08-30-2011, 09:19 PM
مهربد نوشته: یکبار دیگر برای اینکه تکلیف قادر مطلق روشن شود:شما ظاهرن خیلی از تکرار خوشتون میاد. http://www.daftarche.com/showthread.php/...1#post6253
ما دو گردآیه داریم به حالت:
s1 = {آفرینش، ساختن، ...}
s2 = {خوابیدن، ساختن، اختراع کردن، درست کردن سنگی که خود نتواند بلند کند، ..}
s1 برای خدا است.
s2 برای آدمی است.
و همانگونه که پیشتر ثابت کردیم، آدم میتواند سنگی درست کند که خود نتواند بلند کند:
نوشته اصلی توسط مهربد
* سنگ = ماده
* بلند کردن سنگ = بکارگیری انرژی (نیرو دادن)
از آنجاییکه مقدار مایه (انرژی + ماده) در جهان مرزمند و محدود است، پس ما میتوانیم با بکار بگیری 51% مایه جهان سنگی درست کنیم که هیچ راهی برای بلند کردن آن نباشد.
از سوی دیگر خدا نمیتواند اینکار را بکند، چراکه برای وی مقدار مایه (انرژی + ماده) مرزمند نیست، پس خدا نمیتواند بدون اینکه خود را درگیر تناقض منطقی کند چنین سنگی درست کند.
تا اینجا را اگر فهمیده باشید، این قادر بنابگفته «مطلق» درست است که بیشمار عضو بیشتر در گردآیه خود (s1) دارد، ولی ما هموند و عضوهایی
در گردآیه دوم (s2) داریم که آدمی به انجام آنها توانا است و برایش انجام دادنشان سراسر منطقی و شدنی است هنگامیکه برای خدا، سراسر نامنطقی و ناشدنی.
پس اگر «هموند (عضو، member)هایی» در گردآیه s2 باشند که زیر-گردآیه s1 به شمار نروند، s1 با همه بزرگی خود مطلق نخواهد بود.
به بیان دیگر، s1 ابرگردیه آیه s2 نبوده و s2 نیز زیر-گردآیه s1 نخواهد بود، چراکه بنابر تعریف زیر،
A زیر گردآیه B است اگر و تنها اگر هر هموند A، زیر-گردآیه B نیز باشد:
بیشتر: Set theory
مهربد نوشته: تعریف درست خدا «آفریدگار» و کسی است که جهان را [از هیچ] «آفریده» است. در تعریف از کمترین فرضیات
همواره سود برده میشود، بدین چَم که خدا میتواند هنوز خدا باشد بدون آنکه «قادر مطلق» باشد. Occam's razor؟
تعریف مورد نظر این جستار آفریدگار، سازنده، خالق، همه نیکی، عادل مطلق و غیره نیست. طبیعی است که در هر زمینه ای که مورد بحث است، تعریف مناسب و کارای همون زمینه رو بکار ببریم. بنابر این تیغ اکام رو در مورد قادر مطلق استفاده کنید، نه خدا، یا خالق یا عادل مطلق یا غیره.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی