08-19-2016, 02:11 PM
در كتاب قرآن در مورد نحوه تبدیل شدن نطفه به جنین در آیاتى از سوره مؤمنون آمده كه اسلامگرایان این آیات را معجزه و اشاره قرآن به موضوع بسیار پیچیده علمى میدانند. براى شكافتن موضوع و چگونگى این ادعا اول نگاهى به این آیات مى اندازیم، توجه بفرمائید:
سوره مؤمنون آیه ۱۴:
» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
ترجمه: «بعد از آن نطفه را خون بسته ساختیم پس آن خون بسته را گوشت پاره گردانیدیم و آنگاه گوشت پاره را استخوانهایى ساختیم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم سپس او را آفرینشى
دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا كه بهترین آفرینندگان است.
سوره حج آیه ۵:
» یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى
ترجمه:
«ای مرمان اگر از برانگیختن در شک هستید، پس بدرستیکه ما شما را از خاک آفریدیم سپس از نطفه سپس از خون بسته سپس از گوشت پاره داراى خلقت كامل و خلقت ناقص تا بر شما روشن گردانیم و آنچه را اراده مىكنیم تا مدتى معین در رحم ها قرار مىدهیم …»
ابتدا نقل قول از معتقدین به معجزه علمی قرآن را مى آورم:
«واژهی «علق» جمع «عَلَقَه» در اصل به معنای «چیزی كه به چیز بالاتر آویزان شود» آمده است و موارد استعمال آن در خون بسته، زالو، خون منعقد كه در اثر رطوبت به هر چیز میچسبد، كرم سیاه كه به عضو آدمی میچسبد و خون را میمكد و … میباشد. پس میتوان گفت: در مواردی كه علق استعمال شده: یكی چسبندگی و دیگری آویزان بودن، لحاظ شده است مانند: زالو، خون بسته و كرم كه به عضو بدن میچسبد و آویزان میشود.»
«در ادبیات عرب، برای کلمه علقه سه معنای متفاوت می یابیم: ۱. زالو، ۲. یک چیز آویزان، ۳. توده یا لخته خون»
«لخته خونی به شکل و شمایل زالو که حاصل تغییر و تحول نطفه است وارد رحم میشود و به دیواره رحم آویزان میشود و معجزه علمی قرآن اینست که خداوند با تعبیر زیبای علق به همه این موارد یکجا اشاره کرده و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح كاملاً به صورت گوشت جویده پدیدار میگردد (مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، دكتر بوكان، ص ۲۷۵) که کاملا با آیات قرآن منطبق است و …»
و اما :
کلمه «علقة» در ترجمههای زیر بصورت «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته» یا «علقة» ترجمه شده:
صاحب محدث دهلوی، سید رضا سراج، فیض الاسلام، محمد خواجوی، جلالالدین فارسی، جلالالدین مجتبوی، عباس مصباحزاده، محمد کاظم معزی، حاج محمود یاسری، عبدالمحمد آیتی، اشرفی تبریزی، مکارم شیرازی، ابوالحسن شعرانی، خرمشاهی، مهدی الهی قمشهای، احمد کاویانپور، کاظم پورجوادی، فولادوند.
و نیز در تفاسیر زیر هم با ترجمههای «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته»
بیان شده:
نمونه، المیزان، جامع، روض الجنان و روح الجنان، مجمع البیان، گازر، مواهب، منهج الصادقین، خلاصة المنهج، انوار درخشان، شریف لاهیجی، اثنی عشری، حجة التفاسیر، روان جاوید، مخزن العرفان، عاملی، اطیب البیان.
تنها در تفسیر آسان نوشته آقای محمدجواد نجفی در یک جا علقه را به معنای کرم و زالو و در جای دیگر به معنای لخته خونی به شکل زالو ترجمه کرده.
علامه طبرسی میگوید: «علقه به معنی قطعه خون خشک شده و جمع آن علق میباشد. همچنین علق به معنای زالو نیز میباشد.»
با توجه به موارد بالا میبینید که معنای واقعی علقة در زبان فارسی همان لخته خون میباشد. و علق که در این آیه ذکر نشده است هم جمع علقة است و هم به معنای زالو. بنابراین بازهم با توجه به نوشتههای قبلی اینجانب و ذکر این مورد که قائلین به معجزه علمی قرآن با تحریف در ترجمه لغات میکوشند معنای آیه را منطبق بر علم روز کنند، واقعا مغرضانه عمل کرده و باعث سردرگمی دیگران میشوند
همچنین «علق» در مقام فعل به معنای آویختن، آویزان کردن، مصلوب شدن، چسبیدن به… میباشد. که باز هم قائلین به معجزات علمی از معانی این فعل برای علقة که در واقع اسم میباشد استفاده کرده و تفسیر به رأی میکنند.
با توجه به مطالب بالا و نیز مرور تمامی ترجمهها و تفاسیری که در بالا نام برده شد، تنها معنای علقه همان خون بسته یا لخته خون میباشد و هیچ استنباط دیگری نمیتوان از آن کرد از جمله اینکه بگوئیم لخته خون به شکل زالو است یا بگوئیم لخته خون آویزان است.
در واقع از اتصال اسپرماتوزون و تخمک در لوله فالوپ، سلول تخم(زیگوت) بوجود میآید و پس از دو روز این سلول با کمک فعالیت عضلات جداره لوله حمل تخمک، سفر خود را به رحم آغاز میکند که این سفر تقریبا ۴ روز طول میکشد و در طول این سفر، سلول تخم هر دوازده ساعت به دو برابر تکثیر شده و پس از (۶=۴+۲) روز از عمل لقاح، این مجموعه سلولی با نام «مورولا» وارد رحم میشود. مورولا یک توده سلولی شامل صدها سلول میباشد و شکل کروی دارد و درون آن حفره مانند است(به آن بلاستوسیست نیز میگویند) و صحیح نیست آن را لخته خون خطاب کنیم و نیز به دیواره رحم آویزان نمیشود، بلکه درون یكی از چینخوردگیهای فراوان بافت پوششی درون رحم جایگزین میشود و به تدریج بین جنین و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فیزیولوژیكی به وجود میآید.
که این عمل القاء نام دارد. پایان عمل القاء مورولا تقریبا ۱۰ الی ۱۲ روز پس از لقاح میباشد. قسمتی از این سلولها با تکثیر خود به دیواره رحم (آندومتر) نفوذ کرده و جفت را تشکیل میدهند. سلولهائی که در داخل بلاستوسیست هستند توده داخلی سلول نامیده میشوند که همان سلولهای بنیادین هستند و توانائی ساخت بیش از ۲۰۰ نوع سلول از جمله خونی و غضروفی را دارند و رشد سر، بدن و ساختهای دیگر حیاتی را باعث میشوند. در مدت ۱ هفته، سلولهای توده داخلی سلول، دو تا لایه را تشکیل میدهند که به آنها هیوبلاست و اپیبلاست گفته میشود. هیوبلاست یا غشاء داخلی جنین، کیسه محتویات نطفه را ایجاد میکند که وظیفه آن تغذیه جنین توسط مادر است.
در ابتدا یاخته های خون در این کیسه ظاهر شده و رگهای خونی در سرتاسر جنین تشکیل میشوند. سلولهایی از اپیبلاست پردهای را تشکیل میدهند به نام آمنیون که جنین داخل آن رشد میکند. در مدت تقریبا ۳ هفته اپیپلاست ۳ لایه بافت سلولی ابتدائی جنین را تشکیل میدهد به نامهای اکتودرم (منشأ ساخت مغز، نخاع، عصبها، پوست، ناخنها و مو) ، ایندودرم (منشأ ساخت دستگاه تنفس، مسیر هاضمه، جگر و لوزالمعده و …) ، و مزودرم (منشأ ساخت قلب، کلیهها، استخوانها، غضروفها، عضلات، یاختههای خون و …)
با تشکیل جفت تغذیه جنین(جنین به معنای «بزرگ شدنی در داخل») توسط جفت آغاز میگردد. با بوجود آمدن دو سرخرگ و یک سیاهرگ در بند ناف عمل انتقال اکسیژن، مواد غذائی و پادتنها میان خون مادر و خون جنین و نیز دفع دی اکسید کربن از طریق بند ناف متصل به جفت آغاز شده و در واقع هنگام این انتقال، خون مادر و جنین با هم مخلوط و ترکیب نمیشوند و علت آن تشکیل غشائی به نام کوریون(مشیمه) است.
جنین درون کیسه درون رحم رشد میکند و محافظت از آن توسط مایع آمنیوتیک درون این کیسه صورت میگیرد که حکم ضربهگیر را دارد. در طول ۸ هفته، اندامها، سر و ظاهر صورت شکل میگیرد و بیشتر اعضاء تشکیل میشوند. در واقع در دوران جنینی سیستمهای اصلی بدن بوجود میآید. در آغاز هفته نهم نام جنین به رویان(رویان به معنای «در حال رشد زائیده نشده») تغییر میابد و تا آخر بارداری تکامل و رشد سیستمهای بدن انجام و شروع بکار آنها آغاز میشود
در مدت ۳ هفته مغز به ۳ قسمت اصلی(جلو، میانی و عقب) تقسیم و همزمان دستگاه های تنفس و هاضمه رشد میکنند و نیز رگهای خونی تشکیل میشوند. از روز هجدهم بعد از لقاح قلب شروع به شکلگیری کرده و با رشد سریع، ۲۲ روز بعد از لقاح شروع به تپش میکند.
از روز ۲۸ ام بعد از لقاح، چشمها، گوشها، و سیستم تنفسی شروع به شکلگیری میکنند. از روز ۴۲ ام اسکلت غضروفی بدن کامل و امواج مغزی قابل ثبت است. از هفته ۵ ام دستها و پاها شروع به رشد میکنند. از هفته ۷ ام پلکها و انگشتان شکل میگیرند و بینی متمایز میشود. در هفته ۸ ام تمام سیستمهای بدن شکل گرفته و رشد ناخنها شروع میشود و دوره جنینی تمام و دوره رویانی شروع میگردد. در ماه ۴ و ۵ برای نخستین بار مادر میتواند حرکت رویان را احساس کند. (این مطلب بر گرفته از سایت بالا بوده که کمی آن را خلاصه و ویرایش کردهام. متن کامل را میتوانید با رجوع به آدرس سایت مطالعه کنید.)
نتیجهگیری:
اول) کلمه «علقة» در آیات فوق بکار رفته، نه «علق»
دوم) «علقه» به معنای لخته خون و «علق» بصورت اسم جمع، جمع علقه و بصورت اسم مفرد به معنای زالو و بصورت فعل به معنای آویزانشدن است. همچنین در سوره علق آیه دوم « خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» علق اسم است و به معنای همان خون بسته یا لخته خون ترجمه شده. در بعضی ترجمهها لخته خون و در بعضی بصورت جمع و لختههای خون بیان شده.
سوم) علق در مقام اسم مفرد و در معنای زالو هیچ ربطی به علقه به معنای لخته خون ندارد.
چهارم) علقه را نمیتوان لخته خون زالو شکل یا لخته خون آویزان معنا کرد. زیرا صحیح نیست دو معنای متفاوت دو کلمه از یک ریشه را با هم ترکیب و بصورت صفت و موصوف بیان نمود.
پنجم) مورولا یک توده کروی شکل با یک حفره درونی و شامل صدها سلول است و لخته خون نیست.
ششم) مورولا به دیواره رحم آویزان نمیشود بلکه درون یكی از چین خوردگیهای فراوان بافت پوششی درون رحم جایگزین میشود و به تدریج بین جنین و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فیزیولوژیكی به وجود میآید. و به این عمل القاء گفته میشود. که پایان آن ۱۰ الی ۱۲ روز بعد از عمل لقاح است.
هفتم) مورولا یا همان جنین هیچگاه لخته خون نیست بلکه با تکثیر سلولهای بنیادین و شرح علمی که در بالا بیان شد، رگها و قلب و یاختههای خونی تشکیل شده و پس از راه اندازی سیستم گردش خون، خون جنین درون رگها به گردش میآید و توسط بند ناف متصل به جفت، مواد غذائی و اکسیژن را از مادر گرفته و دی اکسید کربن را دفع میکند.
هشتم) همانطور که در شرح علمی مراحل تکامل جنین در بالا بیان شد، سلولهای بنیادینی که در داخل مورولا وجود دارند، منشأ ساخت دستگاهها و اندامهای مختلف جنین هستند و شکل گیری غضروفها و استخوانها و ماهیچه ها و سیستمهای مختلف بدن مانند دستگاه تنفسی و هاضمه و عصبی و… به صورت همزمان و موازی پیش میرود و لذا با بیان آیه ۱۴سوره مؤمنون خیلی تفاوت دارد. غضروفها و استخوانها توسط بافت مزودرم و در داخل بدن جنین شکل میگیرند و اعتقاد به وجود یک تکه گوشت جویده شده« مضغة » و تبدیل آن به استخوان و سپس رویش گوشت بر روی آن یک باور کاملا اشتباه و نشانگر دانش پزشکی همان عصر پیامبر میباشد.
قائلین به معجزه علمی شکل جنین را که نخاع آن شکل گرفته در کنار یک آدامس جویده شده که اثر دندان بر روی آن مانده کنار هم میگذارند تا کلمه «مضغة» بکار رفته در قرآن را به معنای گوشت جویده شده، با علم منطبق کنند. و در ترجمه خود مضغه را به جای گوشت جویده شده، چیز جویده شده ترجمه میکنند تا بتونند آن را با آدامس منطبق کنند
و از طرف دیگر بیان میدارند که از هفته سوم بارداری علقه تبدیل به مضغه میگردد «و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح كاملاً به صورت گوشت جویده پدیدار میگردد (مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، دكتر بوكان، ص ۲۷۵)»
لازم است بدانید اندازه جنین در پایان روز ۲۱ ام بین ۱.۵ mm تا ۲.۵ mm میباشد. میتوانید در آدرس زیر
شکل جنین را در پایان روز ۲۱ ام مشاهده کنید. آیا واقعا شکل گوشت جویده شده است؟ گوشت جویده شده پاره پاره میشود. گوشت جویده شده کوبیده میشود. امتحان کنید. گوشت را در دهانتان بجوید و مقابل این عکس بگیرید و مقایسه کنید. روی دکمه Next کلیک کنید و عکس بعدی را هم ببینید. این عکس جنین در دو روز بعد است که همانند عکس قبلی جنین را از پشت نشان میدهد. نقطه های دو طرف شکل همان Somite یا بند بدن انسان میباشند که در آینده مهرههای پشت را تشکیل میدهند.
همانطور که در بالا اشاره کردم شبیه اثر دندان بر روی آدامس است. مخصوصا اگر جنین را بجای نمای پشت، از نمای پهلو نگاه کنید. این همان چیزی است که قائلین به معجزه علمی، شبیه گوشت جویده شده میدانند. از طرفی دیگر به معنای دقیق کلمه «مضغة» دقت کنید: «قطعة من اللحم قدر ما یمضغها الانسان» یعنی «قطعه گوشتی است به اندازه ای که انسان بجود» و این قول طبرسی است. با این معنا منظور عامیانه همان یک کنجه گوشت متعارف است که میل میکنید با ابعادی حدود ۲ تا ۳ سانتیمتر. در صورتیکه اندازه میلیمتری جنین با این معنا مشابهتی ندارد. بر روی دکمه Next کلیک کنید و رشد جنین و رویان را خودتان ببینید و ببینید در کدام مرحله مطابق آیه قرآن، مضغة تبدیل به استخوان میشود؟! جالب است که قائلین به معجزه علمی، روی مسئله جنین از منظر قرآن بیش از مطالب علمی دیگر پافشاری میکنند و معتقدند به این مورد خدشهای وارد نیست. خودتان قضاوت کنید. مطالب علمی بالا را که من از سایت
با کمی ویرایش بیان کردم و نیز
مشاهده کنید و با آیات قرآن مقایسه کنید. همچنین به معنای دقیق علقة و مضغة دقت نمائید و اسیر ترجمههای تحریفی مفسران به رأی نشوید.
معمولا به من و امثال من ایراد گرفته میشود که چون منابع اسلامی را بصورت عمیق مطالعه نکرده و آشنائی با روایات و شأن نزول آیات و نیز زبان و ادبیات عرب نداریم، با انتشار مطالب کذب و گمراه کننده، از مسیر هدایت الهی خارج شدهایم. به همین دلیل ضمن اینکه قضاوت در مورد مطالب بالا را به عهده خواننده گرامی میگذارم، لازم میدانم یک روایت از امام دانشمند شیعیان و شکافنده علوم، امام محمد بن علی الباقر(باقر العلوم) ذکر کنم.
این روایت بر گرفته از یکی از کتب اربعه مرجع شیعیان یعنی اصول کافی است(كتاب كافى معتبرترین كتاب نزد شیعیان پس از قرآن است). همانطور كه مستحضرید کمتر عالم شیعی یافت میشود که به صحت روایات مندرج در این کتاب شک کند. این روایت را علامه طباطبائی در تفسیر معروف المیزان خود و در ذیل تفسیر آیه ۳ سوره آل عمران نیز ذکر نموده:
خدای تعالی هر وقت اراده کند نطفه ای را که قبلا در صلب آدم بوده و از او پیمان گرفته بیافریند، و آنچه در ازل در صلب آدم برای آن نطفه نوشته است به مرحله ظهور برساند، مرد را تحریک میکند تا به جماع بپردازد و به رحم زن وحی میکند،که خود را برای فرو رفتن نطفه در درونت باز کن تا قضا و قدر نافذ من در تو تحقق یابد. رحم دهانه خود را باز میکند و نطفه به رحم میرسد و چهل روز در رحم تردد میکند و میچرخد تا بصورت علقه درآید. چهل روز هم به این صورت میماند، بعد مضغه میشود و پس از چهل روز گوشتی میشود که در لابلای آن رگهائی چون توری بافته شده پدید میآید.
آنگاه خدای تعالی دو فرشته که کارشان خلقت است و در رحم زنان هر چه را خدا بخواهد خلق میکنند میفرستد تا از راه دهان زن وارد شکم او شوند و خود را به رحم زن که روح قدیم انتقال یافته از پشت پدران و رحم زنان در آنجاست برسانند و روح حیات و بقا را به اذن خدا در آن گوشت بدمند. و برایش سوراخ گوش و چشم و نیز دست و پا و جوارح و اعضای بیرونی و درونی یک انسان را درست کنند. آنگاه خدای عز و جل به آن دو فرشته وحی میفرستد و دستور میدهد که قضا و قدری که من برای این کودک معین کردهام و امری که دربارهاش صادر نمودهام بنویسید، و در عین حال جا برای بدا یعنی تغییر آن قضا و قدرها و امرها برایم بگذارید.
می پرسند: پروردگارا، ما نمیدانیم چه قضا و قدری برای او معین کرده ای، خودت بفرما تا ما بنویسیم. خدای تعالی میفرماید: سر خود را بلند کنید و به سر مادرش نگاه کنید. چون نگاه می کنند، لوحی می بینند که به پیشانی مادر کودک آویزان است و در آن چیزهائی نوشته شده، از آن جمله صورت و زینت و اجل و میثاق و سعادت یا شقاوت کودک و تمامی خصوصیات او است. یکی از آن دو فرشته لوح را میخواند و دیگری برای کودک مینویسد. و در هر یک از آن خصوصیات، بدا را برای خدا شرط میکنند. آنگاه نوشته خود را مهر نموده و بین دو چشم کودک جای میدهند و سپس در شکم مادر او را سر پا نگه داشته و بعد رها میکنند.
بسیار میشود که کودک میلغزد و پشت و رو میشود و این تنها در مورد افراد طغیانگر و سرکش است و چون هنگام ولادت کودک میرسد، چه در مورد کودک تام الخلقه و چه کودکی که خلقتش تمام نیست، به رحم وحی میکندکه دهانه خود را باز کن تا مخلوق من بر زمین بیفتد و مقدرات من در مورد او تحقق یابد، که اینک هنگام بیرون شدنش رسیده. پس رحم دهانه خود را باز میکند و در آن هنگام کودک زیر و رو شده، پاهایش در بالا و سرش پائین شکم مادر قرار میگیرد تا هم مادر آسانتر بزاید و هم کودک آسانتر پا به دنیا بگذارد. آنگاه خدای عز و جل فرشته ای را که نامش زاجر است میفرستد تا کودک را زجری دهد و از آن زجر به اضطراب و فزع در آید و اگر بازهم به دنیا نیامد باز هم او را زجر میدهد تا به فزع و اضطراب در آمده و از شکم مادر به زمین بیفتد، در حالی که از آن زجر مشغول گریه باشد.»
من در اینجا قصد ندارم در مورد عبارات عجیب این روایت بحث کنم چون شیعیان خیلی راحت و سریع مانند قرآن آن را تأویل خواهند کرد. فقط منظورم از ذکر روایت مدت زمان تبدیل نطفه به علقه(۴۰ روز) و علقه به مضغه(۴۰ روز) از دیدگاه امام و مقایسه آن با شماره روزهائی است که در شرح علمی مطلب (تبدیل زیگوت به مورولا ۶ روز بعد از عمل لقاح و پایان عمل القاء مورولا بر روی دیواره رحم ۱۲ روز بعد از عمل لقاح و تشکیل تمامی اعضای بدن پس از گذشت ۵۶ روز از عمل لقاح و شکلگیری بدن رویان طوری که همه اندامش واضح و قابل تشخیص باشد ۶۸ روز پس از عمل لقاح) از نظرتان گذشت.
بخوانید و قضاوت کنید. بخوانید و سطح دانش آنروز را با ادعاهای عجیب معجزه علمی مقایسه کنید. مطابق صحبت امام، روح بعد از ۱۲۰ روز یعنی در شروع ماه پنجم به درون گوشت جنین دمیده میشود و بعد از آن چشم گوش دست و پا و بقیه اندامهای بیرونی و داخلی تشکیل میشوند در حالیکه میدانیم تشکیل همه این اعضاء در پایان روز ۶۸ ام انجام شده است. خودتان مشاهده کنید:
رد ادعای قرآن در مورد تبدیل نطفه به جنین
رد ادعای قرآن در مورد تبدیل نطفه به جنین
سوره مؤمنون آیه ۱۴:
» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
ترجمه: «بعد از آن نطفه را خون بسته ساختیم پس آن خون بسته را گوشت پاره گردانیدیم و آنگاه گوشت پاره را استخوانهایى ساختیم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم سپس او را آفرینشى
دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا كه بهترین آفرینندگان است.
سوره حج آیه ۵:
» یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى
ترجمه:
«ای مرمان اگر از برانگیختن در شک هستید، پس بدرستیکه ما شما را از خاک آفریدیم سپس از نطفه سپس از خون بسته سپس از گوشت پاره داراى خلقت كامل و خلقت ناقص تا بر شما روشن گردانیم و آنچه را اراده مىكنیم تا مدتى معین در رحم ها قرار مىدهیم …»
ابتدا نقل قول از معتقدین به معجزه علمی قرآن را مى آورم:
«واژهی «علق» جمع «عَلَقَه» در اصل به معنای «چیزی كه به چیز بالاتر آویزان شود» آمده است و موارد استعمال آن در خون بسته، زالو، خون منعقد كه در اثر رطوبت به هر چیز میچسبد، كرم سیاه كه به عضو آدمی میچسبد و خون را میمكد و … میباشد. پس میتوان گفت: در مواردی كه علق استعمال شده: یكی چسبندگی و دیگری آویزان بودن، لحاظ شده است مانند: زالو، خون بسته و كرم كه به عضو بدن میچسبد و آویزان میشود.»
«در ادبیات عرب، برای کلمه علقه سه معنای متفاوت می یابیم: ۱. زالو، ۲. یک چیز آویزان، ۳. توده یا لخته خون»
«لخته خونی به شکل و شمایل زالو که حاصل تغییر و تحول نطفه است وارد رحم میشود و به دیواره رحم آویزان میشود و معجزه علمی قرآن اینست که خداوند با تعبیر زیبای علق به همه این موارد یکجا اشاره کرده و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح كاملاً به صورت گوشت جویده پدیدار میگردد (مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، دكتر بوكان، ص ۲۷۵) که کاملا با آیات قرآن منطبق است و …»
و اما :
کلمه «علقة» در ترجمههای زیر بصورت «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته» یا «علقة» ترجمه شده:
صاحب محدث دهلوی، سید رضا سراج، فیض الاسلام، محمد خواجوی، جلالالدین فارسی، جلالالدین مجتبوی، عباس مصباحزاده، محمد کاظم معزی، حاج محمود یاسری، عبدالمحمد آیتی، اشرفی تبریزی، مکارم شیرازی، ابوالحسن شعرانی، خرمشاهی، مهدی الهی قمشهای، احمد کاویانپور، کاظم پورجوادی، فولادوند.
و نیز در تفاسیر زیر هم با ترجمههای «خون بسته» یا «لخته خون» یا «پاره خون بسته» یا «پارچه خونی بسته»
بیان شده:
نمونه، المیزان، جامع، روض الجنان و روح الجنان، مجمع البیان، گازر، مواهب، منهج الصادقین، خلاصة المنهج، انوار درخشان، شریف لاهیجی، اثنی عشری، حجة التفاسیر، روان جاوید، مخزن العرفان، عاملی، اطیب البیان.
تنها در تفسیر آسان نوشته آقای محمدجواد نجفی در یک جا علقه را به معنای کرم و زالو و در جای دیگر به معنای لخته خونی به شکل زالو ترجمه کرده.
علامه طبرسی میگوید: «علقه به معنی قطعه خون خشک شده و جمع آن علق میباشد. همچنین علق به معنای زالو نیز میباشد.»
با توجه به موارد بالا میبینید که معنای واقعی علقة در زبان فارسی همان لخته خون میباشد. و علق که در این آیه ذکر نشده است هم جمع علقة است و هم به معنای زالو. بنابراین بازهم با توجه به نوشتههای قبلی اینجانب و ذکر این مورد که قائلین به معجزه علمی قرآن با تحریف در ترجمه لغات میکوشند معنای آیه را منطبق بر علم روز کنند، واقعا مغرضانه عمل کرده و باعث سردرگمی دیگران میشوند
همچنین «علق» در مقام فعل به معنای آویختن، آویزان کردن، مصلوب شدن، چسبیدن به… میباشد. که باز هم قائلین به معجزات علمی از معانی این فعل برای علقة که در واقع اسم میباشد استفاده کرده و تفسیر به رأی میکنند.
با توجه به مطالب بالا و نیز مرور تمامی ترجمهها و تفاسیری که در بالا نام برده شد، تنها معنای علقه همان خون بسته یا لخته خون میباشد و هیچ استنباط دیگری نمیتوان از آن کرد از جمله اینکه بگوئیم لخته خون به شکل زالو است یا بگوئیم لخته خون آویزان است.
در واقع از اتصال اسپرماتوزون و تخمک در لوله فالوپ، سلول تخم(زیگوت) بوجود میآید و پس از دو روز این سلول با کمک فعالیت عضلات جداره لوله حمل تخمک، سفر خود را به رحم آغاز میکند که این سفر تقریبا ۴ روز طول میکشد و در طول این سفر، سلول تخم هر دوازده ساعت به دو برابر تکثیر شده و پس از (۶=۴+۲) روز از عمل لقاح، این مجموعه سلولی با نام «مورولا» وارد رحم میشود. مورولا یک توده سلولی شامل صدها سلول میباشد و شکل کروی دارد و درون آن حفره مانند است(به آن بلاستوسیست نیز میگویند) و صحیح نیست آن را لخته خون خطاب کنیم و نیز به دیواره رحم آویزان نمیشود، بلکه درون یكی از چینخوردگیهای فراوان بافت پوششی درون رحم جایگزین میشود و به تدریج بین جنین و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فیزیولوژیكی به وجود میآید.
که این عمل القاء نام دارد. پایان عمل القاء مورولا تقریبا ۱۰ الی ۱۲ روز پس از لقاح میباشد. قسمتی از این سلولها با تکثیر خود به دیواره رحم (آندومتر) نفوذ کرده و جفت را تشکیل میدهند. سلولهائی که در داخل بلاستوسیست هستند توده داخلی سلول نامیده میشوند که همان سلولهای بنیادین هستند و توانائی ساخت بیش از ۲۰۰ نوع سلول از جمله خونی و غضروفی را دارند و رشد سر، بدن و ساختهای دیگر حیاتی را باعث میشوند. در مدت ۱ هفته، سلولهای توده داخلی سلول، دو تا لایه را تشکیل میدهند که به آنها هیوبلاست و اپیبلاست گفته میشود. هیوبلاست یا غشاء داخلی جنین، کیسه محتویات نطفه را ایجاد میکند که وظیفه آن تغذیه جنین توسط مادر است.
در ابتدا یاخته های خون در این کیسه ظاهر شده و رگهای خونی در سرتاسر جنین تشکیل میشوند. سلولهایی از اپیبلاست پردهای را تشکیل میدهند به نام آمنیون که جنین داخل آن رشد میکند. در مدت تقریبا ۳ هفته اپیپلاست ۳ لایه بافت سلولی ابتدائی جنین را تشکیل میدهد به نامهای اکتودرم (منشأ ساخت مغز، نخاع، عصبها، پوست، ناخنها و مو) ، ایندودرم (منشأ ساخت دستگاه تنفس، مسیر هاضمه، جگر و لوزالمعده و …) ، و مزودرم (منشأ ساخت قلب، کلیهها، استخوانها، غضروفها، عضلات، یاختههای خون و …)
با تشکیل جفت تغذیه جنین(جنین به معنای «بزرگ شدنی در داخل») توسط جفت آغاز میگردد. با بوجود آمدن دو سرخرگ و یک سیاهرگ در بند ناف عمل انتقال اکسیژن، مواد غذائی و پادتنها میان خون مادر و خون جنین و نیز دفع دی اکسید کربن از طریق بند ناف متصل به جفت آغاز شده و در واقع هنگام این انتقال، خون مادر و جنین با هم مخلوط و ترکیب نمیشوند و علت آن تشکیل غشائی به نام کوریون(مشیمه) است.
جنین درون کیسه درون رحم رشد میکند و محافظت از آن توسط مایع آمنیوتیک درون این کیسه صورت میگیرد که حکم ضربهگیر را دارد. در طول ۸ هفته، اندامها، سر و ظاهر صورت شکل میگیرد و بیشتر اعضاء تشکیل میشوند. در واقع در دوران جنینی سیستمهای اصلی بدن بوجود میآید. در آغاز هفته نهم نام جنین به رویان(رویان به معنای «در حال رشد زائیده نشده») تغییر میابد و تا آخر بارداری تکامل و رشد سیستمهای بدن انجام و شروع بکار آنها آغاز میشود
در مدت ۳ هفته مغز به ۳ قسمت اصلی(جلو، میانی و عقب) تقسیم و همزمان دستگاه های تنفس و هاضمه رشد میکنند و نیز رگهای خونی تشکیل میشوند. از روز هجدهم بعد از لقاح قلب شروع به شکلگیری کرده و با رشد سریع، ۲۲ روز بعد از لقاح شروع به تپش میکند.
از روز ۲۸ ام بعد از لقاح، چشمها، گوشها، و سیستم تنفسی شروع به شکلگیری میکنند. از روز ۴۲ ام اسکلت غضروفی بدن کامل و امواج مغزی قابل ثبت است. از هفته ۵ ام دستها و پاها شروع به رشد میکنند. از هفته ۷ ام پلکها و انگشتان شکل میگیرند و بینی متمایز میشود. در هفته ۸ ام تمام سیستمهای بدن شکل گرفته و رشد ناخنها شروع میشود و دوره جنینی تمام و دوره رویانی شروع میگردد. در ماه ۴ و ۵ برای نخستین بار مادر میتواند حرکت رویان را احساس کند. (این مطلب بر گرفته از سایت بالا بوده که کمی آن را خلاصه و ویرایش کردهام. متن کامل را میتوانید با رجوع به آدرس سایت مطالعه کنید.)
نتیجهگیری:
اول) کلمه «علقة» در آیات فوق بکار رفته، نه «علق»
دوم) «علقه» به معنای لخته خون و «علق» بصورت اسم جمع، جمع علقه و بصورت اسم مفرد به معنای زالو و بصورت فعل به معنای آویزانشدن است. همچنین در سوره علق آیه دوم « خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ» علق اسم است و به معنای همان خون بسته یا لخته خون ترجمه شده. در بعضی ترجمهها لخته خون و در بعضی بصورت جمع و لختههای خون بیان شده.
سوم) علق در مقام اسم مفرد و در معنای زالو هیچ ربطی به علقه به معنای لخته خون ندارد.
چهارم) علقه را نمیتوان لخته خون زالو شکل یا لخته خون آویزان معنا کرد. زیرا صحیح نیست دو معنای متفاوت دو کلمه از یک ریشه را با هم ترکیب و بصورت صفت و موصوف بیان نمود.
پنجم) مورولا یک توده کروی شکل با یک حفره درونی و شامل صدها سلول است و لخته خون نیست.
ششم) مورولا به دیواره رحم آویزان نمیشود بلکه درون یكی از چین خوردگیهای فراوان بافت پوششی درون رحم جایگزین میشود و به تدریج بین جنین و بدن مادر ارتباط ساختمانی و فیزیولوژیكی به وجود میآید. و به این عمل القاء گفته میشود. که پایان آن ۱۰ الی ۱۲ روز بعد از عمل لقاح است.
هفتم) مورولا یا همان جنین هیچگاه لخته خون نیست بلکه با تکثیر سلولهای بنیادین و شرح علمی که در بالا بیان شد، رگها و قلب و یاختههای خونی تشکیل شده و پس از راه اندازی سیستم گردش خون، خون جنین درون رگها به گردش میآید و توسط بند ناف متصل به جفت، مواد غذائی و اکسیژن را از مادر گرفته و دی اکسید کربن را دفع میکند.
هشتم) همانطور که در شرح علمی مراحل تکامل جنین در بالا بیان شد، سلولهای بنیادینی که در داخل مورولا وجود دارند، منشأ ساخت دستگاهها و اندامهای مختلف جنین هستند و شکل گیری غضروفها و استخوانها و ماهیچه ها و سیستمهای مختلف بدن مانند دستگاه تنفسی و هاضمه و عصبی و… به صورت همزمان و موازی پیش میرود و لذا با بیان آیه ۱۴سوره مؤمنون خیلی تفاوت دارد. غضروفها و استخوانها توسط بافت مزودرم و در داخل بدن جنین شکل میگیرند و اعتقاد به وجود یک تکه گوشت جویده شده« مضغة » و تبدیل آن به استخوان و سپس رویش گوشت بر روی آن یک باور کاملا اشتباه و نشانگر دانش پزشکی همان عصر پیامبر میباشد.
قائلین به معجزه علمی شکل جنین را که نخاع آن شکل گرفته در کنار یک آدامس جویده شده که اثر دندان بر روی آن مانده کنار هم میگذارند تا کلمه «مضغة» بکار رفته در قرآن را به معنای گوشت جویده شده، با علم منطبق کنند. و در ترجمه خود مضغه را به جای گوشت جویده شده، چیز جویده شده ترجمه میکنند تا بتونند آن را با آدامس منطبق کنند
و از طرف دیگر بیان میدارند که از هفته سوم بارداری علقه تبدیل به مضغه میگردد «و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح كاملاً به صورت گوشت جویده پدیدار میگردد (مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، دكتر بوكان، ص ۲۷۵)»
لازم است بدانید اندازه جنین در پایان روز ۲۱ ام بین ۱.۵ mm تا ۲.۵ mm میباشد. میتوانید در آدرس زیر
شکل جنین را در پایان روز ۲۱ ام مشاهده کنید. آیا واقعا شکل گوشت جویده شده است؟ گوشت جویده شده پاره پاره میشود. گوشت جویده شده کوبیده میشود. امتحان کنید. گوشت را در دهانتان بجوید و مقابل این عکس بگیرید و مقایسه کنید. روی دکمه Next کلیک کنید و عکس بعدی را هم ببینید. این عکس جنین در دو روز بعد است که همانند عکس قبلی جنین را از پشت نشان میدهد. نقطه های دو طرف شکل همان Somite یا بند بدن انسان میباشند که در آینده مهرههای پشت را تشکیل میدهند.
همانطور که در بالا اشاره کردم شبیه اثر دندان بر روی آدامس است. مخصوصا اگر جنین را بجای نمای پشت، از نمای پهلو نگاه کنید. این همان چیزی است که قائلین به معجزه علمی، شبیه گوشت جویده شده میدانند. از طرفی دیگر به معنای دقیق کلمه «مضغة» دقت کنید: «قطعة من اللحم قدر ما یمضغها الانسان» یعنی «قطعه گوشتی است به اندازه ای که انسان بجود» و این قول طبرسی است. با این معنا منظور عامیانه همان یک کنجه گوشت متعارف است که میل میکنید با ابعادی حدود ۲ تا ۳ سانتیمتر. در صورتیکه اندازه میلیمتری جنین با این معنا مشابهتی ندارد. بر روی دکمه Next کلیک کنید و رشد جنین و رویان را خودتان ببینید و ببینید در کدام مرحله مطابق آیه قرآن، مضغة تبدیل به استخوان میشود؟! جالب است که قائلین به معجزه علمی، روی مسئله جنین از منظر قرآن بیش از مطالب علمی دیگر پافشاری میکنند و معتقدند به این مورد خدشهای وارد نیست. خودتان قضاوت کنید. مطالب علمی بالا را که من از سایت
با کمی ویرایش بیان کردم و نیز
مشاهده کنید و با آیات قرآن مقایسه کنید. همچنین به معنای دقیق علقة و مضغة دقت نمائید و اسیر ترجمههای تحریفی مفسران به رأی نشوید.
معمولا به من و امثال من ایراد گرفته میشود که چون منابع اسلامی را بصورت عمیق مطالعه نکرده و آشنائی با روایات و شأن نزول آیات و نیز زبان و ادبیات عرب نداریم، با انتشار مطالب کذب و گمراه کننده، از مسیر هدایت الهی خارج شدهایم. به همین دلیل ضمن اینکه قضاوت در مورد مطالب بالا را به عهده خواننده گرامی میگذارم، لازم میدانم یک روایت از امام دانشمند شیعیان و شکافنده علوم، امام محمد بن علی الباقر(باقر العلوم) ذکر کنم.
این روایت بر گرفته از یکی از کتب اربعه مرجع شیعیان یعنی اصول کافی است(كتاب كافى معتبرترین كتاب نزد شیعیان پس از قرآن است). همانطور كه مستحضرید کمتر عالم شیعی یافت میشود که به صحت روایات مندرج در این کتاب شک کند. این روایت را علامه طباطبائی در تفسیر معروف المیزان خود و در ذیل تفسیر آیه ۳ سوره آل عمران نیز ذکر نموده:
خدای تعالی هر وقت اراده کند نطفه ای را که قبلا در صلب آدم بوده و از او پیمان گرفته بیافریند، و آنچه در ازل در صلب آدم برای آن نطفه نوشته است به مرحله ظهور برساند، مرد را تحریک میکند تا به جماع بپردازد و به رحم زن وحی میکند،که خود را برای فرو رفتن نطفه در درونت باز کن تا قضا و قدر نافذ من در تو تحقق یابد. رحم دهانه خود را باز میکند و نطفه به رحم میرسد و چهل روز در رحم تردد میکند و میچرخد تا بصورت علقه درآید. چهل روز هم به این صورت میماند، بعد مضغه میشود و پس از چهل روز گوشتی میشود که در لابلای آن رگهائی چون توری بافته شده پدید میآید.
آنگاه خدای تعالی دو فرشته که کارشان خلقت است و در رحم زنان هر چه را خدا بخواهد خلق میکنند میفرستد تا از راه دهان زن وارد شکم او شوند و خود را به رحم زن که روح قدیم انتقال یافته از پشت پدران و رحم زنان در آنجاست برسانند و روح حیات و بقا را به اذن خدا در آن گوشت بدمند. و برایش سوراخ گوش و چشم و نیز دست و پا و جوارح و اعضای بیرونی و درونی یک انسان را درست کنند. آنگاه خدای عز و جل به آن دو فرشته وحی میفرستد و دستور میدهد که قضا و قدری که من برای این کودک معین کردهام و امری که دربارهاش صادر نمودهام بنویسید، و در عین حال جا برای بدا یعنی تغییر آن قضا و قدرها و امرها برایم بگذارید.
می پرسند: پروردگارا، ما نمیدانیم چه قضا و قدری برای او معین کرده ای، خودت بفرما تا ما بنویسیم. خدای تعالی میفرماید: سر خود را بلند کنید و به سر مادرش نگاه کنید. چون نگاه می کنند، لوحی می بینند که به پیشانی مادر کودک آویزان است و در آن چیزهائی نوشته شده، از آن جمله صورت و زینت و اجل و میثاق و سعادت یا شقاوت کودک و تمامی خصوصیات او است. یکی از آن دو فرشته لوح را میخواند و دیگری برای کودک مینویسد. و در هر یک از آن خصوصیات، بدا را برای خدا شرط میکنند. آنگاه نوشته خود را مهر نموده و بین دو چشم کودک جای میدهند و سپس در شکم مادر او را سر پا نگه داشته و بعد رها میکنند.
بسیار میشود که کودک میلغزد و پشت و رو میشود و این تنها در مورد افراد طغیانگر و سرکش است و چون هنگام ولادت کودک میرسد، چه در مورد کودک تام الخلقه و چه کودکی که خلقتش تمام نیست، به رحم وحی میکندکه دهانه خود را باز کن تا مخلوق من بر زمین بیفتد و مقدرات من در مورد او تحقق یابد، که اینک هنگام بیرون شدنش رسیده. پس رحم دهانه خود را باز میکند و در آن هنگام کودک زیر و رو شده، پاهایش در بالا و سرش پائین شکم مادر قرار میگیرد تا هم مادر آسانتر بزاید و هم کودک آسانتر پا به دنیا بگذارد. آنگاه خدای عز و جل فرشته ای را که نامش زاجر است میفرستد تا کودک را زجری دهد و از آن زجر به اضطراب و فزع در آید و اگر بازهم به دنیا نیامد باز هم او را زجر میدهد تا به فزع و اضطراب در آمده و از شکم مادر به زمین بیفتد، در حالی که از آن زجر مشغول گریه باشد.»
من در اینجا قصد ندارم در مورد عبارات عجیب این روایت بحث کنم چون شیعیان خیلی راحت و سریع مانند قرآن آن را تأویل خواهند کرد. فقط منظورم از ذکر روایت مدت زمان تبدیل نطفه به علقه(۴۰ روز) و علقه به مضغه(۴۰ روز) از دیدگاه امام و مقایسه آن با شماره روزهائی است که در شرح علمی مطلب (تبدیل زیگوت به مورولا ۶ روز بعد از عمل لقاح و پایان عمل القاء مورولا بر روی دیواره رحم ۱۲ روز بعد از عمل لقاح و تشکیل تمامی اعضای بدن پس از گذشت ۵۶ روز از عمل لقاح و شکلگیری بدن رویان طوری که همه اندامش واضح و قابل تشخیص باشد ۶۸ روز پس از عمل لقاح) از نظرتان گذشت.
بخوانید و قضاوت کنید. بخوانید و سطح دانش آنروز را با ادعاهای عجیب معجزه علمی مقایسه کنید. مطابق صحبت امام، روح بعد از ۱۲۰ روز یعنی در شروع ماه پنجم به درون گوشت جنین دمیده میشود و بعد از آن چشم گوش دست و پا و بقیه اندامهای بیرونی و داخلی تشکیل میشوند در حالیکه میدانیم تشکیل همه این اعضاء در پایان روز ۶۸ ام انجام شده است. خودتان مشاهده کنید:
رد ادعای قرآن در مورد تبدیل نطفه به جنین
رد ادعای قرآن در مورد تبدیل نطفه به جنین