنهای که برای دفاع از محدودیتهای دولتی بر استفادهی همگانی از علم و هنر ارائه میشدند را ریشخند بکنیم. چنانکه با بهره از بنیانها و ابزارهای فناوری، امروز میتوان همه چیز را بصورت رایگان و بدون کوچکترین محدودیتی در اختیار همگان گذاشت، و سپس درخواست کرد هرکس کاری را پسند کرده برای پیشبرد آن و حفظ استقلال پروژه از حیوانات سرمایهدار، به مولف/گسترشدهندهی آن کمک مالی بکند. چنانکه چند بار پیشتر در اینباره صحبت کردهایم، لاف گزاف ِ تئوریسنهای سرمایهداری مبنی بر «دزد» بودن ذاتی همهی ابنای بشر که در غیاب زور و چماغ، که «چهرهی راستین خود را برملا خواهند کرد» افسانهای وقیح بیهیچ پشتوانهی استواری بیش نیست که علت و معلول را جابجا کرده، و نمیبیند که انحصار مالکیت بوده که به ضدیت با آن انجامیده.
شما میتوانید محصول مورد نظر خود(کتاب، موسیقی، فیلم، نرمافزار، بازی...)را از طریق اینترنت دریافت بکنید، سپس در صورتی که آنرا به راستی مفید و ارزشمند یافتید به سازندگان آن هرچقدر خواستید کمک برسانید. از آنجاکه سلیقهها و نیازها متفاوت هستند، بیگمان برای هر محصولی پرداختکنندگانی خواهند بود.. در همین ایران خودمان هزاران نفر آلبوم اول محسن نامجو را با آنکه تمام آهنگهای آن پیشتر منتشر شده بود خریداری کردند، چراکه میخواستند به هنرمندی که از او خوششان آمده یاری برسانند. من نیز هرگاه چیزی را به راستی مفید یافتهام و یا آنرا پسندیدهام، برای سازندهی آن به نحوی کمک فرستادهام. این مدل به مراتب درجات بهتر از واداشتن شما به پرداخت پولی نامتناسب با ارزش حقیقی کالا برای پر شدن جیب مشتی واسطهی لاشخور است. در مقابل هرگاه کسی به اعمال زورکی کپیرایت پافشرده، تا جایی که توانستهام پدرشان را درآوردهام، و هماکنون چند سال است که دیسکوگرافی ِ متالیکا را در تورنت سید میکنم!
پیرامون کمآوردن نرمافزارهای متن باز از مدلهای تجاری، شاید در حال حاضر حق با شما باشد، اما طی ده سال اخیر شاهد نه فقط پیشرفت گسترده، که پیشی گرفتن گونهی نخست از مدل دومی بودهایم:
ویالسی
فایرفاکس
اوکلار
کالیبر
لیبرآفیس(که از هر جهت بهتر از آفیس مایکروسافت و اپنآفیس است)
...
هیچ دلیلی وجود ندارد که دیگر پروژههای داوطلبانه و خودخواسته که در آن شرکتکنندگان به میل خود دست به توزیع و گسترش و استفاده از یک محصول میزنند به زودی به جایگاه اینها نرسند و به سادگی مدلهای تجاری را پشت سر نگذارند.. بخصوص که نوع دوم هزاران سال سابقهی منفی دارد، اما همکاری و مشارکت برای نخستین بار است که آزموده میشود، و تا اینجا بجز موفقیت چیزی نداشته.
زنده باد زندگی!