06-14-2012, 09:12 PM
Havadar_e_Democracy نوشته: در نبود اثبات حکم خرد بر عدم نیست... حکم خرد بر جهل و نا آگاهی هست!!! زمانی که دلایلی اثبات وجود خدا رو رد کردیم نیمی از
این همان رویکرد کاربستی (در عمل) است که راسل گرامی نمارید:
در عمل
در گاه نبود اثبات حکم خرد بر نبود و عدم است.
در نگره
در گاه نبود اثبات حکم خرد بر ناآگاهی است.
رویکرد ما اینجا کاربَستیک (pragmatic) بود و تا زمانیکه چیزی اثبات نشده باشد، در حکم نبود است.
برهانهای مهادینی هَسِش (existence) خدا هم چندتا بیشتر نیستند که هر کس با چند دقیقا اندیشیدن میتواند رد کند:
- برهان نظم —> نظمی در کار نیست. نمونه نقض: بچههایی که با کاستی ژنتیکی زاده میشوند (نظم؟)
- برهان یک کسی باید جهان را افریده باشد —> در این ریخت خود خدا را هم بایستی یک کسی آفریده باشد ad infinitum
- …
هیچکدام اینها نیاز به پژوهش ندارد و با منطق دو دو تا چهارتا و در کمتر از چند دقیقه اِیرنگی و نادرستیاشان روشن میشود.
هرکسی هم اینها را میداند، ولی این رویکرد نادرست ماست که برای چیزهایی که روشن هستند به دنبال آروین و پژوهش باشیم.
اکنون اگر تا اینجا دنبال کرده باشید من چه میگویم، برای نمونه همین برهان یک کسی جهان را آفریده است، اگر نیک بنگریم کمابیش هر کسی که آن را میگوید
میتواند بفهمد که این برهان به آفریدگی خود خدا هم مینِمارد (اشاره میکند) با این همه آن را میپذیرد. در اینجا باید از خود بپرسیم که کس چگونه چنین کاری میکند؟
پاسخ آن میشود اینکه بیشترین دشواریهای ما نه در ناآگاهی و نداشتن پژوهش و دانش و .. که در نداشتن مِنتار (ذهنیت) منطقی است.
.Unexpected places give you unexpected returns