07-03-2012, 07:18 PM
Russell نوشته: حالا از اینها گذشته این جبر درونی در عمل فرقش با جبر بیرونی چی هست؟
مثلن من خودم دست و پای خودم رو ببندم با اینکه یکی دیگه دست و پای من رو ببنده چه توفیری میکنه؟
در عمل بعد از اون من درجه آزادی کمتری خواهم داشت
جبر درونی خداوند از طرف خود او بهش تحمیل شده و اونهم به دلایلی که خودش تصمیم گرفته برای خودش!
شاید بپرسید مثلن عدم توانایی من در نخوابیدن و زنده ماندن هم یک جبر درونی و متعلق به بدن من هست، ولی خب پاسخ خداباور اینه که همه چیز در انسان قائم به غیر هست و به همین دلیل همون مثال شما هم جبر درونی نیست.
روشنه که مفهومی به این وسعت و گستردگی و پوچی، راه گریز فراوانی هم داره. فکر کنید خودتون میخواید برای چیزی که وجود نداره و اختیارش هم دست خودتونه فلسفه ببافید. خب خیلی دستتون باز میمونه در این شرایط.
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی