Russell نوشته: به هیچ وجه متناقض نیست.این گزاره كه هر سنگی قابل بلند كردن هست اشتباه هست.به شما بگند میتونی یه سنگی رو بلند كنی بدون سوال كردن میگی آره؟یا اول میپرسی چقدره وزنشه و با نیروی خودت مقایسه میكنی؟در مثل كه مناقشه نیست.
مساله اینه كه هر چه قدر جرم بیشتر باشه نیروی لازم برای به حركت در آوردن یك جرم هم افزایش پیدا میكنه.
حالا كسی كه مدعیه هم در افزایش جرم و هم در افزایش نیرو مطلقاً بدون محدودیت هست این براش یه سوال منطقیه.
Russell نوشته: خوب الان با این تعریف پاسخ من اینست که نمیدانم.چون در واقع سوال شما اینست که:
اگر x میل کند به بینهایت و Y هم میل کند به بینهایت آیا
F-M*g>0 or y-x>0
پاسخ این پرسش در ریاضیات اینست که باید رفع ابهام شود بر اساس رابطه x و y یا F و M ولی قطعاً y-x>0 بزرگتر از صفر یا درست است یا غلط.
مساله اینجاست که ما میدانیم میل دادن x و y مسائلیست دهنی اما فرض خدای بینهایت است و قادر است در عالم واقع اینکار را انجام دهد بنابراین برای خداوند این پرسش نباید مبهم باشد.
kourosh_bikhoda نوشته: ولی به نظرم باز هم اینجا نمیشه همچین استدلالی کرد. توجه کنید: اصولن عبارت بلند کردن سنگی که نشه بلندش کرد یک متناقض نما هست و ممتنع الوجود. بنابر این، من این بخش رو که سعی می کردم پله پله از شما یک پرسش بکنم تا بتون قانعتون کنم که یک چنین سنگی نمیتونه وجود داشته باشه رو ایگنور می کنم. یعنی اگر بشه نشون داد که سنگ بلند نکردنی وجود نداره و در ضمن نشون داد که سنگ ها همه بلند کردنی هستند، میشه نتیجه گرفت که پرسشی که در عنوان اومده پرسشی غلط هست و بنابر این پاسخی نداره. مورد دوم رو که در تعریف سنگ میشه دید. مورد نخست هم از تناقضی که توضیح دادم در پست قبل، میشه نتیجه گرفت که نشدنیه.در اینجا ربط این پارادوکس به بینهایت در ذهن من بود در جایی این پارادوکس را دیدم بنام "paradox of the gods" بنظرم اومد اون چیزی که در ذهن من بود همین هست،حالا آیا این پارادوکس مذکور با پارادوکس سنگ که موضوع این جستار هست شباهتی دارند و گمان من درست بوده یا نه؟
نقل قول:A man decides to walk one mile from A to B. A god waits
in readiness to throw up a wall blocking the man’s further
advance when the man has traveled ½ mile. A second god
(unknown to the first) waits in readiness to throw up a
wall of his own blocking the man’s further advance when
the man has traveled ¼ mile. A third god . . . & c. ad
infinitum. It is clear that this infinite sequence of mere
intentions (assuming the contrary to fact conditional that
each god would succeed in executing his intentions if
given the opportunity) logically entails . . . that the man
will be arrested at point A; he will not be able to pass
beyond it, even though not a single wall will in fact be
thrown down in his path.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound