12-20-2013, 06:07 PM
Russell نوشته: در نگر من کلن این یک مسالهیِ زبانیست که به شرطی بودن و خدا و دانای مطلق هم چندان مربوط نمیشود:
Use–mention distinction - Wikipedia, the free encyclopedia
Russell نوشته: پیرامون بجث "چیز" بودن یا نبودن ایدهها هم بگمانم ما باید نخست برویم یکی از دشواریهایِ قدیمی در متافیزیک را حل کنیم، ولی پیرامون ناسازگاری (بطور خاص) Platonism و الاهیات سنتی خداباوری بحث وجود دارد (باور آن به خالق مطلقا همه چیز بودن خدا که آن هم میراث توماس اکواینس است)، زیرا مُثل افلاطونی بدون علت پیشین و واجب الوجود هستند و این در تضاد با خالق مطلق بودن خدا بنظر میرسد؛ اینجا بخشی از مشکلات و پاسخهایِ خداباوران به آنها آمده.
اینها پرسمانهای بسیار گیرا و درخور اندیشه, ولی بی پیوند به این سفسته هستند.
آماج من از آوردن پیوند جُستار اندیشه شناسی همین بود که پایهای برای سنجش اندیشه و چگوگنی هستومندی آن داشته باشیم.
کراننمایی باریکی میان چیزهای هستنده (existing) و باشنده (being) پیشتر در فلسفه شده, یک ایده (بگوییم
دستور نیمروکردن) در این کراننمایی "هست", ولی "نمیباشد". «چیزهاییکه» در جهان میتوانند در گسترای اسپاش چهرهیِ
مادی (material) به خود بگیرند همان باشندگان هستند, چیزهاییکه در گسترای زمان همراه هستند ولی نه
در اسپاش, همان هستندگان. ایدهها, اندیشهها, آزندگرها (interpreters) همگی هستند, در
این نگاه که میتوان آنها را سنجید, بررسید, اندازگید, ولی نمیتوان آنها را چیزانید (reify/verdinglichung) و پس نمیباشند:
reify:
To regard or treat (an abstraction) as if it had concrete or material existence.
در این راستا جُستار بایگانیدهیِ بسیار گیرایی هم آورده بودم:
جُستارهای وابستهیِ دیگر:
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns