08-19-2016, 02:22 PM
[h=4]شیعیان در مورد ضربت خوردن على ، در بالاى منابر داستانها را اینگونه اغاز میكنند : باری آنروز که حضرت از خانه بیرون میرفته است و میخ در به لباس پاره پوره حضرت گیر میکند و حضرت با زبان میخی به میخ میگوید میخ جان مرا رها کن که میخواهم بروم شهید شوم، و میخ به حضرت میگوید حضرت جان من بیخیال، و مرغابی ها که معلوم نیست وسط اون بیابون مرغابی از کجا آمده بود، با حضرت گفتند وک وک، کوک کوک، یعنی نرو ابن ملجم میکشتت، و حضرت برگشت به آنها با زبان مرغابی ها گفت، کوک وک کوک وک یعنی شما تو این کارا دخالت نکنید ما امامها خودمون میدونیم چیکار کنیم.[/h] منبع: (منتهی الآمال پوشینه یکم برگ ۲۰۷)
امام على بعد از ضربه خوردن حضرت فریاد زد ” فزت و رب الكعبه” یعنی به خدای كعبه رستگار شدم !!
شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ علاقه چندانی نشان نمیدهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی كه در حال سجده در مسجد ضربت خورد چگونه و در كجا ضربت خورد ؟؟ سری به كتب تاریخى میزنیم و این واقعه را پى میگیریم !
یعقوبی در تاریخ یعقوبی جلد دوم صفحه ١٣٨ مینویسد: ا
ما عبدالرحمن ابن ملجم بر در مسجد ایستاد و علی در تاریكی صبحدم بیرون امد پس مرغابیانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش اویختند، پس گفتند: صوائح تتبعها نوائح “فریاد كنندگانی كه نوحه گرانى در پى انهاست”
و سر خود را از دریچه مسجد داخل كرد، ابن ملجم شمشیرى بر سرش نواخت ، پس افتاد و فریاد زد بگیریدش.
تاریخ بلعمی جلد چهارم و در صفحه ٦٧٤ خود آورده كه :
و چون علی علیه السلام از در مزگت (مسجد) اندر امد و این ملجم علی را بیافت ، شمشیر بزد و شمشیر بر پهلوی على اندر امد و گروهی گفتند بر سرش نشست و او را به دو نیم كرد، و على بر مردم بانك بزد كه بگیریدش.
طبری در تاریخ معروف در جلد ششم صفحه ۲۶۸۴
شرح واقعه را چنین مینویسد: و شمشیرهای خود را برگرفتند و بر دری كه علی از ان خارج میشد نشستند و چون بیامد شبیب ضربتى به قصد او رها كرد كه به بازوی در یا طاق خورد . ابن ملجم ضربتى به پیشانى او زد، وردان فرارى بشد و به درون خانه خود شد…
طبقات واقدی در جلد سوم صفحه ٢٩ چنین میآورد كه:
ابن ملجم و شبیب ابن بجزه برخاستند و شمشیرهاى خود گرفتند و امدند بر دری كه علی از انجا خارج میشد نشستند .. و على همینكه از در بیرون امد بانگ میزد اى مردم نماز نماز و همه روز چنین میكرد و بر دستش تازیانه ای بود كه مردم را بیدار میكرد ،در این هنگام ان دو مرد جلو می ایند و از كسى كه خود حضور داشته شنیدم كه بناگاه برق شمشیرها دیدم و شنیدم كسی میگوید حكم فقط ازان خداست نه برای تو اى على، و هر دو شمشیر با هم فرود امد و شمشیر این ملجم بر فرق على نشست و چنان انرا شكافت كه تا مغز و نصف پیشانی نفوذ كرد ولى شمشیر شبیب به طاق برخورد.
الكامل فى التاریخ از ابن اثیر كه گرایشات شدید شیعى دارد در جلد پنجم صفحه ٢٠٠٠-٢٠٠١ در اینمورد چنین مینویسد: ا
ینان در برابر پیشگاهى كه على از ان برای نماز بیرون می امد فر نشستند ، چون على بیرون امد فریاد بزد ای مرد نماز نماز و بدستش تازیانه اى بود ، شبیب او را با شمشیر بزد ولی شمشیر او به طاق گیر كرد ولی ابن ملجم شمشیرش را بر فرق علی فرود اورد و فریاد زد فرمانروایى ازان خداست نه تو على و نه یارانت.
ابن خلدون در تاریخ العبر در جلد اول ص ٦٣٧ درباره این حادثه چنین میگوید: ابن ملجم با شبیب و وردان وارد مسجد شد و در برابر ان در كه على از ان به نماز می امد نشستند ، چون على از در درامد و مردم را به نماز فراخواند ، شبیب شمشیر خود بالا برد ولى بر طاق در برخورد در این حین ابن ملجم با شمشیر بر پیشانى على زد و فریاد زد الحكم لله لا لك یا علی و لا لاصحابك…
همین داستان در مروج الذهب مسعودى در جلد اول صفحات ٧٧١-٧٧٢ نیز آمده.
همانطور كه خواندید و میبینید روحانیون شیعه داستان را بطور كاملا تخیلى و احساساتی برای مردم بیان میكنند و با افزودن دروغهاى شاخدار به این داستان، انرا به یكى فیلمهاى تخیلى هالیود تبدیل میكنند .
انچه حاصل این تجسس تاریخی است این است كه نه علی در حین سجده ضربت خورده و نه “فزت و رب الكعبه” اى در كار بوده، و در تمامی این كتب فریاد علی براى بدام انداختن ضارب بگوش رسیده نه چیز دیگرى و این تفاوت بخاطر نارضایتى و تنفر مردم از خلیفه بى تدبیر و ناكارامدى بودند كه در زمان ۵ سال خلافتش مردم زیادى را بیهوده به كشتن داد و اخر سر هم خودش قربانى این بى كفایتیش شد.
نحوه كشته شدن على و دروغ شیعیان
نحوه كشته شدن على و دروغ شیعیان
امام على بعد از ضربه خوردن حضرت فریاد زد ” فزت و رب الكعبه” یعنی به خدای كعبه رستگار شدم !!
شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ علاقه چندانی نشان نمیدهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی كه در حال سجده در مسجد ضربت خورد چگونه و در كجا ضربت خورد ؟؟ سری به كتب تاریخى میزنیم و این واقعه را پى میگیریم !
یعقوبی در تاریخ یعقوبی جلد دوم صفحه ١٣٨ مینویسد: ا
ما عبدالرحمن ابن ملجم بر در مسجد ایستاد و علی در تاریكی صبحدم بیرون امد پس مرغابیانى كه در خانه بودند در پى او رفتند و بر جامه اش اویختند، پس گفتند: صوائح تتبعها نوائح “فریاد كنندگانی كه نوحه گرانى در پى انهاست”
و سر خود را از دریچه مسجد داخل كرد، ابن ملجم شمشیرى بر سرش نواخت ، پس افتاد و فریاد زد بگیریدش.
تاریخ بلعمی جلد چهارم و در صفحه ٦٧٤ خود آورده كه :
و چون علی علیه السلام از در مزگت (مسجد) اندر امد و این ملجم علی را بیافت ، شمشیر بزد و شمشیر بر پهلوی على اندر امد و گروهی گفتند بر سرش نشست و او را به دو نیم كرد، و على بر مردم بانك بزد كه بگیریدش.
طبری در تاریخ معروف در جلد ششم صفحه ۲۶۸۴
شرح واقعه را چنین مینویسد: و شمشیرهای خود را برگرفتند و بر دری كه علی از ان خارج میشد نشستند و چون بیامد شبیب ضربتى به قصد او رها كرد كه به بازوی در یا طاق خورد . ابن ملجم ضربتى به پیشانى او زد، وردان فرارى بشد و به درون خانه خود شد…
طبقات واقدی در جلد سوم صفحه ٢٩ چنین میآورد كه:
ابن ملجم و شبیب ابن بجزه برخاستند و شمشیرهاى خود گرفتند و امدند بر دری كه علی از انجا خارج میشد نشستند .. و على همینكه از در بیرون امد بانگ میزد اى مردم نماز نماز و همه روز چنین میكرد و بر دستش تازیانه ای بود كه مردم را بیدار میكرد ،در این هنگام ان دو مرد جلو می ایند و از كسى كه خود حضور داشته شنیدم كه بناگاه برق شمشیرها دیدم و شنیدم كسی میگوید حكم فقط ازان خداست نه برای تو اى على، و هر دو شمشیر با هم فرود امد و شمشیر این ملجم بر فرق على نشست و چنان انرا شكافت كه تا مغز و نصف پیشانی نفوذ كرد ولى شمشیر شبیب به طاق برخورد.
الكامل فى التاریخ از ابن اثیر كه گرایشات شدید شیعى دارد در جلد پنجم صفحه ٢٠٠٠-٢٠٠١ در اینمورد چنین مینویسد: ا
ینان در برابر پیشگاهى كه على از ان برای نماز بیرون می امد فر نشستند ، چون على بیرون امد فریاد بزد ای مرد نماز نماز و بدستش تازیانه اى بود ، شبیب او را با شمشیر بزد ولی شمشیر او به طاق گیر كرد ولی ابن ملجم شمشیرش را بر فرق علی فرود اورد و فریاد زد فرمانروایى ازان خداست نه تو على و نه یارانت.
ابن خلدون در تاریخ العبر در جلد اول ص ٦٣٧ درباره این حادثه چنین میگوید: ابن ملجم با شبیب و وردان وارد مسجد شد و در برابر ان در كه على از ان به نماز می امد نشستند ، چون على از در درامد و مردم را به نماز فراخواند ، شبیب شمشیر خود بالا برد ولى بر طاق در برخورد در این حین ابن ملجم با شمشیر بر پیشانى على زد و فریاد زد الحكم لله لا لك یا علی و لا لاصحابك…
همین داستان در مروج الذهب مسعودى در جلد اول صفحات ٧٧١-٧٧٢ نیز آمده.
همانطور كه خواندید و میبینید روحانیون شیعه داستان را بطور كاملا تخیلى و احساساتی برای مردم بیان میكنند و با افزودن دروغهاى شاخدار به این داستان، انرا به یكى فیلمهاى تخیلى هالیود تبدیل میكنند .
انچه حاصل این تجسس تاریخی است این است كه نه علی در حین سجده ضربت خورده و نه “فزت و رب الكعبه” اى در كار بوده، و در تمامی این كتب فریاد علی براى بدام انداختن ضارب بگوش رسیده نه چیز دیگرى و این تفاوت بخاطر نارضایتى و تنفر مردم از خلیفه بى تدبیر و ناكارامدى بودند كه در زمان ۵ سال خلافتش مردم زیادى را بیهوده به كشتن داد و اخر سر هم خودش قربانى این بى كفایتیش شد.
نحوه كشته شدن على و دروغ شیعیان
نحوه كشته شدن على و دروغ شیعیان