یکی از نبوتهای خیلی جالب و بحثبرانگیز در کتابِمقدس را در فصل سیزدهم از کتابِ مکاشفه مییابیم. در این فصل، از دو وحش یاد شده است:
(۱) وحش نخستین که از دریا بیرون میآید؛ در حالیکه اژدها (= «ابلیس یا شیطان» -- رک. ۱۲ : ۹) در شنهای ساحل ایستاده است (که یعنی: این وحش به قدرت یا خواست ابلیس به صحنه میآید). (رک. ۱۳ : ۱)
(۲) وحش دوم که از زمین بیرون میآید که «همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت.» (رک. ۱۳ : ۱۱) (یعنی: در ظاهر شبیه عیسی مسیح هست، امّا گفتار و کارهایش چون ابلیس میباشد.) این وحش دوم، در کتابِ مکاشفه، بهوضوح «نبییِ کذّاب» نامیده شده است (رک. ۱۶ : ۱۳؛ ۱۹ : ۲۰؛ ۲۰ : ۱۰).
("بره" در کتابِ مکاشفه سنبل عیسایِ مسیح است.)
راجع به وحش نخستین، چنین آمده است:
آن وحش که من دیدم به پلنگ میمانست، امّا پاهای خرس داشت و دهان شیر. و اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و اقتداری عظیم به او بخشید. (۱۳ : ۲)
از این توصیفات چنین برمیآید که این وحش ترکیبی است از وحشهایی که در نبوت دانیال (۷ : ۴-۶) از آنها یاد شده است. "وحش" در نبوت دانیال سنبل امپراطوری هست. "پلنگ"، در نبوتِ دانیال، سنبل امپراطوری یونان (Macedonian) هست؛ "شیر" سنبل امپراطوری بابل هست؛ "خرس" سنبل امپراطوری پارسوماد هست. روشن است که منظور امپراطورییی هست که فتوحاتش و قدرت و اقتداری که از خودْ بروز میدهد، چون ترکیبی از این سه هست. این قدرت و اقتدار عظیم هم از جانبِ ابلیس به آن داده میشود.
توجّه شود که در ابتدای این نبوت آمده است: «آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون میآید.» (۱۳ : ۱) "آبها" سنبل «ملّتها و جماعتها و قومها و زبانها» میباشند. (رک. ۱۷ : ۵)
در ادامهی این نبوت چنین میخوانیم:
از سرهای آن وحش، یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود، امّا آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فروشد و به پیروی از آن وحش گردن نهاد. (۱۳ : ۳)
این به این معناست که این امپراطوری پس از زمانی دچار بحران و شکست شده و در ضعف کامل قرار میگیرد، اما در آینده دوباره قدرت میگیرد (یا از سر گرفته میشود). ظاهراً، در اینجا مرگ و رستاخیز مسیح نیز در نظر بوده است. یعنی، این امپراطوری هم یک تجربهی مشابهی را تجربه خواهد کرد و پس از یک شکست بنیانکن، و سپری شدن مدّتی معیّن، دوباره رستاخیز خواهد کرد و به حکمرانی بر انسانها خواهد پرداخت. خودِ کتابِ مکاشفه در جای دیگری این بخش را چنین تفسیر میکند:
آن وحش که دیدی، زمانی بود، اکنون نیست، و بزودی از هاویه بر خواهد آمد و به هلاکت خواهد رسید. از ساکنان زمین آنان که نامشان از بدو آفرینش جهان در دفتر حیات ثبت نشده است، از دیدن آن وحش در شگفت خواهند شد، زیرا که زمانی بود، اکنون نیست، و با این همه، خواهد آمد. (۱۷ : ۸)
توصیف جالبِ دیگری که دربارهی این وحش ذکر شده، این است که تقدسی فراگیر در بین مردم جهان خواهد داشت و مردم بهواسطهی این وحش ابلیس را خدای خود میگیرند:
مردم اژدها را پرستش میکردند زیرا که به آن وحش اقتدار بخشیده بود. نیز آن وحش را پرستش میکردند و میپرسیدند: «کیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که بتواند با او بجنگد؟» به وحش دهانی داده شد تا سخنان نخوتبار و کفرآمیز بگوید، و اجازه یافت تا اقتدار خود را چهل و دو ماه بهکار بَرَد. پس دهان خود را به کفرگویی بر خدا گشود و به نام او و به مسکن او، یعنی آنان که در آسمان میزیند، اهانت کرد. به او اجازه داده شد با مقدّسان بجنگد و بر آنها پیروز شود؛ و به او اقتدار بر هر طایفه و ملت و زبان و قوم داده شد. همۀ ساکنان زمین آن وحش را خواهند پرستید - همۀ آن کسان که نامشان در آن دفتر حیات نیامده که از آنِ آن بره است که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود. (۱۳ : ۴-۸)
در واقع، شگفتییِ مردم در اصل از قدرتگیری مجدد این امپراطورییِ شیطانی (در زمانهای آخر) و اقتدار عظیم آن است.
در این جستار تلاش دارم تا مشخّص کنم که آیا میتوان این وحش را در دنیای بیرون از کتابِمقدس شناسایی کرد و در اینصورت، این وحش چه امپراطورییی میتواند باشد.
بهترین کار برای اینکه بتوانیم این وحش را شناسایی کنیم، رجوع به خودِ کتابِ مکاشفه هست. در کتاب مکاشفه در رابطه با این وحش توضیحاتِ جالبی داده شده است - به این قرار:
آن هفت سَر، هفت کوهند که آن زن بر آنها قرار دارد. همانها هفت پادشاه نیز هستند.
از آنان پنج تن سقوط کردهاند، یکی باقی است و آن آخری هنوز نیامده است؛ امّا وقتی که بهواقع بیاید، باید اندک زمانی بپاید.
آن وحش که زمانی بود و اکنون نیست، پادشاه هشتم است. او به همان هفت تن تعلق دارد و به هلاکت خود میرسد. (۱۷ : ۹-۱۱)
در اینجا به نظر روشن میآید که منظور از «هفت پادشاه»، هفت امپراطوری و هفت قدرت بزرگ حکومتی در تاریخ هستند. توجّه شود که آن "وحش نخستین" همان «پادشاه هشتم» است؛ وحشی که از لحاظ قدرت و اقتدار، چون مجموع (یا ترکیبی از) قدرتهای پیشین خود هست.
توجّه شود که در این نبوت ذکر شده که «پنج پادشاه سقوط کردهاند، و ششمی هنوز باقی است.» امپراطورییی که در زمان نگارش کتابِ مکاشفه باقی بوده، مسلّماً امپراطوری روم هست. توجّه شود که نبوتهای کتابِمقدس، عموماً "اورشلیم-محور" هستند. سرزمین موعود، در زمان نگارش کتابِ مکاشفه، تحتِ تصرف امپراطورییِ روم قرار داشت.
حال، آن «پنج امپراطوری که سقوط کردهاند»، طبیعتاً عبارتند از:
(۱) مصر؛ (۲) آشور؛ (۳) بابل؛ (۴) ماد-و-پارس؛ (۵) یونان.
توجّه شود که تمام این امپراطوریها زمانی سرزمین موعود را به تصرف خویش درآورده بودهاند.
حال، باید پرسید، پادشاه هفتم چه امپراطورییی میشود؟ پاسخ به نظر واضح میآید. بعد از امپراطوری روم، امپراطورییی که سرزمین موعود را به تصرف خود درآورد، [HIGLIGHT]امپراطوری اسلامی[/HIGLIGHT]
بود.
کتابِ NIV Study Bible که یادداشتهای تفسیریاش زیر فرازهای کتابِمقدس یکی از بهترین و دقیقترین یادداشتهاست، در ذیل فراز ۱۷ : ۸ از کتاب مکاشفه، چنین توضیح داده است:
once was, now is not, and will come. ... Here the phrase
seems to mean that the beast appeared once, is not
presently evident, but will in the future again make his
presence known. Evil is persistent
ترجمه:
زمانی بود، اکنون نیست، و خواهد آمد. ... در اینجا این عبارت ظاهراً به آن معناست که این
وحش زمانی ظاهر شده، و اکنون از انظار پوشیده است، اما در آینده دوباره حضور خود را
عیان خواهد نمود. پلیدی در ماندن مصرّ است.
در واقع، این عبارتِ «زمانی بود، اکنون نیست، و خواهد آمد» توصیفگر این قدرت بزرگ هست؛ یعنی این وحش از زمان پیدایش تا نابودییِ نهائیاش، چنین سرگذشتی را نصیب خود خواهد ساخت. از این عبارت، چنین به نظر میآید که پس از اینکه این وحش زخم مهلکی برمیدارد، بهکلی نابود نمیشود. بلکه، در عین حال که از صحنهیِ قدرت خارج است، حضور آن بهشکلی حسّ میشود و میتوان انتظار داشت که هنوز ممکن است که در آینده دوباره جان بگیرد و به صحنه برگردد.
از طرف دیگر، دیدیم که در وصف آن هشت پادشاه، در فرازهایِ ۱۷ : ۹-۱۱، دربارهیِ پادشاهِ هشتم چنین آمده است: «او به همان هفت تن تعلق دارد.»
برگردان لغوی این عبارت، در اصل چنین است: «he is of the seven».
حال، باید ببینیم که این ویژگییِ ممیزهیِ «زمانی بود، اکنون نیست، و خواهد آمد،» یادآورندهیِ کدامیک از آن «هفت پادشاه» میباشد. البته، شاید نظر قطعی در اینباره نتوان داد. اما، برای من شخصاً، واضح است که این ویژگی بهروشنی در امپراطوری اسلامی (که نشان دادیم، همان «پادشاه هفتم» هست) دیده میشود. تا جایی که من میدانم، نسبت دادنِ چنین ویژگییی به هیچیک از شش امپراطوریی دیگر معقول به نظر نمیآید.
بهویژه که اگر این وحش را همان امپراطورییِ هفتم بدانیم که زخم مهلکی برداشته و در آینده، رستاخیز خواهد نمود، مجموعهیِ دو فراز ۱۷ : ۱۰و۱۱ را در ارتباط معنایی بسیار خوبی قرار دادهایم: «آن آخری [= پادشاه هفتم] هنوز نیامده است؛ امّا وقتی که بهواقع بیاید، باید اندک زمانی بپاید. آن وحش که زمانی بود و اکنون نیست، پادشاه هشتم است.»
توجّه شود که فتوحاتِ اسلامی (Muslim conquests) بسیار عظیم و اساساً برتر از شش امپراطورییِ مذکور دیگر (بهویژه آن پنج امپراطوری نخستین) بوده است. در اینجا نقشهیِ این فتوحات را مشاهده میکنیم:
[ATTACH=CONFIG]90[/ATTACH]
برای توضیحاتِ بیشتر، به این لینک از ویکیپدیا مراجعه کنید:
تقدس موجود در این امپراطوری نیز، برای بخش بسیار بزرگی از مردم جهان، از کسی پوشیده نیست. مسلّماً، اگر این امپراطوری، آنطور که از این نبوتها دریافت میشود، رستاخیز کند، تقدس آن در جهان بهمراتب عظیمتر هم خواهد شد.
بعد از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ، دیگر آبرویی برای اسلام در غرب نمانده بود و از روی همین قضیه بسیاری از اسلام گرایان برای گرفتن اعتبار بسوی دینشان شروع به ربط دادن آیات کتاب مقدس از جهت مثبت به اسلام کردند، همین قضیه نیز باعث شد افراد زیادی از متخصصین الهیات کتاب مقدس به بررسی نبوتها در مورد اسلام بپردازند که خوشبختانه این اخبار آینده در مورد دشمنی اسلام و مسلمین با کلام خداوند آشکار شد ، پولس رسول یک سخن زیبایی گاهی میگوید در بعضی از رسالتش که " میخواهم یک رازی را با شما در میان بگذارم" ، این مکشوف شدن این نبوتها نیز مثل همین رازهای عجیب پولس رسول است که بر مقدسین مکشوف میشود. جناب جوینده یکی از جالبترین نبوتها در مورد اسلام کتاب مکاشفه ۱۱: ۱-۳ میباشد.
[HIGLIGHT]و نیای مثل عصا به من داده شد و مرا گفت: برخیز و قدس خدا و مذبح و آنانی را که در آن عبادت میکنند پیمایش نما. و صحن خارج قدس را بیرون انداز و آن را مپیما زیرا که به امّتها داده شده است و شهر مقدس را ۴۲ ماه پایمال خواهند نمود و به ۲ شاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدت هزار و دویست و شصت روز نبوت نمایند.[/HIGLIGHT]
می دانیم که معبد در زمان به اصطلاح صلح ۷ ساله دجال بنا خواهد شد ، و در کنار مسجد صخره ، خوب محوطه بیرونی معبد خداوند به چه کسانی واگذار شده است؟ مسلمانان ، و همین آنها به مدت ۴۲ ماه شهر مقدس را پایمال خواهند کرد. در مکاشفه ۱۳: ۱-۱۰ نیز بیشتر در مورد این اشخاصی که محوطه بیرونی معبد را در اختیار دارند ( مسلمانان) ، توضیحات کامل تری آماده است:
[HIGLIGHT]او بر ريگِ دريا ايستاده بود.و ديدم وحشي از دريا بالا ميآيد كه ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهايش ده افسر، و بر سرهايش نامهاي كفر است. و آن وحش را كه ديدم، مانند پلنگ بود و پايهايش مثل پاي خرس و دهانش مثل دهان شير. و اژدها قوّت خويش و تخت خود و قوّت عظيمي به وي داد. و يكي از سرهايش را ديدم كه تا به موت كشته شد و از آن زخم مهلك شفا يافت و تماميِ جهان در پي اين وحش در حيرت افتادند. و آن اژدها را كه قدرت به وحش داده بود، پرستش كردند و وحش را سجده كرده، گفتند كه «كيست مثل وحش و كيست كه با وي ميتواند جنگ كند؟ و به وي دهاني داده شد كه به كبر و كفر تكلّم ميكند؛ و قدرتي به او عطا شد كه مدت چهل و دو ماه عمل كند. پس دهان خود را به كفرهاي بر خدا گشود تا بر اسم او و خيمه او و سكنه آسمان كفر گويد. و به وي داده شد كه با مقدّسين جنگ كند و بر ايشان غلبه يابد؛ و تسلّط بر هر قبيله و قوم و زبان و امّت، بدو عطا شد. و جميع ساكنان جهان، جز آناني كه نامهاي ايشان در دفتر حيات برّهاي كه از بناي عالم ذبح شده بود مكتوب است، او را خواهند پرستيد. اگر كسي گوش دارد بشنود. اگر كسي اسير نمايد به اسيري رود، و اگر كسي به شمشير قتل كند، ميبايد او به شمشير كشته گردد. در اينجاست صبر و ايمان مقدّسين.[/HIGLIGHT]
این یکی از همان اسراری است که به قول پولس رسول از زمانهای ازل مخفی بود ولی اکنون بر ایمان داران مکشوف شده است.
رومیان ۱۶: ۲۴-۲۵
[HIGLIGHT]الان او را كهقادر است كه شما را استوار سازد، برحسب بشارت من و موعظه عيسي مسيح، مطابق كشف آن سرّي كه از زمانهاي ازلي مخفي بود، لكن درحال مكشوف شد و بوسيله كتب انبيا برحسبفرموده خداي سرمدي به جميع امّتها بجهت اطاعت ايمان آشكارا گرديد.[/HIGLIGHT]
[ATTACH=CONFIG]91[/ATTACH]
نقشه مهندسی معبد سوم بر روی تپه معبد ، چسبیده به مسجد عمر ، خوب ببینید محوطه بیرونی معبد دست کیست.
مطلبِ جالب دیگری که من پیدا کردم، این است که در قرآن، در آیهیِ ۸۲ از سورهیِ النمل، چنین آمده است: «هرگاه قول [= حکم یا وعدهیِ عذاب] بر آنها واقع شود، جنبندهاى را برای آنان از زمين بيرون آوريم تا با مردم سخن گويد، كه همانا مردم آيات ما را باور نمىكردند.»
جالب است که وحش دوم در این نوبتِ کتابِ مکاشفه که «نبییِ کذّاب» هم خوانده شده است، دقیقاً همین کار را میکند و از زمین نیز بیرون آورده میشود:
آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون میآید. همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن میگفت. با تمام اقتدارِ وحش اوّل و به نام او عمل میکرد، و زمین و ساکنانش را به نیایشِ وحش اوّل که زخم مهلکش بهبود یافته بود، برمیگماشت. آیات عظیم از او بهظهور میرسید و حتی موجب میشد پیش چشم مردم آتش از آسمان بر زمین فروبارَد. بهسبب آیاتی که اجازه داشت به نام آن وحش بهظهور آورد، ساکنان زمین را بفریفت و به آنها دستور داد تمثالی از آن وحش بسازند که به شمشیر زخم خورده، امّا همچنان زنده بود. (۱۳ : ۱۱-۱۴)
دقّت شود که این وحش دوّم زمانی وارد صحنه شده است که وحش اول زخمش شفا یاقته است. او در واقع، قدرتگیری وحش اول را تسهیل میکند.
خیلی جالب است که شیعه و سنی که به ظهور مهدی اعتقاد دارند، بر این باورند که در آستانهیِ ظهور مهدی، "عیسی مسیح" خواهد آمد و معجزات و کارهای شگفتی را بهظهور خواهد رسانید و راه را برای آمدن مهدی هموار خواهد نمود.
کلاً، کارهایی که در کتابِ مکاشفه به این دو وحش نسبت داده شدهاند، خیلی قابلانطباق هستند با آنچه در روایاتِاسلامی در رابطه با ظهور مهدی و عیسایِ مسلمان میخوانیم.