03-28-2014, 03:24 PM
The Stanley Parable
یکی از شگفتانگیزترین و گیراترین بازیهایی که هرگز دیدهام. اگر دنبال یک بازی معمولی هستیم سراغ این نروید!
درونمایهیِ داستانی بسیار ساده است, در بازی شما Stanley Parable یک کارمند فرودست در یک ابرشرکت بزرگ است
که روزهایش را چنانکه داستانسرا با آب و تاب تعریف میکند, به "گرفتن دستور از بالا و فشردن کلیدهایِ رایانه" میگذارند:
پس از اینکه شما کنترل کارکتر را بدست میگیرد, داستانسُرا دنبالهیِ زندگی استنلی را تعریف میکند: استنلی یک روز
ناگاه میبیند که هیچ دستوری از بالا نرسید. گیج و پریشان پیرامونش را مینگرد و میبیند همهیِ همکارهایش
هم بی سر و سدا ناپدید شدهاند! هراسان و سرگردان در شرکت راه میافتد که ببیند چه رویداد ویژهای رخ داده است.
بزرگترین کنشی که بازیکن میتواند داشته باشد نیز در همین آغاز بازی پدیدار میشود; داستانسرای
همانجور که داستان زندگی استنلی و رویدادهایِ رخدادهیِ آن روز را در دنباله دارد بازمیگوید و
ما در کنترل استنلی زنده آنها را میدنبالیم, به این راهرویِ دودر خواهیم رسید:
«... استنلی سپس در جستجوی همکارهایِ ناپید شدهیِ خود در چپ را میگزیند» - داستانسُرا میگوید و همه چیز از همینجا میآغازد!
شما میتوانید در اینجا در چپ یا در راست را بگزینید, گزینش هر کدام به پیامدهایِ پیشبینیناپذیر و گُنگ و شگفتناگی میانجامد که یکی از پس از دیگری وامیگشایند!
بازی هیچ آماج ویژهای ندارد, خود اتان باید در راهروها و دالانهایِ پنهان و آشکار سرگردان بگردید و ببینید براستی چه دارد رخمیدهد ...
پارسیگر
یکی از شگفتانگیزترین و گیراترین بازیهایی که هرگز دیدهام. اگر دنبال یک بازی معمولی هستیم سراغ این نروید!
درونمایهیِ داستانی بسیار ساده است, در بازی شما Stanley Parable یک کارمند فرودست در یک ابرشرکت بزرگ است
که روزهایش را چنانکه داستانسرا با آب و تاب تعریف میکند, به "گرفتن دستور از بالا و فشردن کلیدهایِ رایانه" میگذارند:
پس از اینکه شما کنترل کارکتر را بدست میگیرد, داستانسُرا دنبالهیِ زندگی استنلی را تعریف میکند: استنلی یک روز
ناگاه میبیند که هیچ دستوری از بالا نرسید. گیج و پریشان پیرامونش را مینگرد و میبیند همهیِ همکارهایش
هم بی سر و سدا ناپدید شدهاند! هراسان و سرگردان در شرکت راه میافتد که ببیند چه رویداد ویژهای رخ داده است.
بزرگترین کنشی که بازیکن میتواند داشته باشد نیز در همین آغاز بازی پدیدار میشود; داستانسرای
همانجور که داستان زندگی استنلی و رویدادهایِ رخدادهیِ آن روز را در دنباله دارد بازمیگوید و
ما در کنترل استنلی زنده آنها را میدنبالیم, به این راهرویِ دودر خواهیم رسید:
«... استنلی سپس در جستجوی همکارهایِ ناپید شدهیِ خود در چپ را میگزیند» - داستانسُرا میگوید و همه چیز از همینجا میآغازد!
شما میتوانید در اینجا در چپ یا در راست را بگزینید, گزینش هر کدام به پیامدهایِ پیشبینیناپذیر و گُنگ و شگفتناگی میانجامد که یکی از پس از دیگری وامیگشایند!
بازی هیچ آماج ویژهای ندارد, خود اتان باید در راهروها و دالانهایِ پنهان و آشکار سرگردان بگردید و ببینید براستی چه دارد رخمیدهد ...
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns