نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آیا وجود خدا لازم هست؟
#21

با درود بر تمامي دوستان اين نخستين پست منه و فكر كنم بسيار جالب باشه بگم من از طريق يك سايت مذهبي اينجا رو پيدا كردم!!
در اونجا با پخ از كاربرا مي خواستن بيان اينجا و به قول خودشون اسلام رو نجات بدن !
من بحث هايي اونجا داشتم كه در زير چند لينك از اونا قرار مي دم تا وضعيت تاسف بار مسلمون ها در مواجهه با عقل و منطق و علم رو بهتون نشون بدم

http://www.askquran.ir/thread30361-7.html
http://www.askquran.ir/thread27390.html
http://www.askquran.ir/thread30841-5.html
http://www.askquran.ir/thread30925-4.html
http://www.askquran.ir/thread30375-6.html
http://www.askquran.ir/thread30884-10.html
مي دونم مرتبط با موضوع تاپيك نبود ولي بزاريد به حساب جديد بودنم ولي به هر حال ديدن چنين جاهايي هم مي تونه بسياري از واقعيت ها رو به وضوح نشون بده

اما در مورد موضوع تاپيك به عقيده من بايستي ابتدا مشخص بشه منظور كدوم خدا هست ؟ اگه منظور خدايي هست كه اديان ابراهيمي تعريف مي كنن (گرچه خود اون ها هم تعاريف متفاوتي دارن) به نظر من با بررسي اديان و تجزيه تحليل اون ها به راحتي مي شه به پاسخ رسيد و همون طور كه در دويست سيصد سال اخير شاهد هستيم نقد هاي اساسي از اون اديان شده و حتي نشون داده شده كه علاوه بر اون كه وجود اون خدايان قابل قبول نيست بلكه چندان مطلوب هم نيست و اثار سوء اون ها بيشتر از اثار مطلوبشون هست با اين تفاسير همون طور كه مي بينيم گرايش به اين خدايان روند نزولي به خودش گرفته.

ولي مفهوم خدا محدود به خداي اديان نمي شه و براي مثال ما مي تونيم خدايي رو كه اسپينوزا تعريف مي كنه رو در نظر بگيريم كه من به شخصه به وجود چنين خدايي ترجيح مي دم ندانم گرايي رو پيش بگيرم كه فكر مي كنم همون طور كه وجود اون خدا در حاله اي از ابهامه لزوم اون هم همون طور هست .

مورد بعدي كه به نظر من مي تونه بيشترين ارتباط رو به اين تاپيك داشته باشه خدايي هست كه معلول ضعف و نياز انسان ها هست اون خدايي كه برخي افارد در مواجهه با ترس اون رو به ياد ميارن و بدين ترتيب ترسشون رو كاهش مي دن و بر اون غلبه مي كنن شايد بشه گفت اين چنين خدايي هست كه براي برخي لزوم وجودش غير قابل انكاره و نكته جالبي هم كه داره اينه كه برخي هم گرچه ظاهرا دين و خداي ديني رو پذيرفتن ولي در حقيقت خدايي كه بهش اعتقاد دارن خدايي هست كه بهش نياز دارن و اين خدا در بين چنين افرادي لزوما يكسان نيست و كاربردش در افارد مختلف متفاوته شايد در زمان هاي گذشته چنين خداياني بار حقيقي داشتن ولي امروزه با پيشرفت علم (به ويژه روان شناسي در اين مورد) نبود نمود واقعي چنين خداياني ثابت شده و لزوم چنين خداياني براي افراد در حد لزوم دوست خيالي دوران كودكي يا همسر خيالي مردي كهن سال هست كه به تازگي از دنيا رفته و اون مرد به همون ميزان وجود اون همسر (ولو خيالي كه در ذهن اون حقيقي هست) رو لازم مي دونه كه افرادي لزوم وجود خدارو
و شايد بشه گفت عامل مهمي كه در كنار انتقال مفاهيم دوران كودكي موجب حيات اديان شده همين مسئله اشتباه گرفتن خدايي هست كه فرد به دليل نياز اون رو مي افرينه با خدايي كه افريننده هست و به نظر من با قدرتمند شدن انسان ها (از جنبه رواني) لزوم چنين خدايي هم كم رنگ تر مي شه و فكر كنم روزي تعداد افرادي كه اين لزوم رو احساس مي كنن به قدري كم بشه كه مانند ساير بيماران رواني اقدام به درمان اون ها به عملي عادي تبديل بشه.
پست اولم بود كمي ،كاستي بود بگزاريد به حساب تازه كار بودن
پاسخ
#22

RASEL137 نوشته: با درود بر تمامي دوستان اين نخستين پست منه و فكر كنم بسيار جالب باشه بگم من از طريق يك سايت مذهبي اينجا رو پيدا كردم!!
در اونجا با پخ از كاربرا مي خواستن بيان اينجا و به قول خودشون اسلام رو نجات بدن !
من بحث هايي اونجا داشتم كه در زير چند لينك از اونا قرار مي دم تا وضعيت تاسف بار مسلمون ها در مواجهه با عقل و منطق و علم رو بهتون نشون بدم

http://www.askquran.ir/thread30361-7.html
http://www.askquran.ir/thread27390.html
http://www.askquran.ir/thread30841-5.html
http://www.askquran.ir/thread30925-4.html
http://www.askquran.ir/thread30375-6.html
http://www.askquran.ir/thread30884-10.html
مي دونم مرتبط با موضوع تاپيك نبود ولي بزاريد به حساب جديد بودنم ولي به هر حال ديدن چنين جاهايي هم مي تونه بسياري از واقعيت ها رو به وضوح نشون بده

با خوش‌آمد به شما راسل گرامی 53 جالب است که اکنون در فاروم دو راسل داریم!
از روی داشتن این نام کاربری، دیدن این جُستارها بایسته است: پارادوکس راسل و بازگردان نوشتارهای «برتراند راسل» 4



RASEL137 نوشته: ولي مفهوم خدا محدود به خداي اديان نمي شه و براي مثال ما مي تونيم خدايي رو كه اسپينوزا تعريف مي كنه رو در نظر بگيريم كه من به شخصه به وجود چنين خدايي ترجيح مي دم ندانم گرايي رو پيش بگيرم كه فكر مي كنم همون طور كه وجود اون خدا در حاله اي از ابهامه لزوم اون هم همون طور هست .

ندانم‌گرایی یا agnosticism به نگر من بدتر از atheism یا ناخداباوری است. در دیدگاه ناخداباور، همان‌اندازه شایمندی و احتمال بودن خدا است
که در ندانم‌گرایی است، ولی ناخداباور با یکسان دانستن این احتمال ناچیز با چیزهایی مانند «هستی دراکولا» و .. دیدگاه را در عمل و کاربستن رد می‌کند.

ندانم‌گرا در این زمینه مانند کسی است که بگوید نمی‌توانیم بفهمیم که دراکولا هست یا نه. در عمل هم روشن نیست بر پایه چه معیاری رفتار خواهد کرد.



RASEL137 نوشته: و شايد بشه گفت عامل مهمي كه در كنار انتقال مفاهيم دوران كودكي موجب حيات اديان شده همين مسئله اشتباه گرفتن خدايي هست كه فرد به دليل نياز اون رو مي افرينه با خدايي كه افريننده هست و به نظر من با قدرتمند شدن انسان ها (از جنبه رواني) لزوم چنين خدايي هم كم رنگ تر مي شه و فكر كنم روزي تعداد افرادي كه اين لزوم رو احساس مي كنن به قدري كم بشه كه مانند ساير بيماران رواني اقدام به درمان اون ها به عملي عادي تبديل بشه.
پست اولم بود كمي ،كاستي بود بگزاريد به حساب تازه كار بودن


مهر کرده درباره این قدرتمند شدن روانی آدمی بیشتر روشن‌گری کنید. آیا پیشرفت دانش و تکنولوژی را دلیل آن می‌دانید یا چیز دیگر؟

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#23

مهربد نوشته: با خوش‌آمد به شما راسل گرامی جالب است که اکنون در فاروم دو راسل داریم!
از روی داشتن این نام کاربری، دیدن این جُستارها بایسته است: پارادوکس راسل و بازگردان نوشتارهای «برتراند راسل»
ممنون از خوشامد گويي شما
جالب اينجاست هردو رو قبل از دادن پست مطالعه كرده بودم


مهربد نوشته: ندانم‌گرایی یا agnosticism به نگر من بدتر از atheism یا ناخداباوری است. در دیدگاه ناخداباور، همان‌اندازه شایمندی و احتمال بودن خدا است
که در ندانم‌گرایی است، ولی ناخداباور با یکسان دانستن این احتمال ناچیز با چیزهایی مانند «هستی دراکولا» و .. دیدگاه را در عمل و کاربستن رد می‌کند.

ندانم‌گرا در این زمینه مانند کسی است که بگوید نمی‌توانیم بفهمیم که دراکولا هست یا نه. در عمل هم روشن نیست بر پایه چه معیاری رفتار خواهد کرد.

ببينيد ندانم گرايي ما متوجه خداي ادياني نيست كه اثاري بر اون مي شمرن و كارهايي رو به اون نسبت مي دن كه ما عملا مي بينيم غير واقعي هست و من هم احتمال وجود خداي اديان رو در حد صفر مي دونم اما اونچه كه ما در مورد اغاز جهان نمي دونيم رو هم نبايستي شروع كنيم به پاسخ گويي
مهربد نوشته:
مهر کرده درباره این قدرتمند شدن روانی آدمی بیشتر روشن‌گری کنید. آیا پیشرفت دانش و تکنولوژی را دلیل آن می‌دانید یا چیز دیگر؟.
همون طور كه خود اين ضعف رواني بسيار گوناگون هست و در شكل ها مختلفي ظاهر مي شه ،قدرتمند شدن در اون زمينه ها هم به تناسب ضعف گوناگون خواهد بود
و مسلما نمي شه نقش دانش و تكنولوژي رو ناديده گرفت هر چند نشه گفت كه اين نقش مستقيم خواهد بود يا عير مستقيم

در كل به عقيده من وجود چنين لزومي چندان خطرناك نيست بلكه اونچه مي تونه خطر افرين باشه همون اشتباه در مصداق اون احساس نياز و گرويدن به اديان به اين طريق هست كه به منزله داروي اشتباهي مي تونه عواقب ناخوشايندي در پي داشته باشه
و اونچه مشخصه اينه كه افزايش اگاهي نقش به سزايي در اين پروسه ايفا مي كنه و در حقيقت مي تونه نقش پدر و مادري رو بازي كنه كه دارن به كودكشون نشون مي دن اونچه اون به عنوان دوست تصور مي كنه خيالي بيش نيست
پاسخ
#24

نظر دوستان درباره تغییر دیدگاه آنتونی فلو چیست. او کشفیات علمی را عامل باور پیدا کردنش به وجود خدا دانسته است.

[COPY]جهان علم به سوى خدا باز مى گردد

ازآن جائي كه اشخاصي تحت تأثير افكار من به
گمراهي افتاده اند ، به اين وسيله مي خواهم زيان
عظيمي را كه ممكن است به آنها زده باشم جبران كنم

آنتوني فلو ( Anthony Flew)


گزارش از Harun Yahya
برگردان به فارسي توسط عبدالعلي بازرگان از نشريه Los Angeles Times
(Jan 14-2005 )

اين روزها نشريات خبري سخنان ندامت آميز « آنتوني فلو » را كه روزگاري از فيلسوفان معروف ملحد و منكر خدا بود ،
با آب و تاب منعكس مي نمايد.

آنتوني فلو استاد ۸۱ ساله انگليسي از سن ۱۵ سالگي بر مسير الحاد و انكار خدا پاي گذاشت و با اولين مقاله اي كه در سال ۱۹۵۰ در اين زمينه نوشت جايگاهي در مباحث آكادميك براي خود گشود.

در ۵۴ سال گذشته او به عنوان استاد در دانشگاههاي آكسفورد ، آبِردين ، كيل و ريدينگ و به عنوان سخنران در بسياري از دانشگاه هاي آمريكائي و كانادائي ، در مباحث علمي ، كتابها ، سخنراني ها و مقالات خود از تِز بي خدائي دفاع كرده است. با اين حال اخيراً تغيير عقيده خود را آشكارا اعلام كرده و پذيرفته است كه جهان آفريده شده است .

فاكتور تعيين كننده و قاطع در چنين تصميم راديكالي ، روشني و صريح بودن شواهدي است كه در موضوع آفرينش توسط علم آشكار شده است.

او در برخورد با پيچيدگي هاي مباني اطلاعاتي حيات دريافته است كه ريشه و اساس حيات طرحي هوشمندانه دارد و فلسفه الحادي كه ۶۶ سال با آن پيوند خورده باطل و فاقد اعتبار است . « Flew » دلايل زير بنائي علمي تغيير عقيده خود را اين گونه بيان كرده است :

« تحقيقات بيولوژيست ها روي DNA ( ساختار ژنتيكي ) پيچيدگي شگفت آور غير قابل باوري از نظم و سازماندهي را نشان مي دهد كه لازمه توليد حيات است و چنين مقدمات و تناسباتي بدون دخالت اراده اي هوشمند ممكن نيست ».
« حتي اقدام به انديشه و تصور تدوين يك تئوري طبيعت مدارانه از تكامل تدريجي باز توليد اولين اورگانيسم حياتي بي اندازه مشكل است. »
« من به اين نتيجه سوق داده شده ام كه پاسخي براي اين سئوال كه چگونه اولين نشانه حياتي از ماده غير زنده اي پديد آمده و آنگاه در پيچيده ترين شكل خلقت توسعه يافته است ، وجود ندارد ».

تحقيق روي DNA ( ساختار ژنتيكي ) كه Flew به عنوان دليل زير بنائي براي تغيير عقيده خود به آن اشاره مي كند ، به راستي حقايق خيره كننده اي را درباره آفرينش به ظهور رسانده است . شكل مارپيچ حلزوني ملكول DNA، محتواي ژنتيكي كد هاي آن ، رديف ها و لايه هاي هسته آن ( Nucleotide Strings ) كه هرگونه پيدايش تصادفي كور را باطل مي كند ، مخزن جامع و دائرة المعارفي عظيم اطلاعات دروني آن و بسياري از يافته هاي خيره كننده علمي آشكار مي سازد كه ساختمان و عملكرد اين ملكول با يك طرح ويژه اي براي حيات تنظيم شده است.

توضيحات دانشمندان در ارتباط با تحقيق روي DNA ، شواهدي بر اين حقيقت مي افزايد . به عنوان مثال فرانسيس كريك
(Francis Crick ) يكي از دانشمنداني كه شكل حلزوني DNA را كشف كرده است ، در روياروئي با يافته هاي جديد در ارتباط با DNA تصديق كرده است كه اساس حيات معجزه اي را نمايان مي سازد.

بر جسته ترين دانشمندي كه به همه اطلاعات علمي در اين روزگار دسترسي داشته باشد ، تنها مي تواند ادعا كند كه در برخي شرايط ممكن است منشاء حياتي به گونه معجزه آسائي ظاهر شود ، اما شرايط بسياري لازم است تا بتواند به حيات خود ادامه دهد .

بر اساس چنين محاسباتي ، پروفسور لِد آدلمن ( Led Adleman ) از دانشگاه كاليفرنياي جنوبي ( USC ) در لس آنجلس اظهار داشته است كه يك گرم DNA مي تواند به اندازه يك تريليون ديسك فشرده اطلاعات در خود انباشته سازد .
جن مايرز ( Gene Myers ) دانشمندي كه روي پروژه Genome كار مي كند ، در برخورد با شگفتي هاي معجزه آساي نظم و ترتيبي كه شاهد بوده است ، چنين اظهار كرده است :

« آنچه واقعاً مرا متحير مي سازد ، معماري ( ساختار ) حيات است . . . سيستم به صورت خارق العاده اي پيچيده است . به گونه اي است كه به نظر مي رسد از قبل طراحي شده است . . . در اين جا هوشمندي حيرت آوري مشاهده مي شود . »

خيره كننده ترين حقيقتي كه درباره DNA وجود دارد ، اين است كه وجود اطلاعات كدهاي ژنتيكي مسلماً با هيچ يك از موازين مربوط به ماده ، انرژي يا قوانين طبيعي قابل توضيح نمي باشد.

دكتر ورنر گيت ( Werner Gitt ) استاد فيزيك و تكنولوژي اين حقيقت را چنين متذكر شده است :

« سيستم كد گذاري هميشه نتيجه يك تلاش مغزي است . . . چنين امري مؤكداً آشكار مي سازد كه ماده به خودي خود قادر بر ابداع هيچ كدي نمي باشد و در اينجا خلاقيت ضرورت دارد . . . هرگز نه قانوني در طبيعت شناخته شده است كه از آن طريق ماده بتواند به اطلاعات دسترسي پيدا كند و نه هيچ فرآيند فيزيكي يا پديده مادي تشخيص داده شده است كه بتواند چنين كند.»

دانشمندانِ معتقد به آفريده شدن جهان (Creationist ) و فيلسوفان نقش مهمي را ، علاوه بر يافته هاي علمي ، در پذيرش اين كه جهان طراح هوشمندي داشته است براي « Flew » ايفا كرده اند . در روزهاي اخيرFlew در مناظره هاي زيادي با دانشمندان و فيلسوفاني كه طرفدار آفرينش هستند مشاركت كرده و با آنها تبادل نظر كرده است.

آخرين نشست در اين زمينه مباحثاتي بود كه توسط مؤسسه تحقيقات فوق علمي در ماه مي سال ۲۰۰۳ در تگزاس برگزار شد .

Flew در مذاكراتي با فيزيكدان و نويسنده اسرائيلي « Roy Abraham Varghes » ،
فيزيولوژيست ملكولي Schroeder Gerald و فيلسوف رومن كاتوليك «John Haldane » مشاركت داشته است.

« Flew» تحت تأثير انبوه شواهد علمي تأييد كننده نظريه آفريده شدن جهان ، و تأثير استدلال هاي قانع كننده طرف هاي مقابلش الحاد و بي خدائي را ترك كرده است . در نامه اي كه نامبرده براي شماره اگوست – سپتامبر ۲۰۰۳ نشريه انگليسي « فلسفه كنوني » نوشته است ، كتاب « Schroeder » را به نام « چهره پنهان خدا ، علوم حقيقت نهائي را آشكار مي سازد » ، براي مطالعه توصيه كرده است ، هم چنين كتاب « جهان عالي بي نظير» نوشته« Varghes » را .
او ضمن مصاحبه اي با استاد فلسفه و خدا شناسي هابرماس« Gary R. Habermas »
كه نقش اصلي را در تغيير عقيده او ايفا كرده ، هم چنين در ويديوي « آيا علوم خدا را كشف كرده » به وضوح تأكيد كرده است كه به طراحي هوشمندانه جهان ايمان دارد.[/COPY]

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#25

Kaveh نوشته: نظر دوستان درباره تغییر دیدگاه آنتونی فلو چیست. او کشفیات علمی را عامل باور پیدا کردنش به وجود خدا دانسته است.

Kaveh نوشته: « تحقيقات بيولوژيست ها روي DNA ( ساختار ژنتيكي ) پيچيدگي شگفت آور غير قابل باوري از نظم و سازماندهي را نشان مي دهد كه لازمه توليد حيات است و چنين مقدمات و تناسباتي بدون دخالت اراده اي هوشمند ممكن نيست ».

برهان نظم ! مزخرف کامل .
من این شخص رو نمیشناسم - ولی برای مثال این بخش از سخنش کاملن غیر علمی و نادرسته . بیولوژیستها میدانند انتخاب طبیعی چیست و با فرگشت آشنایی کامل دارند و تحقیقاتشان هم ختم به خدا نمیشود .
به عکس آن درصد شانس بسیار ناچیز و میلیونها و شایدم میلیاردها انقراض نسل و جهش ژنتیکی و اصلاح و .... را نشان میدهد تا سر انجام به شکل امروزی اش رسیده .

بزرگترین اشتباهی که خدا باورین میکنن این است که فکر میکنند زارتی ما در زمین بوجود آمده ایم !

احتمالن میلیاردها میلیارد شانس ایجاد زندگی وجود داشته ، و احتمالن میلیاردها میلیارد شکست وجود داشته - و باز هم احتمالن میلیاردها میلیارد موقعیت ایجاد زندگی یا شرایط برای بقای آن از میان رفته و سر انجام سیاره ای مثل زمین از میان آن همه شانس های از دست رفته توانسه شرایط بقای زندگی را حفظ کند که در همین شرایط هم احتمالن شمار بسیاری نابودی و شکست و ... وجود داشته تا امروزه چنین شده .

یعنی از میان میلیارها شانس احتمالی یک درصد بسیار ناچیزی به شکل امروزیش رسیده . که البته همین درصد ناچیز برای ایجاد چنین سیستمی و سیستم های دیگر شبیه این کافیه .

این رو ببینید جالبه - بهتر از من توضیح داده :

http://www.youtube.com/watch?v=ThvgmBpWvFk

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ
#26

sonixax نوشته: برهان نظم ! مزخرف کامل

من این شخص رو نمیشناسم - ولی برای مثال این بخش از سخنش کاملن غیر علمی و نادرسته . بیولوژیستها میدانند انتخاب طبیعی چیست و با فرگشت آشنایی کامل دارند و تحقیقاتشان هم ختم به خدا نمیشود .
به عکس آن درصد شانس بسیار ناچیز و میلیونها و شایدم میلیاردها انقراض نسل و جهش ژنتیکی و اصلاح و .... را نشان میدهد تا سر انجام به شکل امروزی اش رسیده .

بزرگترین اشتباهی که خدا باورین میکنن این است که فکر میکنند زارتی ما در زمین بوجود آمده ایم !

احتمالن میلیاردها میلیارد شانس ایجاد زندگی وجود داشته ، و احتمالن میلیاردها میلیارد شکست وجود داشته - و باز هم احتمالن میلیاردها میلیارد موقعیت ایجاد زندگی یا شرایط برای بقای آن از میان رفته و سر انجام سیاره ای مثل زمین از میان آن همه شانس های از دست رفته توانسه شرایط بقای زندگی را حفظ کند که در همین شرایط هم احتمالن شمار بسیاری نابودی و شکست و ... وجود داشته تا امروزه چنین شده .

یعنی از میان میلیارها شانس احتمالی یک درصد بسیار ناچیزی به شکل امروزیش رسیده . که البته همین درصد ناچیز برای ایجاد چنین سیستمی و سیستم های دیگر شبیه این کافیه .

این رو ببینید جالبه - بهتر از من توضیح داده :

http://www.youtube.com/watch?v=ThvgmBpWvFk

مضخرف کامل؟ اینهم شد جواب؟ حداقل کمی سخنان این فیلسوف را می خواندید و یک تحقیقی می کردید من در مورد نظریات او پرسیدم نه برهان نظم!

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#27

http://forum.hammihan.com/thread27505.html
در هم میهن بیشتر در این مورد نوشته شده

Qui Tacet Consentire
پاسخ
#28

Kaveh نوشته: مضخرف کامل؟ اینهم شد جواب؟ حداقل کمی سخنان این فیلسوف را می خواندید و یک تحقیقی می کردید من در مورد نظریات او پرسیدم نه برهان نظم!
کاوه گرامی من فکر میکنم قبلا در مورد این فرد خونده بودم.به کتاب هاش که دسترسی نداریم اما به نظر خود شما چه نکته جدید و قانع کننده ای بیش از اون چیزی که قبلا خداباور ها میگفتن ایشون گفته؟ ترکیبی از برهان نظم و علیت و خدای حفره ها....
پاسخ
#29

Kaveh نوشته: « تحقيقات بيولوژيست ها روي DNA ( ساختار ژنتيكي ) پيچيدگي شگفت آور غير قابل باوري از نظم و سازماندهي را نشان مي دهد كه لازمه توليد حيات است و چنين مقدمات و تناسباتي بدون دخالت اراده اي هوشمند ممكن نيست ».
Kaveh نوشته: تحقيق روي DNA ( ساختار ژنتيكي ) كه Flew به عنوان دليل زير بنائي براي تغيير عقيده خود به آن اشاره مي كند ، به راستي حقايق خيره كننده اي را درباره آفرينش به ظهور رسانده است . شكل مارپيچ حلزوني ملكول DNA، محتواي ژنتيكي كد هاي آن ، رديف ها و لايه هاي هسته آن ( Nucleotide Strings ) كه هرگونه پيدايش تصادفي كور را باطل مي كند ، مخزن جامع و دائرة المعارفي عظيم اطلاعات دروني آن و بسياري از يافته هاي خيره كننده علمي آشكار مي سازد كه ساختمان و عملكرد اين ملكول با يك طرح ويژه اي براي حيات تنظيم شده است.

برهان نظم کاوه گرامی‌ یکی‌ از ضعیف‌ترین برهان‌ها هست ، دوید هیوم یک جمله برای رد این برهان دارد که اگر هم فرض کنیم این جهان یک ناظمی دارد ، این لزوماً به اثبات خدا منجر نمی‌شود ، از کجا معلوم که یک موجود دیگر ، مثلا یک آدم فضایی اینجا را نظم نداده باشد.

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ
#30

Havadar_e_Democracy نوشته: کاوه گرامی من فکر میکنم قبلا در مورد این فرد خونده بودم.به کتاب هاش که دسترسی نداریم اما به نظر خود شما چه نکته جدید و قانع کننده ای بیش از اون چیزی که قبلا خداباور ها میگفتن ایشون گفته؟ ترکیبی از برهان نظم و علیت و خدای حفره ها....

David Hume نوشته: برهان نظم کاوه گرامی‌ یکی‌ از ضعیف‌ترین برهان‌ها هست ، دوید هیوم یک جمله برای رد این برهان دارد که اگر هم فرض کنیم این جهان یک ناظمی دارد ، این لزوماً به اثبات خدا منجر نمی‌شود ، از کجا معلوم که یک موجود دیگر ، مثلا یک آدم فضایی اینجا را نظم نداده باشد.

من هم در مسایلی که مطرح کرده اند اشکالاتی دارم. مثلا در بخشی از کتابش ایجاد حیات از ماده بی جان را مورد بحث قرار داده بود که این مساله در لبه تیغ تحقیقات جدید علمی وجود دارد. هنوز زود است قطعا نتیجه گیری کرد ولی در این مورد مشخص شده که مولکولهای حیاتی از ماده بی جان پدید می آیند.

البته خودش بعدها گفت که در این مورد اشتباه می کرد.

نکته دیگر بحثهای او این بود که فلسفه را از کار دانشمندان جدا کرده بود. (همه اینها در ترجمه ای که در هم میهن آورده شده قابل مطالعه است) این بخش از حرفهایش قابل تامل است. در واقع مفهوم خدا و تفکر در باره ماهیت آن کاری فلسفی است در حالیکه اکثر دانشمندان با دیدگاه علمی به قضایا می نگرند. به نظر من هم علم دچار حدی از ریز بینی و تخصص شده که توان فکر کردن در مقیاس وسیع را از دست داده است. در جای دیگر حتی گفته که هیچیک از برهانهای فعلی اثبات خدا غیر خدشه پذیر نیستند. در نهایت من به این نتیجه رسیدم که او به کشف جدید یا روش جدیدی برای اثبات خدا نرسیده ولی بر اساس بعضی یافته های جدید دیدگاه محکم آتئیستی خود را کنار گذاشته و احتمال وجود خدا را مطرح کرده. اما این خدا در واقع فقط مفهومی برای توضیح دادن پیچیدگی (چیزی در مایه های برهان نظم) دنیا است.

انتقاداتی که از او مطرح شده مساله خدای حفره ها را مطرح کرده اند. البته در بحثهای او خدا برای توضیح دادن مسایل کشف نشده علمی نیامده بلکه پیچیدگی قابل توجه قوانین علمی حاکم بر دنیا نیاز به وجود خدا (فکر کنم عنوان تاپیک همین باشد!) را برای او مطرح کرده. با پیشرفتهای علمی از این دیدگاه دلایل وجود خدا بیشتر می شود.


من کاری با حرفهای ادیان درباره خدا ندارم چون بحث مسخره ایست. خود این شخص هم نه خدای اسلام و نه خدای مسیحیت و نه اسلام را قبول دارد.


---
از طرفی مقابل او هاوکینگ دانشمند وجود دارد که در اظهارات اخیر وجود خدا را رد کرده بود. (گرچه آنتونی فلور صراحتا دانشمندان را دارای صلاحیت برای ورود به حیطه فلسفه ندانسته و به همین دلیل نظارتشان را بی پایه شمرده است) هاوکینگ که قبلا در انتهای تاریخچه زمان خود گفته بود:

"If we discover a complete theory, it would be the ultimate triumph of reason – for then we should know the mind of God."


اما بعدها با تئوری ام که به دنبال توضیح کاملی از هستی است امکان به وجود آمد دنیاهای بیشمار از هیچ را مطرح کرده است و بنابر این دیگر جایی برای خدای خالق وجود نخواهد داشت.
با این حال این نظریه هنوز کامل نشده است و هیچکس نمی داند در آینده به کجا خواهد رسید یا چه چیزهای دیگری را مشخص خواهد کرد. از طرفی چه دلیلی وجود دارد که آن فرمول توضیح دهنده عالم را خدا طراحی نکرده باشد؟

Qui Tacet Consentire
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان