05-18-2012, 04:37 AM
russell نوشته: من فکر میکنم در معنی واژه از سد راه برداشتن اسلام دچار بدفهمی شده ایم.من مقصود من این نیست که هیچ مسلمانی در ایران نباید باقی نماند تا ما به خواسته هایمان برسیم.منظور من گرفتن قدرت و مشروعیت سیاسی و اخلاقی و دادن آن بجامعه آزاد و دموکراسی است که مبتنی بر اعلامیه حقوق بشر هم باشد در قانون اساسی.شما فکر میکنید مسیحیت هنوز هم وجود دارد ولی خوب و مهربان شده،ولی در واقع مسیحیتی نمانده بر اساس آنچه ما میگوییم،ان روی خوش هم بقول مهربد بخاطر این است که قدرت را از دست داده اند و باید حماقتهای خود را پشت لبخندهای مصنوعی و مزورانه مخفی کنند.این چگونه خردمندی و خوبیست که باید مراقب باشیم که یکوقت قدرت دستشان نافتد؟!!تایید می کنم. یکی از مسایل پیش روی تفکر در ایران حتی تفکر دینی و اسلامی متاسفانه خود اسلام است. آنهم ناشی از دو عنصر در این دین است یکی اینکه قرآن کلام خود خداست و دیری اینکه تحریف نشده چون خدا نخواسته! این یعنی راه بر تفکر کردن و روشنگری دینی و تمام اینها بسته شود! من نمی دانم در اروپا چگونه این مسیر طی شد و جامعه به پختگی رسید که تحمل نقد دینی و زیر سئوال بودن ادعاهای دینی را داشته باشد. در ایران بلایی که سر کسروی آوردند را فراموش نکرده ایم. بنده متنی را می خواندم در یکی از مجلات به سالهای 1340 فکر کنم. نویسنده با نهایت نفرت نسبت به حمله اعراب داشت سخن می گفت و بزرگی ایران باستان، در آن میان خشونت اعراب را ناشی از خوی جاهلیت آنها که حتی اسلام هم نتوانسته درست کند نسبت داده بود. به نظر من این جمله را فقط به عنوان یک سوپاپ اطمینان گذاشته بود تا یکوقت کسی فکر نکند با اینهمه بدی که از حمله اعراب گفته نا مسلمان است و خدای نکرده دارد از اسلام بد می گوید.
ببینید همین مسیحیان مهربان چه بر سر افریقا میاورند وقتی احساس میکنند مشروعیت اخلاقی دارند.کلیسای کاتولیک شده مرکز هرچه متجاوز جنسی و ادمکش فراریست.
من هم اتفاقن موافقم که باید از روشنگری اروپا بیاموزیم ولی گویا شما نیش و کنایه ها تمسخرهای همین روشنگران را فراموش کرده اید،ان موقع خوب بوده ولی الان برای جنگ با تقدس تمسخر بدرد نمیخورد؟!
و یک نکته جالب این است که در اروپای عصر روشنگری روشنگران برتری این را داشتند که دستاوردهای تکنولوژی روشنگری را همراه خود داشتند ولی در عصر ما گویا پیشرفتهای تکنولوژیک حاصل روشنگری هم نشانه ای از قدرت الله و آغا امام زمان است
بنظر من خشم مذهبیون ما بیشتر از اینکه ناشی از خشم کور باشد که با دو تا شکلات بتوان گولشان زد یکی از سنتهای اصلی انهاست که هر چه دارند از همان خشم و شمشیر دارند و اتفاقن وقتی سمبه و شمشیر طرف مقابل را پر زور ببینند است که میروند در سوراحهایشان و تقیه پیشه میکنند.برای همین بقول اوباما همه گزینه ها همواره باید روی میز باشند
این روند فکری کمابیش قبل انقلاب به عنوان یک دیوار دور روشنفکران ما بود. بعد انقلاب دیگر به طور سیستماتیک الزامی شد. یعنی تمامی رشته های دانش و آگاهی و فلسفه باید به نوعی از این دریچه اسلام رد شود. حتی بزرگترین روشنفکران ما هم جرات نمی کنند آزاد فکر کنند و آزاد از اسلام بنویستند. حتی کوچکترین کج روی بی پاسخ نمی ماند و نهایتا برخی راهی تبعید شدند و در تبعید خارج هم اکثرا یا خاموش شدند یا امثال اصلاح طلبان به خارج رفته ذوق زده شدند و تمامی رشته های اندیشه از کفشان خارج شد.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 04:37 am ---------- ارسال قبلی در 04:34 am ----------
[/color]
مهربد نوشته: خوب دوست گرامی سخن من هم همین است دیگر! اگر مردم ما به خودی خود دوست ندارند فکر کنند آن اندازه هم اسلام را نمیتوانیم تقصیرکار بدانیم، میتوانیم؟شاید این از نتایج کهنسالی تمدن ما باشد! گویا دچار زوال عقل شده ایم!
ریشه این بیفکری و کماندیشی مردم ما از کجاست و چه راهکاری برای آن داریم؟