کوشا نوشته: ترس از مرگ نه ترس از وجود یک زندگی ابدی احتمالی بعد از مرگ که در اثر عدم توجه به هشدارهای عقلی و نقلی موجود، ممکن است به فنا داده شود.
خب همین ترسی که میفرمایید هم ناشی از ترس از مرگ است چون بشر ابتدا ترس از مرگ و نابودی داشته ، بعد از آن برای خودش توهم برخاستن و دوباره زنده شدن در دنیای دیگه و در نهایت پاداش و کیفر اخروی داشته ! تاریخ ادیان رو اگر بخونید متوجه این روند خواهید شد...
کوشا نوشته: فکر می کنید چرا این همه مغالطه و سفسطه جور واجور تا حالا خلق شده؟؟
خب من هم دارم میگم ما یک منطق داریم نه چند منطق... یعنی سوال بیهوده نپرسید !
کوشا نوشته: در این بحث اصلا برای من مهم نیست که خدا چه هدفی از خلق داشته یا اصلا هدف داشته یا نداشته من میخواهم بین خداباوری و عدم آن هر کدام عقلا ترجیح بر دیگری داره رو انتخاب کنم.
چرا براتون مهم نیست ؟ این تک برهان ناقصی که برای لزوم خدباوری به اون متوسل میشید بدون نگاه به سایر ایرادات منطقی کلیت خلق هستی توسط خدا ، راه به جایی نمیبره جز مصادره به مطلوب قمار پاسکال و ساختن قمار خیالی 50-50 !!
کوشا نوشته: اعتقاد به خدا از لزوم وجود منشاء میاد و باطل محض در اینجا چیزیه که نتیجه وجود و عدمش مساوی باشه
لزوم وجود منشا از کجا میاد ؟ "نتیجه مطلوب" رو چه کسی تعریف میکنه ؟ در زمان عدم وجود ، صحبت از نتیجه چه معنی میده ؟
کوشا نوشته: تازه این هم مهم نیست بالاخره ماییم و یک دو راهی که باید یکی رو انتخاب کنیم و خواه ناخواه یکی رو انتخاب می کنیم
با مصادره به مطلوبی که پیشاپیش کردین ، معلومه که به دو راهی میرسید ... گفتیم برای قمار پاسکال بیش از دوحالت باید فرض بشه !!
کوشا نوشته: در این بحث استدلالی در کار نیست بلکه صرف ترجیح یکی از دو طرف مد نظر است و نتیجه مجازات و پاداش ابدی رو هم اگر دنیایی دیگری بعد از مرگ وجود داشت وقتی رفتیم می بینیم.
شما در همون جستار قمار پاسکال هم نتونستید ثابت کنید فقط دو حالت باید فرض بشه و این فرض دو حالتی شما ناشی از مصادره به مطلوب منتج از تفکرات دینی هست و گرنه شما حتی نمیتونید مطمئن باشید خدا ، باورمندان به خودش رو مجازات میکنه یا پاداش میده !!
سوال منطقی دیگه ( همون منطق جهانشمول ) این هست که هدف خدا از خلقت چی بوده و در نهایت ما بریم اون دنیا ، چی میخواد بشه !!
کوشا نوشته: ما اینجا طبق فرض بحث می کنیم، اگر خدایی وجود داشته باشد (سالم یا بیمار)این خدا مالک مطلق هستی است لذا هر چه در هستی است باید نسبتی با او داشته باشد و الا باطل است هر حاکمی بر هر کجای این هستی بخواهد حکومت کند باید از او اجازه و اذن داشته باشد و الا باطل است.
جواب سوال منو ندادید که ! من پرسیدم این خدای توانای مطلق ، چطور و به چه دلیلی اصلا اجازه میده و یا ذاتش چطور با این مساله هماهنگ میشه که حکومت باطلی بتونه سرکار بیاد و باقی بمونه ؟! نکنه سنت "ابتلا" هست و میخواد مخلوقاتش رو بازی بده تا در آخرت بهونه عذاب کردنشون رو داشته باشه ؟!
کوشا نوشته: طبق فرض تنها عقیده و مکتبی که حاکمیت حاکمش در طول حاکمیت خدا و با اذن و اجازه اوست مکتب شیعه است.
اول اینکه همین حرف هم ادعای شماست و باید ثابت کنید تنها مکتبی که مشخصات ذکر شده رو داره ، شیعه هست( حالا بماند که چطور امام اول شما حاضر شد با سه خلیفه ناحق قبل از خودش بیعت کنه و امام دوم شما چطور حاضر شد با خلیفه نا حق دیگه ای کنار بیاد و حتی ازش پول هم بگیره ) !! شاید همه اینهایی که ادعای اتصال به خدای مورد نظر شما رو داشتن ، دروغگو بوده باشن ... چطور میفهمید اینها راست میگن ؟ حتی در قرآن شما هم نامی از اینها نیست و حتی نتونستید برادران اهل سنت خودتون رو به درستی باورتون ، باورمند کنید... ما که دیگه جای خود !!!
دوم اینکه این خاندان سلطنتی الهی 12 امامی شما احیانا ایراد منطقی ( همون منطق جهانشمول ) در ذهن شما ایجاد نمیکنه که این چه خدایی هست که برای یک خاندان پارتی بازی میکنه و تنها اونها را به صرف اتصال خونی به یک فرد دیگه ( محمد بن عبدالله ) ، محق برای حکومت میدونه ؟ میلیون ها سال دنیا مسخره این خدا بوده تا بالاخره این خاندان ظهور کنن و بعدش هم شاید میلیون ها سال باید صبر کنن تا امام غائب از غیبت در بیاد ( بعد از خروج یمانی و ظهور سید خراسانی و ... ) و "دختر ریشو" ایشون رو بکشه و 7 سال بعد از اون قیامت بشه ...
آیا چنین داستان هایی نیاز به بررسی منطقی ( همون منطق جهانشمول ) نداره ؟ منطق شما فقط برای برداشت نصفه نیمه از قمار پاسکال فعال هست و بقیه جاها از مدار خارج میشه ؟!
کوشا نوشته: فکر کنم این موضوع از این روشن تر قابل بیان نباشد.
بیانتون که روشن بود اما فاقد چیزی به نام منطق بود و متوجه شدم ترس از مرگ و در نتیجه سرنوشت خیالی بعد از مرگ ، شما رو به این وادی انداخته اما طبق همون معیارهای دینی ، از یک جایی به بعد اصولا خرد و منطق رو کنار گذاشتید تا دچار تزلزل فکری و در نتیجه شک به باورهاتون نشید ...
همه روان شما رو این اشغال کرده که شاید کورسوی امیدی باشه که بعد از مرگ دوباره زنده شدم و رو به نابودی نرفتم ... بگذار حتی اگر این خدای احتمالی ، سادیست هم باشه ، مطابق میلش رفتار کنم تا من رو درون آتش ادبی نندازه !!