من به این موضوع امروز فکر میکردم که در تعاریف موجود از خدا تناقضات بسیاری هست ، مثلا خدا خوب مطلق است ، یعنی کار بد نمیتواند انجام بدهد، ولی ما انسانها میتونیم کار بد انجام دهیم ، پس اینگونه یک کاری هست که ما میتونیم انجام بدهیم که خدا نمیتواند ، پس قادر مطلق نیست.
یه نکته دیگه هم در همین راستا اینه که ما اگر بهمون تمثیل ساعت و ساعتساز برگردیم،وقتی انسان چیزی میسازه که خودمختار هست مسئولیتش هم با خود اون انسان هست،خدا هم اگر انسان رو خلق کرده و انسان کار بدی میکنه این یعنی خدا مسئولش هست یطور غیر مستقیم و یعنی خدا کار بد کرده.
David Hume نوشته: من به این موضوع امروز فکر میکردم که در تعاریف موجود از خدا تناقضات بسیاری هست ، مثلا خدا خوب مطلق است ، یعنی کار بد نمیتواند انجام بدهد، ولی ما انسانها میتونیم کار بد انجام دهیم ، پس اینگونه یک کاری هست که ما میتونیم انجام بدهیم که خدا نمیتواند ، پس قادر مطلق نیست.
محدودیت خدا از جهت عدم انجام کارهای غیراخلاقی یک محدودیت داخلیه. یعنی خودش وضعش کرده. در صورتی که محدودیت های انسان خارجی هستند. یعنی خودش در اونها دخالتی نداشته. مثلن عدم توانایی انسان در دویدن سرعت 100 کیلومتر. عدم توانایی انسان در نخوابیدن، عدم توانایی او در زنده درازمدت و غیره. بنابر این چالشی برای خدا نیست.
kourosh_bikhoda نوشته: محدودیت خدا از جهت عدم انجام کارهای غیراخلاقی یک محدودیت داخلیه. یعنی خودش وضعش کرده
البته اینجا ما با این روبرو هستیم که یا اخلاق(خوب و بد) مفهومیست جدا از خدا در آن صورت دو نتیجه مهم میدهد،اول اینکه خدا از اخلاق حذف میتواند بشود و ما بدون واسطه خدا هم میتوانیم به آن برسیم و دوم محدودیت بقول شما خارجی میشود و دیگر قادر نیست.
یا اخلاق چیزی داخلیست،در آن صورت خدا خود را به اخلاق محدود نکرده بلکه آنچه خدا میگوید خود اخلاق است،مثلن خدا فرمان داد بریدن سر فرزند کار خوبیست آن کار خوب میشود بگوید بد است بد میشود.در آن صورت خوبی خدا یک جک میشود و بیمعنی تر از آنی میشود که حتی بخواهد غلط باشد.
Russell نوشته: البته اینجا ما با این روبرو هستیم که یا اخلاق(خوب و بد) مفهومیست جدا از خدا در آن صورت دو نتیجه مهم میدهد،اول اینکه خدا از اخلاق حذف میتواند بشود و ما بدون واسطه خدا هم میتوانیم به آن برسیم و دوم محدودیت بقول شما خارجی میشود و دیگر قادر نیست.
این بحث مطرح نیست. بنا به فرض، اخلاق هم مخلوق خداست.
Russell نوشته: یا اخلاق چیزی داخلیست،در آن صورت خدا خود را به اخلاق محدود نکرده بلکه آنچه خدا میگوید خود اخلاق است،مثلن خدا فرمان داد بریدن سر فرزند کار خوبیست آن کار خوب میشود بگوید بد است بد میشود.در آن صورت خوبی خدا یک جک میشود و بیمعنی تر از آنی میشود که حتی بخواهد غلط باشد.
البته این بحث شما درون دینی میشه. ولی در نگاه درون دینی هم دین فروشان تمام این کارها رو اخلاقی و عین اخلاق میدونند چرا که به فرمان خداست (که خود خالق اخلاق هست و کار ضد اخلاقی نمیکنه).
kourosh_bikhoda نوشته: البته این بحث شما درون دینی میشه. ولی در نگاه درون دینی هم دین فروشان تمام این کارها رو اخلاقی و عین اخلاق میدونند چرا که به فرمان خداست (که خود خالق اخلاق هست و کار ضد اخلاقی نمیکنه).
اما کاری که این برهان میکند کمتر از خود نفی خدا نیست،یعنی ادعای اخلاق مدار و خوب بودن خدا وقتی که اخلاق همان باشد که خدا انجام میدهد دچار دور میشود و بیمعنی،در عمل مثل اینست که ادعای خوب بودن خدا پس گرفته شود
Russell نوشته: اما کاری که این برهان میکند کمتر از خود نفی خدا نیست،یعنی ادعای اخلاق مدار و خوب بودن خدا وقتی که اخلاق همان باشد که خدا انجام میدهد دچار دور میشود و بیمعنی،در عمل مثل اینست که ادعای خوب بودن خدا پس گرفته شود
همه ویژگی های خدا از کنار خالق و کمال او ناشی میشن. از کنار کمال داشتنه که اخلاقمدار بودن ایجاد میشه. و از کنار خالق بودنه که خالق اخلاق بودن بوجود میاد. بنابر این:
1. خدا خالق مطلق است.
2. خدا کمال مطلق دارد.
نتیجه 1: خداوند خالق اخلاق است.
نتیجه 2: کارهای خداوند عین اخلاق است.
کجای این برهان دور داره؟
kourosh_bikhoda نوشته: همه ویژگی های خدا از کنار خالق و کمال او ناشی میشن. از کنار کمال داشتنه که اخلاقمدار بودن ایجاد میشه. و از کنار خالق بودنه که خالق اخلاق بودن بوجود میاد. بنابر این:
1. خدا خالق مطلق است.
2. خدا کمال مطلق دارد.
نتیجه 1: خداوند خالق اخلاق است.
نتیجه 2: کارهای خداوند عین اخلاق است.
کجای این برهان دور داره؟
اونوقت تکلیف بی اخلاقی ها و شر چی میشه ؟! مگر نه اینکه باز خود خدا خالق آنهاست ؟!
kourosh_bikhoda نوشته: محدودیت خدا از جهت عدم انجام کارهای غیراخلاقی یک محدودیت داخلیه. یعنی خودش وضعش کرده.
خودش وضع کرده یعنی خدا تصمیم میگیره که کار بد نکنه ، یعنی خوب مطلق بودنش قائم به ذات نیست پس؟ یعنی خدا اگه بخواهد میتونه کار بد هم انجام بده؟ پس نتیجه میگیریم که هیچ صفت خدا قائم به ذات نیست.
kourosh_bikhoda نوشته: همه ویژگی های خدا از کنار خالق و کمال او ناشی میشن. از کنار کمال داشتنه که اخلاقمدار بودن ایجاد میشه. و از کنار خالق بودنه که خالق اخلاق بودن بوجود میاد. بنابر این:
1. خدا خالق مطلق است.
2. خدا کمال مطلق دارد.
نتیجه 1: خداوند خالق اخلاق است.
نتیجه 2: کارهای خداوند عین اخلاق است.
کجای این برهان دور داره؟
نه کوروش جان من نمیگم برهان دور داره.من میگم گزاره "خداوند عادل است" یک tautology میشود با این تعریف از اخلاق.
در حالی که برای باقی صفات خدا لزومن اینطور نیست مثل عالم بودن یا خالق بودن.
اگر تعریف اخلاق این باشد که هر آنچه راسل انجام میدهد اخلاقیست یا هر آنچه هیتلر یا محمد انجام میدهند اخلاقیست من و هیتلر و محمد هم عادل خواهیم بود