11-08-2010, 02:12 AM
یکی از نبوتهای خیلی جالب و بحثبرانگیز در کتابِمقدس را در فصل سیزدهم از کتابِ مکاشفه مییابیم. در این فصل، از دو وحش یاد شده است:
راجع به وحش نخستین، چنین آمده است:
توجّه شود که در ابتدای این نبوت آمده است: «آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میآید.» (۱۳ : ۱) "آبها" سنبل «ملّتها و جماعتها و قومها و زبانها» میباشند. (رک. ۱۷ : ۵)
در ادامهی این نبوت چنین میخوانیم:
در این جستار تلاش دارم تا مشخّص کنم که آیا میتوان این وحش را در دنیای بیرون از کتابِمقدس شناسایی کرد و در اینصورت، این وحش چه امپراطورییی میتواند باشد.
(۱) وحش نخستین که از دریا بیرون میآید؛ در حالیکه اژدها (= «ابلیس یا شیطان» -- رک. ۱۲ : ۹) در شنهای ساحل ایستاده است (که یعنی: این وحش به قدرت یا خواست ابلیس به صحنه میآید). (رک. ۱۳ : ۱)
(۲) وحش دوم که از زمین بیرون میآید که «همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت.» (رک. ۱۳ : ۱۱) (یعنی: در ظاهر شبیه عیسی مسیح هست، امّا گفتار و کارهایش چون ابلیس میباشد.) این وحش دوم، در کتابِ مکاشفه، بهوضوح «نبییِ کذّاب» نامیده شده است (رک. ۱۶ : ۱۳؛ ۱۹ : ۲۰؛ ۲۰ : ۱۰).
("بره" در کتابِ مکاشفه سنبل عیسایِ مسیح است.)(۲) وحش دوم که از زمین بیرون میآید که «همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت.» (رک. ۱۳ : ۱۱) (یعنی: در ظاهر شبیه عیسی مسیح هست، امّا گفتار و کارهایش چون ابلیس میباشد.) این وحش دوم، در کتابِ مکاشفه، بهوضوح «نبییِ کذّاب» نامیده شده است (رک. ۱۶ : ۱۳؛ ۱۹ : ۲۰؛ ۲۰ : ۱۰).
راجع به وحش نخستین، چنین آمده است:
آن وحش که من دیدم به پلنگ میمانست، امّا پاهای خرس داشت و دهان شیر. و اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و اقتداری عظیم به او بخشید. (۱۳ : ۲)
از این توصیفات چنین برمیآید که این وحش ترکیبی است از وحشهایی که در نبوت دانیال (۷ : ۴-۶) از آنها یاد شده است. "وحش" در نبوت دانیال سنبل امپراطوری هست. "پلنگ"، در نبوتِ دانیال، سنبل امپراطوری یونان (Macedonian) هست؛ "شیر" سنبل امپراطوری بابل هست؛ "خرس" سنبل امپراطوری پارسوماد هست. روشن است که منظور امپراطورییی هست که فتوحاتش و قدرت و اقتداری که از خودْ بروز میدهد، چون ترکیبی از این سه هست. این قدرت و اقتدار عظیم هم از جانبِ ابلیس به آن داده میشود.توجّه شود که در ابتدای این نبوت آمده است: «آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میآید.» (۱۳ : ۱) "آبها" سنبل «ملّتها و جماعتها و قومها و زبانها» میباشند. (رک. ۱۷ : ۵)
در ادامهی این نبوت چنین میخوانیم:
از سرهای آن وحش، یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود، امّا آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فروشد و به پیروی از آن وحش گردن نهاد. (۱۳ : ۳)
این به این معناست که این امپراطوری پس از زمانی دچار بحران و شکست شده و در ضعف کامل قرار میگیرد، اما در آینده دوباره قدرت میگیرد (یا از سر گرفته میشود). ظاهراً، در اینجا مرگ و رستاخیز مسیح نیز در نظر بوده است. یعنی، این امپراطوری هم یک تجربهی مشابهی را تجربه خواهد کرد و پس از یک شکست بنیانکن، و سپری شدن مدّتی معیّن، دوباره رستاخیز خواهد کرد و به حکمرانی بر انسانها خواهد پرداخت. خودِ کتابِ مکاشفه در جای دیگری این بخش را چنین تفسیر میکند:آن وحش که دیدی، زمانی بود، اکنون نیست، و بزودی از هاویه بر خواهد آمد و به هلاکت خواهد رسید. از ساکنان زمین آنان که نامشان از بدو آفرینش جهان در دفتر حیات ثبت نشده است، از دیدن آن وحش در شگفت خواهند شد، زیرا که زمانی بود، اکنون نیست، و با این همه، خواهد آمد. (۱۷ : ۸)
توصیف جالبِ دیگری که دربارهی این وحش ذکر شده، این است که تقدسی فراگیر در بین مردم جهان خواهد داشت و مردم بهواسطهی این وحش ابلیس را خدای خود میگیرند:مردم اژدها را پرستش میکردند زیرا که به آن وحش اقتدار بخشیده بود. نیز آن وحش را پرستش میکردند و میپرسیدند: «کیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که بتواند با او بجنگد؟» به وحش دهانی داده شد تا سخنان نخوتبار و کفرآمیز بگوید، و اجازه یافت تا اقتدار خود را چهل و دو ماه بهکار بَرَد. پس دهان خود را به کفرگویی بر خدا گشود و به نام او و به مسکن او، یعنی آنان که در آسمان میزیند، اهانت کرد. به او اجازه داده شد با مقدّسان بجنگد و بر آنها پیروز شود؛ و به او اقتدار بر هر طایفه و ملت و زبان و قوم داده شد. همۀ ساکنان زمین آن وحش را خواهند پرستید - همۀ آن کسان که نامشان در آن دفتر حیات نیامده که از آنِ آن بره است که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود. (۱۳ : ۴-۸)
در واقع، شگفتییِ مردم در اصل از قدرتگیری مجدد این امپراطورییِ شیطانی (در زمانهای آخر) و اقتدار عظیم آن است.در این جستار تلاش دارم تا مشخّص کنم که آیا میتوان این وحش را در دنیای بیرون از کتابِمقدس شناسایی کرد و در اینصورت، این وحش چه امپراطورییی میتواند باشد.
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)